به گزارش ایکنا، همایش ملی «جریانشناسی تدبر قرآن کریم و ظرفیتهای اجتماعی آن در ایران معاصر»، روز چهارشنبه، 23 تیر به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ادامه متن سخنان فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات را میخوانید که با موضوع «امین احسن اصلاحی، طلایهدار رهیافتهای تدبری به قرآن» ایراد شده است.
اگر بخواهیم تدبر را جریانشناسی کنیم و نگاه تاریخی به آن داشته باشیم، نخست باید به سراغ خاستگاه این نوع رهیافت به قرآن برویم. مهمترین خاستگاهی که در این رابطه وجود دارد، آیاتی است که در قرآن با آن روبهرو هستیم. به طور خاص آیه 24 سوره محمد و آیه 29 سوره صاد و همین طور آیات دیگری داریم که ضرورت بحث تدبر را به مخاطبان مطرح میکند اما شاید بتوان گفت که بحث تدبر به لحاظ تاریخی مقارن با این بوده که قرآن به چاپ رسید و بیشتر در دسترس عموم قرار گرفت. نخستین بار قرآن در قرن شانزدهم در ونیز چاپ شد، اما در جهان اسلام، مسلمانان روسیه در قرن هجدهم قرآن را چاپ کردند و در هند هم شاهد این موضوع هستیم که نخستین بار در سده سیزده قمری این کار انجام شده و در ایران هم نخستین چاپ در دوره فتحعلی شاه انجام شده است.
با چاپ قرآن کریم، قرآن در محضر عموم مردم قرار میگیرد و مردم میتوانند به راحتی با آیات قرآن روبهرو و مخاطب قرآن واقع شوند و فهمی از آیات داشته باشند اما مهمترین عامل در ترویج حرکت تدبری در قرآن کریم، مربوط به حرکت اصلاح اندیشه دینی سیدجمالالدین اسدآبادی میشود. سیدجمال بر این باور بود که برای حل مسائل عصری و اجتماعی جوامع باید به سراغ قرآن کریم برویم و راهبرد ایشان بازگشت به قرآن برای حل مسائل اجتماعی بود و در آن دوران، مبارزه با استعمار، استقلالطلبی و همچنین مبارزه با استبداد و آزادیخواهی و مبارزه با مکاتب فلسفی مادی و الحادی مسئله روز بود که اسدآبادی و همراهان ایشان با کاربست شعار بازگشت به قرآن خواستند این مسائل را حل کنند.
رهیافت تدبری به قرآن با حرکت سیدجمال به وجود آمد و امروز هم به دنبال این حرکت تدبری هستیم. شاگردان سیدجمال نیز در ایران و حوزه شبه قاره هم کارهایی را انجام دادند؛ مانند احمدخان هندی که این مسیر را پیش رفت و بحث تدبر در قرآن را مورد توجه قرار داد. در حقیقت، تمام حرکت تفسیری و گفتمان تفسیری که سیدجمال پایهگذاری کرد که منجر به پیدایی رویکرد تاریخی، علمی و ادبی به قرآن بود، به نوعی، تدبر در قرآن لحاظ میشود؛ یعنی این نوع رویکردهای تفسیری که پس از سیدجمال در حوزه تفسیر به وجود آمد، با سنتهای تفسیری ماقبل خود تفاوت داشت و میتوانیم همه این رویکردهای پس از سیدجمال را رویکرد تدبری بدانیم.
در حوزه شبه قاره، ابوالکلام آزاد را داشتهایم که از هواداران و شاگردان سیدجمال محسوب میشد و به همراه احمدخان هندی، حوزه قرآنپژوهی مهمی را شکل دادند که به نظر میرسد در ایران خیلی به آن توجه نکردیم. اما شخصیت مورد نظر ما امین احسن اصلاحی است که در شمار افراد حوزه شبه قاره است که با ایده حل مسائل اجتماعی به تدبر در قرآن پرداخته است.
