به گزارش ایکنا؛ ششمین جلسه از مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) با سخنرانی محمد اسدیگرمارودی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، امروز، پنجم شهریورماه، به صورت مجازی برگزار شد که متن آن را در ادامه میخوانید؛
در روال بحث چند جلسه قبل بیان شد که امام حسین(ع) شهید بددینی شدند. ما به عنوان مسلمان و متدین قرار است دین صحیح را بشناسیم تا بددینی را بفهمیم. چون با توجه به آیات قرآن و تجربه تاریخی و دلایل عقلی فراوان و روایات معصومین(ع)، خطر بددینی از بیدینی بیشتر است. در دینداری صحیح، خداوند هدف از خلقت ما انسانها را رجوع الیالله قرار داده و راه رسیدن به این هدف را عبودیت معین فرمود و تحت عنوان ایمان و عمل صالح بر این مطلب تأکید شده است.
چون انسانها مختار هستند، برخی از آنها دین را انتخاب نکردند که بحث دیگری دارد و اگر لازم باشد، در جای خود باید بحث کنیم که آیا بیدینی میتواند عامل سعادت باشد یا خیر. ممکن است در زمینه مسائل ملکی و دنیوی به توفیقاتی نائل شوند، اما جان را فدا میکنند. دین آمده تا این توجه را بدهد که حقیقت وجود ما، جان ما و نفس انسانی است و جان هم طالب جانان است. لذا دسته دوم بر مبنای قدرت انتخاب، پیرو دین شدند. پیروان ادیان که مدعی عبداللهی و پذیرش دین الهی هستند، از نظر قرآن قرار است امت واحده شوند.
در زبان عربی و واژههای قرآنی و روایی، کلمه امت و ملت را داریم که بین اینها تفاوت است. ملت به جمعی میگویند که از نظر قراردادها و نوعی عرف وابسته به هم شدهاند. مثلاً مرزی قرار دادهاند و در داخل این مرز همه را یک ملت حساب میکنند. مثلاً ما ملت ایران یک مرزی داریم. اما لازمه یک ملت بودن این نیست که یک هدف داشته باشند و بعد از پذیرش هدف، همه یکسو به آن سمت حرکت کنند. لذا هر ملتی ممکن است ادیان و اهداف مختلف داشته باشند، اما بر مبنای قرارداد سیاسی و ... ، به عنوان یک ملت شناخته شدهاند.
امت واحده به چه معنا است؟
اما امت در زبان عربی جمعی است که یک هدف دارد و در حرکت به سوی هدف نیز یکنواخت و بدون پراکندگی پیش میرود. اگر ما دستهای از مرغان که در آسمان پرواز میکنند در نظر بگیریم، میفهمیم که گاهی مرغان به صورت پراکنده پرواز میکنند، ولی گاهی اوقات همسو و یک جهت و گروهی دارند به یک نقطه پیش میروند و در زبان عربی به این دسته از پرندگان امت میگویند. قرآن کریم آنچه در مورد انسانها میخواهد این است که ما هم آن امت واحده باشیم. یعنی همه ما آن والاترین و بالاترین هدف که خدا برای ما معین کرده که رجوع الی الله است را انتخاب کنیم و به صراط مستقیم درآییم و در این صراط مستقیم باشیم. صراط مستقیمی که قرار است ما در آن قرار گیریم تا به آن هدف برسیم که اگر همه در این صراط باشیم و به طرف آن هدف حرکت کنیم، امت واحده میشویم.
در سوره مائده آیه 48 میفرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ». غرض اصلی روی عبارت «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً» است. یعنی اگر خدا میخواست شما را امت واحده قرار میداد. یعنی اگر مشیت و اراده الهی بر این قرار میگرفت که ما مختار نباشیم و حق انتخاب نداشته باشیم و بالاجبار در این مسیر پیش رویم، در اینصورت خدا ما را امت واحده قرار میداد که همه هدف را بشناسیم و یکسو پیش برویم و امت واحده شویم. لذا اگر میخواست قرار میداد، اما در ادامه فرمود خدا شما را به گونهای قرار داده که قدرت انتخاب دارید و شما را در میدانهای حساس امتحان و آزمایش قرار میدهد. آنچه به شما داده است، نسبت به آنها امتحان میشوید، پس به سوی عمل خیر و برجستگیها سبقت بگیرید.
