به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست علمی «شاخصهای دولت تراز و انتخابات ریاست جمهوری» امروز 19 خردادماه از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد نوروزی، عضو هیئت علمی این مؤسسه برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
طبیعتاً با توجه به ایام انتخابات ریاستجمهوری، انتظار میرود مباحث نظری این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد و هدف این جلسه نیز بررسی این موضوع با توجه به شاخصهای دولت تراز اسلامی است. سؤال اصلی بحث این است که شاخصهای دولت تراز در نگاه انقلاب اسلامی و گفتمان حاکم بر بیانیه گام دوم انقلاب و مبانی اندیشه اسلامی چیست و نسبت آن با انتخابات ریاست جمهوری چگونه است. تصور بنده این است که اگر ما سؤال خود را اینگونه طرح کنیم که انتخابات ریاست جمهوری در دو گفتمان شاخص تراز دولت اسلامی و دولت سکولار چیست، شاید سؤال دقیقتری باشد و قاعدتاً محور بحث بنده بر سؤال دوم است.
وقتی میخواهیم شاخصهای دولت تراز و نسبت آن با ریاست جمهوری را مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم چند رویکرد داشته باشیم که یکی این است که سراغ مباحث نظری صرف رفته و در پایان تطبیقی بر آنچه داشته باشیم که در جامعه ما تحت عنوان انتخابات ساری و جاری است. نکته دوم این است که بر اساس آنچه در وضعیت جاری جامعه نسبت به انتخابات وجود دارد به سمت شاخصهای دولت تراز حرکت کرده و ارزیابی داشته باشیم. بنده نگاه به گزینه دوم با رویکرد تاریخی دارم.
در تاریخ معاصر ما و تحولات چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران شاهد شکلگیری دو گفتمان اسلام ناب که طبیعتاً شاخص دولت تراز بر آمده از این نگاه به اسلام است و شاخصهای دولت سکولار و طبیعتاً غیر تراز هستیم که بر آمده از نگاه سکولار است. برای تبیین این بحث باید به این نکته اشاره کنیم که انقلاب اسلامی چالشی بنیادین و اساسی بر نگاه سکولار بود و واقعاً اندیشه سکولار را با بن بستهای اساسی مواجه کرد و در عرصه منطقه و جهانی همچنان انفعالها در برابر این چالش وجود دارد.
واقعیت این است وقتی انتخابات ریاست جمهوری را بررسی میکنیم شاخصهای دولت اسلامی و تراز را در سه بُعد علمی، اخلاقی و کارکردی تقسیم میکنیم. با این سه شاخص اگر سراغ تجزیه و تحلیل مناظرههای ریاست جمهوری نیز برویم به این نتیجه میرسیم که دو گفتمان در حال مناظره هستند. قاعدتاً نظام باور ما یا مدرنیته یا اسلام ناب است. مدرنیته معتقد به لیبرالیسم و سکولاریسم است و اسلام ناب یک بنیان اعتقادی مبتنی بر توحید دارد.
در حوزه علم چالش در این است که آیا مدیریت جامعه باید به علم اقتصاد سپرده شده یا به حوزه علمیه سپرده شود. برآیند تربیت مبانی فکری قبل از خرداد 76 به این سو این است که گروهی از مدیران جامعه معتقد به سکولاریسم هستند حتی اگر آن را به زبان نیاورند. در اینجا سال این است که کدام علم و دانش میتواند ما را به غایت و اهداف برساند. قطعاً اعتقاد ما بر این است که وقتی قرار است در جایگاه مدیریت کلان جامعه قرار بگیریم، باید از دانش وسیعتری برخوردار باشیم و این برای جامعه مفید است، اما مهم جنس این دانش است.
ما معتقدیم اگر قرار است دولت تراز اسلامی شکل بگیرد، باید بنمایههای دانش ما برآمده از اسلام و حوزه علمیه باشد، چراکه پایگاه انقلاب، حوزه علمیه است و دانش حضرت امام(ره) نیز برآمده از نظام حوزه است. درست است که ایشان کاملا به دانش سیاسی مسلط است، اما بر اساس دستگاه فکری حوزه، تجزیه و تحلیل میکند و خروجی آن سیاست اسلامی است، لذا ما به دانشهای اسلامی نیازمند هستیم و اگر انقلاب اسلامی بخواهد به آن افق تمدنی که در بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره شده دست پیدا کند، باید این دانشها را مبنای کار خود قرار دهد.
