به گزارش ایکنا، آیتالله محمدتقی سبحانی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه سهشنبه، 20 آبانماه، در نشست علمی «ایمان و چالشهای عصر جدید» که به همت پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: در تمام انسانها دغدغه ایمان و گرایش به ایمان همواره وجود دارد و بازتاب آن قابل مشاهده است؛ در هیچ نقطهای از تاریخ بشر، آثار ایمانورزی را روایت میکند؛ عصر جدید یعنی از قرن 14 میلادی، فصل تازهای را بر روی مسئله ایمان گشوده است.
وی با بیان اینکه عصر جدید را عصر ایمان و عقلانیت برشمردهاند، افزود: در دوره پسامدرن هم هنوز چالشهای عصر مدرن وجود دارد و درگیر پرسشهای آن دوره هستیم؛ برای جامعه شیعه ما با نگاه به تحولات عصر جدید، جا دارد به جامعه خودمان نگاه مجددی بیندازیم و از تاریخ و تمدن غرب برای امروز و فردای جامعه عبرت بگیریم؛ ممکن است برخی چالشهای غرب برای ما کمتر نمود کرده باشد، ولی میتواند فعال شده و تفکر شیعی ما را هم به چالش بکشد.
سبحانی با اشاره به مفهوم چالش با بیان اینکه مفهوم آن فراتر از پرسش است، تصریح کرد: ایمان دینی در دوره معاصر با پرسشها و چالشهای سهمگین مواجه شده است، ایمان مقولهای انسانی است که آسیبهای مختلف ممکن است آن را تهدید کند، هم انسان در ذات خود زمینه تردید در ایمان را دارد و دائماً وسوسه شکاکیت در وجود او هست و اگر چنین تردیدی نباشد، ایمان پرورده و بالغ شکل نمیگیرد، از آدم تا پایان تاریخ این تردیدها و وسوسهها وجود داشته و دارد و حتی در مورد انبیاء هم این مسئله بیان شده است. البته نمیخواهم آن را تأیید کنم، ولی در مورد آنان نقل شده است.
رئیس بنیاد فرهنگی امامت تصریح کرد: به دلیل خلط و بیتوجهی به چالشهای ایمان، مواجهه مؤمنان با عصر جدید مواجهه عالمانه، اندیشمندانه و روشمند نبوده و ما جسته و گریخته و ناروشمند با این چالشها مواجه شدهایم؛ در حوزه فکر اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن در تولید ادبیات ایمانی وضع مناسبی نداریم. در حوزه مسیحیت جبهه خوبی در برابر ناباوران ایجاد شد و کلیسا خود را بازیابی، نظریات و ادبیاتی را در برابر منکران ایمان تولید کرد، گرچه دست مسیحیت به لحاظ محتوا پر نبود، ولی ما ادبیات کمشمار و رنجوری ارائه کردیم در حالی که تفاسیر و تراث اهل بیت(ع) یک دنیا مطلب دارد؛ در کافی شریف یک کتاب در مورد ایمان و کفر داریم، قرآن دائماً از ایمان سخن گفته و کتب اهل تسنن هم در مورد ایمان مطالب زیادی بیان کرده است.
رئیس انجمن حدیث حوزه علمیه اظهار کرد: گونه اول چالشهای عصر جدید در برابر ایمان در غرب، چالش اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود؛ ساختار قدرت اقتصادی و سیاسی در غرب از قرن 7 تا 13، اقطاری و براساس مالکیت زمین و کشاورزی بود و کلیسا در این دوره تبدیل به یک سازمان معتبر شد. از قرن 13 یک قدرت جدید نظام فئودالی را به چالش کشید، این قدرت جدید چون کلیسا و فئودالیسم را در یک راستا دید علیه کلیسا هم موضع گرفت. از حدود قرن 15 تا 18 در دنیای غرب جریان انتقادی علیه ایمان آغاز شد که مستمسک قوی ندارد، ولی به دلیل اینکه طبقه جدید ابزارهای تازه ارتباطی و قدرت نفوذ خود را تثبیت کرده با ادبیات جدید جامعه را نسبت به دین از نظر روانی دچار تزلزل کرد.
وی افزود: اینها ادبیات علمی و مبنای علمی ندارند، ولی از ابزار ژورنالیستی و قصهپردازی و طنز و فضاسازی رسانهای بهره بردند؛ نقد مناسبات داخلی و اخلاقی کلیسا، وجود برخی خرافات در اندیشههای مسیحی و حتی اعتقادات کلیسا مانند تثلیث، عشای ربانی، فدیه و ... مورد تمسخر قرار گرفت، امام اینها بُعد معرفتی نداشت، ولی به لحاظ روانشناختی ایمان اقشار سنتی را هدف گرفته و دچار تزلزل کردند که ریشه بسیاری از آنها نزاع اقتصادی و سیاسی بوده است.
