به گزارش ایکنا، سیدمحمدجواد سایبان، پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، تأکید کرد: در جنگهای گذشته برای نشان دادن علمدار یک لشکر، پرچمی را به دست او میدادند تا از دیگران متمایز شود؛ اکنون نیز گنبد و بارگاه همان نقش را ایفا میکند.
متن این یاددشت به شرح زیر است:
یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار اسلامی که امروزه منشأ شبهات فراوانی قرار گرفته و متأسفانه برداشتهای غلط و انحرافات نیز به آن دامن زده است، بحث توسل است. بررسی و ریشهیابی این اصل اساسی نه تنها نوع نگاه ما را به این قضیه تصحیح میکند بلکه راه را برای قضاوت و پاسخ به شبهات منحرفین هموار میکند.
اساس زندگی ما براساس توسل است زیرا جریانات و اتفاقات فراوانی که پیرامون ما در حال شکلگیری است به واسطه توسل است. نگاهی متفکرانه به بارش باران این ادعا را ثابت میکند؛ تابیدن خورشید بر آب ها، بخار شدن آب، بالارفتن و متراکم شدن بخارها و تشکیل ابر و سپس بارش باران همگی نشان دهنده توسل در عالم هستی است. اگر این نخ ارتباطی وجود نداشته باشد هیچگاه بارانی شکل نخواهد گرفت. بنابراین توسل همان رابطه، سیم اتصال و یا نخ ارتباطی است که دائما در هستی وجود دارد.
ریشهیابی توسل در انسانها
برقراری ارتباط با خداوند یکتا یکی از لذتبخشترین حالات مؤمن است؛ اما رسیدن به این آرمان، نیازمند شرایطی است که باید وجود داشته باشد. مهمترین شرط در این زمینه، داشتن ظرفیت وجودی بالا برای برقراری ارتباط مستقیم با پروردگار عالم است. اگر ظرفیت انسان پایین باشد توانایی ارتباط مستقیم با خداوند را ندارد. بنابراین همانگونه که یک لامپ را مستقیم به نیروگاه برق متصل نمیکنند و واسطههای فراوانی را در این بین قرار میدهند، انسانهایی که ظرفیت وجودی پایینی دارند نیز نیازمند واسطههایی هستند تا بتوانند با خداوند متعال ارتباط برقرار کنند. در قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه؛ [1] به ریسمان الهی تمسک کنید.» در این آیه سفارش به تمسک به ریسمان الهی که همان اهل بیت علیهم السلام هستند شده است و مبنای توسل مورد تأیید قرار گرفته است.
باور عدهای از مخالفین توسل این است که این مسئله در قرآن نیامده و هیچ منبع معتبری آن را تایید نکرده است به همین دلیل به تکفیر شیعیان پرداخته و آنان را متهم به شرک و کفر میکنند در حالی که در قرآن کریم به این مطلب تصریح شده است. هنگامی که طرفداران فرعون به حضرت موسی گفتند: «مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنين؛ [2] هر زمان نشانه و معجزهاى براى ما بياورى كه سحرمان كنى، ما به تو ايمان نمىآوريم.» خداوند بر آنها عذاب نازل کرد: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمُ الطُّوفَانَ وَ الجَْرَادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفَادِعَ وَ الدَّم...؛[3] سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم:) طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغه ها و خون را- كه نشانه هايى از هم جدا بودند- بر آن ها فرستاديم.» هنگامی که بنی اسرائیل با این عذاب سنگین مواجه شدند رو به سوی حضرت موسی علیه السلام آوردند و به ایشان متوسل شده تا ایشان از خداوند بخواهد که عذاب برداشته شود:« وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَامُوسىَ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَك...؛[4] هنگامى كه بلا بر آن ها مسلط مىشد، مىگفتند: «اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده، رفتار كند.» بنابراین، توسل، دلیل قرآنی دارد و خدشه ای به آن وارد نیست.
یکی دیگر از شبهات معاندین که به واسطه آن به تکفیر شیعیان میپردازند، بحث ساختن گنبد و بارگاه بر مزار ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگان است. آنها معتقدند ساخت این ابنیه منجر به شرک شده و به همین دلیل به تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام پرداختند و جنایتی را مرتکب شدند که تاریخ گواه این ظلم بزرگ است. جهل و تعصب بیجا منجر به ایجاد این تفکر در این فرقه ضاله شده است. آنان نمیدانند که اعتقاد شیعیان از ساختن گنبد و بارگاه بر مزار بزرگان تنها علامت و نشانهای است که یکی از اولیای الهی در این مکان مدفون است و این علامتگذاری در طول تاریخ نیز نمونههایی داشته است.
در جنگهای گذشته برای نشان دادن علمدار یک لشکر، پرچمی را به دست او می دادند تا هم از دیگران متمایز شود و هم دیگران او را بشناسند؛ اکنون نیز گنبد و بارگاه همان نقش را ایفا میکند. بنابراین نه تنها این عمل شرک نیست بلکه رفتاری عقلائی و منطقی محسوب میشود. فهمیدن این واقعیت، شبهات دیگر آنان را نیز برطرف میکند. مثلاً بوسیدن ضریح و در و دیوار آن مکانهای مقدس به این دلیل نیست که آن آهن و طلا شفادهنده است بلکه تنها احترام و تکریم آن شخصیت مقدس مدنظر است. مؤید این مطلب پیراهن پنبهای حضرت یوسف علیه السلام است که چشمان حضرت یعقوب علیه السلام به واسطه آن بینا شد در حالی که پنبه خاصیت شفادهنده ای ندارد بلکه تعلق آن به حضرت یوسف علیه السلام به آن ارزش و اعتبار داده است.
پی نوشت:
[1]سوره آل عمران، آیه103
[2]سوره اعراف، آیه132
[3]سوره اعراف، آیه133
[4]سوره اعراف، آیه134
انتهای پیام