به عبارت دیگر اگر مبنای کنشگری و سیاست و قانونمندی جامعه را دانش متعارف قرار دهیم، در واقع علی رغم آن نزاع تمدنی که با انقلاب اسلامی شروع شده و به گام دوم رسیده و میدان عمل ما بسیار جلوتر از مباحث تئوریک است خودمان را ذیل نظام سلطه تعریف کردهایم. این بحث حائز اهمیتی است و به نظرم یکی از دلایل مهم بودن موضوع انتخابات برای جریان انقلاب، و حتی سایر جریانات معاند و دشمنان انقلاب اسلامی در خارج از کشور همین است.
تلقی بنده این است که این انتخابات بسیار مهم است و میتواند در قدرت گرفتن اسلام انقلابی یا سکولاریسم نقش داشته باشد. ما در عرصه مدیریت جامعه و بر اساس نظریه ولایت فقیه، معتقدیم شاخص دولت تراز اسلامی برای مدیریت جامعه، علم است که در عرصه کلان اجتماعی، مصداق آن فقه در گسترده تمدنی است. انقلاب اسلامی از روز اول پیروزی معتقد بوده باید دوگانهسازی تخصص یا تعهد کنار گذاشته شود و باید این دو توأمان باشند. شاخص بعدی دولت اسلامی حوزه اخلاق است که باید آن را مورد توجه قرار داد.
قاعدتاً وقتی شاخص اخلاقی را مورد توجه قرار دهیم باید بدانیم سیاست از اخلاق جدا نیست و هر نظام سیاسی که ترسیم کنیم در درون آن فلسفه اخلاقی وجود دارد که البته اخلاق سکولار و خودمحور است. متاسفانه بعد از چهار دهه از انقلاب اسلامی ملاحظه میکنیم که برخی از مسئولان بسیار از خود و مدرکشان تعریف کرده و گاهی دست به تخریب دیگران میزنند. حال سؤال این است که آیا این نسبتی با دولت تراز دارد و آیا قرار است ما تبدیل به یک دولت سکولار و لیبرال غربی شویم.
معتقدم یکی از شاخصهای اخلاق سکولار و عرفی، انحصار طلبی است و شواهد آن را در رفتار دولتهای سکولار میبینیم و که فعالیت آنها مبتنی بر خدعه و نیرنگ است. یکی از توصیههای مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، توجه به اخلاق در همه عرصهها است. شاخص دولت تراز بر معنویت و اخلاق مبتنی است و باید در سلوک رفتاری خودمان آن را نشان دهیم و گرنه کارکشایی نخواهد داشت. احساس بنده این است که در انتخابات و مناظراتی که داشتیم شاخصهای دولت تراز را در رفتار برخی از کاندیداها مشاهده کرده و در مورد برسی دیگر مشاهده نمیکنیم.
در نگاه اندیشه اسلامی به لحاظ تئوریک وقتی این رفتارها را بررسی و به مبانی فکری خودمان ارجاع میدهیم چالشی با سکولاریسم وجود دارد که باید مورد تدبیر قرار گیرد. شاخص سوم نیز مدیریت است. در این مورد باید به این نکته مهم بیاندشیم که چگونه میتوانیم معضلات جامعه را برطرف کنیم. ما نیازمند یک معمار هستیم که جامعه را معماری و مهندسی کرده و معضلاتی که در چهار دهه اخیر در جامعه ما نفوذ کرده را برطرف کند. ما نیازمند افرادی هستیم که با نگاه عمیق خود، دانشمندان جامعه را بسیج و کار اساسی انجام دهند وگرنه از شاخص دولت تراز اسلامی دور افتادهایم.
ما برای اداره جامعه به تدبیر و مدیریت نیاز داریم و دانش مدیریت با نگاه اسلامی است که میتواند جامعه ما را پیش ببرد و دانش صرف اگر این معمارگری نباشد به هیچ وجه برای بهبود وضعیت کشور مؤثر نخواهد بود. حضرت امام(ره) در دانشکده علم سیاست و یا مدیریت تحصیل نکرده است اما به لحاظ سیاسی و مدیریتی بسیار قوی است و علت آن انسان شناسی عمیقی است که دارد لذا میتواند جامعه را مدیریت کرده و جلو ببرد، بنابراین ما به چنین مدیرانی نیاز داریم.
انتهای پیام