سبحانی اضافه کرد: گونه دیگر چالشهای معرفتی است؛ در اینجا در دنیای غرب با یک سیر صعودی از قرن 17 تا پایان قرن 19 جریان مستمر معرفتی ایجاد شد که حاصل آن نوعی چالش جدی در برابر ایمان مسیحی بود و جریان گالیله، گوپرنیک و... به عنوان مصادیق بیان شده است؛ عدهای گفتند که علم جدید و نظریاتی مانند نیوتن که تفسیری مکانیکی از عالم ارائه کرد و... باعث ایجاد این جریان شد؛ این جریان جهانبینی تازه ارائه کرد؛ انسان را حیوان ناطق تعریف کردند و کسانی مانند فروید مشکلات انسان را با عقدههای جنسی گره زد؛ در این دوره فلسفه جای دین نشست.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: این جریان معتقد است که براساس نگرش علمی و فلسفی بدون نیاز به غیب و خدا میتوانم همه عالم را تفسیر کنم، رویکرد دیگر آنها انسانگرایی است؛ ویژگی مورد ادعای آنها یعنی جامعیت ایمان دینی را در دوره جدید به چالش کشید؛ انسان مؤمن معتقد است که عالم بر وجود خدا شکل میگیرد، ولی وقتی تفسیر زمینی و ماتریالیستی از عالم ایجاد شود، جایی برای ایمان دینی باقی نخواهد ماند.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: از قرن 19 که علوم انسانی مانند روانشناسی، اقتصاد مدرن و علوم کاربردی شکل گرفت، قرن جدید علمی برای زیست انسانی، الگو و برنامه جدید ارائه کرد؛ بخش زیادی از زیست مؤمنانه نیاز به خدا و پذیرش فضیلت و ارزشهای مقدس است، برای او اخلاق و فضیلت ارزشمند و متافیزیکی است، ولی تفسیر سکولار و ماتریالیستی در قرن 19 برنامه زیست تازه با حذف معنویت دینی و ایمان پیشنهاد کرد، مناسبات اجتماعی را براساس مواد قانونی و حقوقی و میان فردی تفسیر و ترسیم کرد؛ سعادت را به جای سعادت برین سعادتی در همین دنیا تعریف کرد؛ نظریات مدینه فاضله در این قرون کاملاً سعادت را منحصر به دنیا میبیند؛ اصل پیشرفت کاملاً براساس مدلهای مکانیکی تعریف شد.
سبحانی با بیان اینکه تفاسیر معرفتی مادی و حذف عناصر الهی و تفاسیر اجتماعی، اقتصادی و انسانی چالش مهم فراروی زیست مؤمنانه و شریعت ایجاد کرد، گفت: چالش دیگر، چالش روششناختی بود؛ اساساً روش فهم معرفت متفاوت و زیاد است، ولی نظریاتی تولید شد که کاملاً روش پوزیتویستی و مادیگرایانه حاکم کرد و گفتند که روح و مدعیات دینی تجربهپذیر که نیست، اساساً معنادار هم نیستند؛ اصلا خدا یعنی چه و روح وجود ندارد و ما هیچ درکی از آنها نداریم که در نهایت منجر به نیهیلیسم شد؛ البته این مدل بعد از جنگ جهانی دوم شکست خورد؛ ولی روح نگاه این نوع روششناختی تا امروز هم حاکم است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: گونه دیگر چالشهای ایمان، چالشهایی بود که در مورد خود ایمان رخ داد و در اواخر قرن جدید اوج گرفت؛ چالشها تا قبل از این بیرون از حوزه دین بود، مانند چالشهای اقتصادی، روانشناختی و معرفتشناسی و روششناسی و ... ولی در این دوره، این موضوع مطرح شد که ایمان چیست؟ چگونه به وجود میآید، از چه نیازی بر میخیزد و به چه چیزی پاسخ میدهد؟ آیا مقوله معرفتبخش یا صرفا اعتقاد است؛ نسبت ایمان و معنویت و اصالت آن چیست؟ لذا در این دوره بدیلهای ایمان ساخته میشود از اندیشههای اگزیستانسیالیستی الحادی و سکولار تا عرفانها و معنویتهای نوظهور که یا اصل ایمان را منکر میشود و یا بدیلهایی را جایگزین ایمان حقیقی میکند.
رئیس انجمن حدیث حوزه اظهار کرد: ما اگر میخواهیم ورود عالمانه و محققانه به عرصه ایمان داشته باشیم و ایمانورزی جامعه را به صورت کاربردی دنبال کنیم بینیاز از این گونهبندیها نیستیم و باید به اقسام آنها توجه کرده و تحلیل درست داشته باشیم؛ زیرا برای هر نوع چالش از جمله متدولوژی نمیتوان مثلا پاسخ فلسفی ارائه کرد بنابراین باید گونهها به درستی شناسایی و پاسخ درخور عرضه شود. ریشهشناسی چالشها کمک میکند تا درست و متناسب عمل کنیم و مصاف علمی دقیق داشته باشیم.
انتهای پیام