برخی بزرگان تشبیهی دارند و میگویند گاهی انسانها را در یک رژه نظامی در نظر میگیریم و گاهی در یک مسابقه دو. در رژه نظامی اصل بر یکنواختی و یکسانی است و به تعبیری با مسامحه همین معنای امت را میدهد. یعنی همه با یک ریتم معین برای یک منظور خاصی رژه میروند و لازمه این حرکت یکنواخت در رژه نظامی، جبر است و اگر کسی بگوید خسته شدم، میخواهم کندتر یا تندتر بروم، نمیشود. چون اصل بر تساوی است، آزادی محدود میشود. اما در مسابقه اصل بر آزادی است و لذا کسانی که تلاش بیشتری کردهاند، سبقت میگیرند و جلو میروند.
نظام خلقت بر مبنای جبر نیست
خدا نظام خلقت را برای ما انسانها به صورت رژه نظامی قرار نداده که ما انسانها از روی اجبار امت واحده باشیم و به سوی یک هدف معینی حرکت کنیم، بلکه ذات اقدس الهی ما را آزاد آفریده است و در بزنگاههای امتحان قرار میدهد تا ببیند چه کسانی پیروز میشوند.
در ادامه دارد که «إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ». همه شما به سوی خدا برمیگردید. یعنی بخواهید یا نخواهید سر از این مقصد معین درمیآورید. اگر بنده و عده دیگری سوار یک هواپیما شدهایم و الآن از غرب به شرق میرود، بنده بخواهم یا نخواهم این هواپیما در مقصدی که در شرق معین شده مینشیند. ما در نظام خلقت به صورت تکوینی به سوی خدا میرویم، اما نحوه حرکت اختیاری ما در این بزنگاهها چطور است که آیا وقتی به فرودگاه رسیدم پشیمانیم یا آرامش لازم را داشتهایم؟ لذا فرمود همه شما به سوی پروردگار برمیگردید و شما را باخبر میسازند که قبل از اینکه به اینجا آیید چطور اختلاف میکردید و چطور داخل هواپیما با حرکت هماهنگ نشدید.
اختلاف در یک جمع، جمع را از امت واحده بودن جدا میکند. خداوند فرمود اگر میخواستم از روی اجبار شما را امت واحده قرار میدادم، اما شما را آزاد آفریدم و امکاناتی به شما دادم. تمام تکلیف در دینداری صحیح این است که از امکاناتی که خدا به ما داده استفاده کنیم تا امت واحده شویم و خیر دنیا و سعادت ابدی را به دست آوریم. اما ما در مرحله انتخاب با این امکانات چطور عمل میکنیم؟ آیا برای این نعمت بها قائل میشویم و خود را با آنها وفق میدهیم یا امکانات را کفران نعمت کرده و کنار میزنیم؟
اگر قرار است هدف ما لقاء الهی باشد، قرآن میخواهد همه به صورت امت واحده به سوی هدف واحد حرکت کنیم که اگر قرار بود خداوند خلقت ما انسانها را جبری قرار دهد، ما بالاجبار در این سیر قرار میگرفتیم، مانند دیگر موجودات که تکامل جبری دارند و در آن سیر قرار میگیرند.