همه شخصیتهایی که با رهیافت تدبر به سمت قرآن متمایل میشوند، دغدغه حل مسئله اجتماعی را دارند، برخلاف رویکردهای سنتی که صرفاً به ادبیات و متن قرآن، بدون لحاظ شرایط عصری میپرداختند. تقریبا مفسرین متدبر در قرآن، همگی دغدغه مسئله اجتماعی را در حوزه فهم قرآن لحاظ کرده بودند. امین احسن اصلاحی نیز یکی از قرآنپژوهان معمر است و حدود یک قرن زندگی کرده و از مهمترین شاگردان حمید الدین فراهی بوده است. امین اصلاحی در مدرسهای که در ایالتشان تأسیس شده بود، منطق و ... را آموخت و فعالیت سیاسی و اجتماعی قابل توجهی داشت، اما با ایدههای افراطی زاویه داشته و از حزب جماعت اسلامی خود را خارج کرد.
همچنین یکی از مهمترین شاگردان سیدجمال، محمد عبده بوده که او نیز در یک بازه از عمر خود به این نتیجه رسید که اصلاح اجتماعی را صورت دهد و از کار سیاسی بازماند؛ اما امین اصلاحی آثار مختلفی را تألیف کرد و مبادی تدبر را نیز نوشته است و کتب دیگرش نیز در حوزه فهم و تفسیر قرآن بوده است. تقریبا همه شخصیتهایی که با رهیافت تدبری وارد میشوند به دنبال یک فهم تازهای از قرآن هستند و گویی تفسیرهای سنتی را قبول نمیکنند و میگویند میخواهیم قرآن را به صورت بیواسطه بفهمیم.
پس اگر بخواهیم مؤلفههای تدبری اصلاحی را مطرح کنیم، مهمترین بحث این است که ایشان میخواهد یک فهم بیواسطه از قرآن داشته باشد و اساساً تدبر یک قیام علیه روشهای سنتی تفسیر است و نقادی روشهای سنتی تفسیری نیز از مؤلفههای تدبری اصلاحی بوده است و مؤلفه مهم نظریه امین اصلاحی در تدبر، بحث تفسیر قرآن به قرآن است. حال پرسش این است که اصلاحی، تدبر خود را چطور نظریهپردازی کرده است؟ وی به نظریه انسجام قرآن رسیده است و از نظر اصلاحی و استادش فراهی، آیات و سورههای قرآن از هم مجزا نیستند و بر روی هم یک واحد منسجم را شکل میدهند. از دیدگاه اصلاحی ترتیب کنونی قرآن اصالت دارد، برخلاف نظر کسانی که میگویند ترتیب نزول را باید برای قرآن لحاظ کنیم.
از دیدگاه اصلاحی و نظریه انسجام، کلید فهم قرآن همین نظریه انسجام است و اگر به آن قائل نباشیم، ممکن است به اختلاف و تعارض ظاهری آیات برسیم و او میگوید مسائل عصری با این نظریه تبیین میشود. از دیدگاه اصلاحی در نظریه انسجام، هر سوره یک موضوع محوری دارد و یک عمودی در سوره هست که همه آیات را به هم وصل میکند و عمود و محور این سوره با محور سورههای دیگر ارتباط مضمونی دارد و سورهها با قبل و بعد خود ارتباط دارند و به دلیل این محورها، تمام آیات به صورت یک واحد منسجم هستند. اصلاحی برای اینکه نظریه انسجام خود را معین کند، سورهها را در هفت گروه طبقهبندی کرده و میگوید در هر گروه حتما یک سوره مکی هست و به دنبال آن، سورههای مدنی هستند و به باور وی، در سورههای مکی با نظریهها مواجه هستیم و در سورههای مدنی احکام این نظریهها مطرح میشود.
نظریه امین اصلاحی در گفتمان تفسیری معاصر، اثر مثبتی داشته و پس از وی در ایران و مصر نظریه وی بسط داده شده و موجب شده برخی مستشرقین که میگفتند قرآن یک مجموعه پراکنده است، از نظر خود برگردند که در تأیید و اثبات نظریه انسجام مطالبی را تدوین کردهاند.
انتهای پیام