اما خداوند نظام آفرینشی که برای انسان در نظر گرفته، تکاملش را به اختیار خود او قرار داده و فرمود «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً»، خدا اگر میخواست شما را امت واحده قرار میداد، اما شما را در بوته امتحانات قرار میدهد. امکاناتی به شما داده بر این اساس اختلاف نکنید و به صورت یکدل در آن صراط مستقیم به سوی آن هدف واحد حرکت کنید. لذا در آیه شریفه فرمود: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا». خداوند تأکید میکند، راه را نشان میدهم و برای شما مشخص میکنم، اما اینکه شکرگزار باشید یا نباشید بر عهده خودتان است. اگر شاکر شدید بر هدایت شما افزوده میشود، اما اگر کفران نعمت کردید، نتیجهاش این میشود که عذاب خدا شدید است و شامل شما میشود. طبق سنت الهی اگر کسی از نعمات الهی استفاده نکند، محرومیت از این نعمت گرفتاریهای خود را دارد که میشود عذاب.
اگر خدا فرموده برای شما گوش و چشم قرار دادم، از گوش و چشم یک مواهب و ارزشهایی برای ما انسانها ایجاد میشود که اگر قدر این نعمت را دانستیم، بهرهمند میشویم و یا این نعمت برای ما روزافرزون میشود و یا اینکه انسان بالا میرود. اما اگر انسان از این چشم و گوش استفاده نکند، عذاب میشود و از مواهب دیدن و شنیدن بیبهره خواهد شد.
خداوند در آیه 213 سوره بقره فرمود: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً». در این آیه، ناس «الف» و «لام» هم دارد. یعنی همه آدمها امت واحده بودند. اما در کدام زمان؟ انسانها که اینقدر اختلاف دارند و جنگ و جدالهای فکری و عملی دارند و علیه یکدیگر سخن گفتند و جنگ کردند و در مقابل انبیا و اولیا ایستادند و این همه تفرقه و اختلاف داشتند، اما اینکه میفرماید مردم امت واحده بودند منظور چیست؟
ادامه آیه را باید بخوانیم تا روشن شود. در ادامه فرمود «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ»، این قسمت دوم آیه را به قسمت اول ربط میدهیم، تا بخش نخست را بفهمیم. در این قسمت دوم فرمود پس، بعد از اینکه انسانها امت واحده بودند، خداوند در میان این مردم انبیا را برانگیخت که بشارت و انذار دهند و با آنها کتاب نازل کرد و راه برای رسیدن به هدف را به اینها شناساند. پس، از امت واحده درآمدند و اختلاف پیدا کردند.
قرآن فرمود انسانها امت واحده بودند، اما عوامل اختلاف بین آنها ایجاد شد و پراکنده شدند و چون اختلاف پیدا کردند و از خط مستقیمی که صراط الهی بود جدا شدند و بین آنها تفرقه ایجاد شد، خدا انبیا را فرستاد. پس عامل دیگری که انسانها را به این وحدت برای امت واحده بودن میخواند، بعثت انبیا است. اما قبل از بعثت چه بوده است؟ مگر آدم ابوالبشر خودش پیامبر نبود؟ پس اینکه میفرماید بعد از اینکه انسانها از امت واحده بودن درآمدند و اختلاف پیدا کردند و خداوند انبیا را برانگیخت منظور چیست؟ خود آیه توضیح داد که با این انبیا، کتاب نازل کرد و انبیاء اولوالعزم کتاب دارند. پس امت واحده، قبل از این انبیاء اولوالعزم بوده است.
فطرت یکی از عوامل تبدیل شدن به امت واحده
یعنی انسانها در ابتدا با عامل اولیه وحدت که فطرت است امت واحده بودند. در آیه شریفه فرمود «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» و هیچ امری را در دین و وحی و بعثت انبیا نداریم که مخالف فطرت باشد. مثلاً فطرت ما آیا ظلم را میپسندد؟ آیا دروغ را قبول دارد؟ خیر. لذا انسانهای اولیه هنوز در یک حدی از تکامل اجتماعی و پیشرفت جمعی نرسیده بودند و آن عامل که خدا در وجود انسان به نام فطرت قرار داده بود، انسانها را به سوی هدف واحد در یک مسیر واحد پیش میبرد.
اما کم کم وقتی تضاد منافع پیش آمد، فطرت کارایی لازم را نداشت و تحت تأثیر عوامل دیگر که تضاد منافع و تصادم منفعتها بود، به جان هم افتادند و اختلاف ایجاد شد. لذا خدا پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت فرستاد. پس عامل دوم بعثت است.
اینجا قدری باید در فطرت بحث کنیم که در دینداری صحیح رابطه ما با فطرت باید چطور باشد؟ انسانشناسان در معرفی انسان میگویند انسان سه بعد طبیعی، غریزی و فطری دارد. بعد طبیعی وجود ما چیست؟ از نظر فلسفی میگویند خصائص هر موجود، به ذاتی و اکتسابی تقسیم میشود. خصائص ذاتی تغییرناپذیر است. ذاتی شئ، از شئ منفک نمیشود. مثلاً در مورد انسانها میل به غذا ذاتی است. اما عینک داشتن یا نداشتن ذاتی نیست، بلکه اکتسابی است.
اما خصائص ذاتی مشترک بین انسان، حیوان، گیاه و جماد را میگویند طبیعت. مثلاً میگوییم سنگ سفت است، یعنی طبیعت آن سفت است. یا میگوییم طبیعت، استخوان بدن انسان سفت است. اما خصائص ذاتی مخصوص انسان، حیوان و گیاه را غریزه میگویند. مثلاً غریزه ذاتی درخت این است که میل به غذا در آن وجود دارد. در حیوانات، غریزه میل به غذا وجود دارد که در اینجا نمیگویند طبعیت میل به غذا بلکه غریزه مطرح است. این غریزه مشترک بین انسان و حیوان و گیاه است. اما خصائص ذاتی انسان را فطرت میگویند و عقل و وجدان برای جنبه فطری ما است و برای حیوان معنا ندارد.
عقل یک عامل الهی است که ما را وادار کند هدف صحیح را بشناسیم. دل یک سرمایه بسیار ارزنده الهی است که آینه تمامنمای ارزشهای عالم والا است و لذا ما را با شهود قلبی و با مکاشفات دلی متوجه آن حقیقت کند. اما با همه این حرفها، هم تجربه ثابت کرده و هم از عقل استفاده میشود و هم آیه میگوید فطرت کفایت نکرد و تحت تاثیر عواملی واقع شد و مردم را از صراط مستقیم که امت واحده باشند و به سوی حضرت حق، یک دل و یکسو حرکت کنند بازداشت. پس نیازمند عامل دیگری برای کمک به فطرت برای امت واحده بودن هستیم. لذا گرچه فطرت برای شروع کمال انسانی عامل خوبی بوده و هست، اما برای تداوم کمال انسانی در صحنه روزگار که صحنه امتحان و آزمایش و ابتلا است و انسانها قدرت انتخاب دارند کفایت نمیکند. لذا خدا عامل دوم را در کنار عامل اول قرار میدهد که عبارت از بعثت است.
بعثت خلاف فطرت نیست، بلکه کمک فطرت و زندهکننده فطرت است. امام علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه ضمن توضیح فلسفه بعثت میفرمایند «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»، خدا انبیا را فرستاد و رسولان را مامور کرد که این فطرت انسانی را زنده کنند و عقل را فعال نمایند. همین علی(ع) در نهج البلاغه فرمودند «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ»، پناه بر خدا از اینکه عقل به خواب رود. همانطور که پا به خواب برود، حرکت به مشکل میخورد، عقل نیز ممکن است به خواب برود و در اینصورت مشکل تعقل و تفکر و اندیشه پیش میآید و لذا خدا انبیا را میفرستد. میگویند همانطور که چشم سر، یک نعمت برای دیدن است اما نیازمند نور است و نور به کمک این قدرت بینایی میآید که بتواند فعالیت کند، وحی هم چراغی برای عقل است که آن را وادار به حرکت درست میکند. وحی مخالف عقل نیست، بعثت هم خلاف عقل نیست، بلکه به کمک آن میآید.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام