الهیات مسیحی در معرض خطر خود رضایتی معنوی است
کد خبر: 3985215
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۰ - ۱۹:۴۸
شاکرنژاد:

الهیات مسیحی در معرض خطر خود رضایتی معنوی است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: جریاناتی در مسیحیت معتقدند که اگر الهیات معنوی را مراقبت نکنیم و از الهیات سیستماتیک جدا شود، به معنویت بدون مذهب تبدیل خواهد شد؛ لذا تلاش می‌کنند ارتباط وثیق میان الهیات معنوی و سیستماتیک را مفهوم‌سازی کنند تا شخصی نشود و به خودارضایی معنوی ختم نشود.

ارسلا/به گزارش ایکنا، احمد شاکرنژاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 28 تیرماه در نشست علمی «بازخوانی و نقد تجربه مسیحیت در تولید دانش معنویت»، گفت: وقتی سخن از الهیات در مسیحیت می‌شود، یک وقت ممکن است درباره علم دینی حرف بزنیم، مانند الهیات اخلاق مسیحی؛ گاهی ممکن است مراد دیسیپلین دانشگاهی و آموزش تجربه و انتقال نظر از استاد به شاگرد باشد، گاهی هم مراد یک نظریه است و گاهی یک جریان و نهضت اجتماعی مانند الهیات رهایی‌بخش و الهیات پروتستان.

وی افزود: معنویت هم چند وجه اصطلاحی دارد؛ در برخی موارد، مراد از آن تجارب اوج یعنی تجربه قطب است، گاهی تجربه زیستی معنوی و برخی مواقع پژوهش‌هایی است که در مورد معنویت انجام می‌شود و گاهی هم یک رشته است که در مورد معنویت بحث می‌کند. گونه‌ای از معنویت مسیحی به امر مقدس که تجارب واضح و متمایز و فوری هستند، می‌پردازد، برعکس الهیات اخلاقی که تمرکز بر تجارب عینی و فوری ندارد، بلکه سخن از زندگی با امور مقدس است. در حقیقت به اموری می‌پردازد که مستقر شده باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: الهیات اخلاقی به اصول جهانی، ثابت و اصولی که برای قاطبه افراد قابل اجراست، می‌پردازد، اما الهیات معنوی دنبال تجاربی می‌رود که در سر بزنگاه به درد یک فرد خاص می‌خورد و فرد احساس می‌کند در زیست ایمانی برای او مفید است؛ این مدل پیوند زیادی با الهیات عملی برقرار می‌کند و به شعائر، خدمات کلیسایی، عدالت معنوی و عدالت و امور شبانی می‌پردازد و البته بخش کوچکی از آن سیر و سلوک است.

الهیات عملی و معنوی؛ دوجریان موازی

شاکرنژاد اضافه کرد: برخی متفکرانی که به نسبت‌سنجی الهیات عملی و معنوی پرداخته‌اند، می‌گویند الهیات معنوی نیازمند الهیات عملی است تا فرم و قالب و دستورات را یاد بگیرد و الهیات عملی هم نیازمند الهیات معنوی است تا کار به ظاهرگرایی صرف و خشک منجر نشود، پس الهیات عملی و معنوی دو جریان مختلف در الهیات مسیحی هستند. 

شاکرنژاد اضافه کرد: براساس یک تعریف، مجموعه تحقیقات و گفت‌و‌گوها که درباره شناخت طبیعت عیسی و پدیده پدر، پسر و روح القدس وجود داشته، الهیات گفته می‌شده است یا درک تثلیث با همه وجود از دیگر تعاریف مطرح در الهیات مسیحی است که البته در قرون وسطی کنار گذاشته شد و بعد از آن و تحت تأثیر آکوئیناس، همه امور زیر مجموعه الهیات قرار گرفت.

خطر خودارضایی معنوی

وی افزود: جریاناتی در مسیحیت معتقدند که اگر از الهیات معنوی مراقبت نکنیم به گونه‌ای که از الهیات سیستماتیک جدا شود، به معنویت بدون مذهب تبدیل خواهد شد؛ لذا تلاش می‌کنند ارتباط وثیق میان الهیات معنوی و سیستماتیک را مفهوم‌سازی کنند تا شخصی نشود و به خودارضایی معنوی ختم نشود.

شاکرنژاد تصریح کرد: الهیات معنوی یک معنای عام و یک معنای خاص دارد؛ گاهی مراد از آن یزدان‌شناسی روح القدسی است؛ گاهی کسی در مورد جهان ارواح و فرشتگان و ... سخن می‌گوید و نام بحث خود را الهیات معنوی می‌گذارد و کسانی هم منظورشان مطالعه تجربه زیسته ایمانی است.

این پژوهشگر با بیان اینکه اصطلاح الهیات عرفانی و الهیات زهدورزانه به تدریج وارد ادبیات مسیحیت شد، اضافه کرد: کمتر از دو قرن است که در مسیحیت، مقوله الهیات معنوی را داریم و نظری شدن الهیات در قرون وسطی و دورشدن از زندگی و عمل مردم ، علت آن بوده است.

وی افزود: از قرن 5 و 6 میلادی، رساله‌هایی با موضوع الهیات عرفانی و رازورزانه در عالم مسیحیت پیدا شد؛ این رساله‌ها دستمایه عرفای مسیحی شد و تلاش کردند تا آن را وارد نظام عینی زندگی مردم بکنند و روش سیر و سلوک و روش عملی هم برای آن یافتند. سنت الهیاتی زهدورزانه، سنتی مطالعاتی است، در قرن 17 و 18 در ایتالیا وضع شد تا نبود توجه به اعمال سیر و سلوکی برای رسیدن به قرب برطرف شود.

شاکرنژاد گفت: در اوایل قرن 20، ژوزف هیبرت، اصطلاح عرفان نظری و عملی را با هم مخلوط کرد و دستاوردهای آن را در زندگی مردم نشان داد و نام آن را الهیات معنوی گذاشت. در حقیقت معنویت، علم استنباط احکام معنوی از کتاب مقدس و نحوه به کارگیری آن در زندگی شد.

به رسمیت شناختن ادیان بعد از شورای دوم واتیکان

وی افزود: بعد از شورای دوم، واتیکان پذیرفت که پیروان ادیان دیگر اهل نجات باشند و همچنین استفاده از تجارب بشری را پذیرفت و ادیان دیگر را به رسمیت شناخت. اینکه به تجارب زیسته مردم احترام بگذارند، سبب تحول در این عرصه شد. توجه به کلیسا و متن مقدس اهمیت داشت، اما توجه به تجربه آحاد مردم و تنوع آن همچنین دستاوردهای علمی و دستاوردهای دیگر ادیان هم  مورد احترام قرار گرفت. به همین دلیل الهیات معنوی بعد از شورای دوم به رشته دانشگاهی تبدیل و مورد تدریس و آموزش قرار گرفت. از سال 1980 به تدریج الهیات معنوی به مطالعات معنویت تبدیل شد.

وی گفت: در داخل کشور ما در نسبت معنویت با فقه و اخلاق، دغدغه داریم. در غرب هم در نسبت بین الهیات معنوی با الهیات عملی و الهیات عرفانی و ... دغدغه دارند. الهیات معنوی فرزند الهیات عرفانی و زاهدانه در عالم مسیحیت است. از الهیات سیستماتیک و عملی به عنوان معلم و استاد تغذیه می‌کند و از لحاظ موضوع و سبک کار خیلی شبیه الهیات اخلاقی است.    

شاکرنژاد به برخی دغدغه‌ها در نسبت معنویت و علم در داخل اشاره کرد و گفت: برخی سؤالات در این عرصه مطرح است؛ اینکه آیا برای آشنایی با تجربه زیسته سراغ عرفان رفته‌ایم ولی در کلام و اخلاق وجود ندارد؟ یا اینکه باید سراغ ساخت یک دانش مجزا به نام معنویت اسلامی برویم؟؛ اگر رشته‌ای به نام معنویت اسلامی داشته باشیم، آیا چالش‌هایی غربگرایی مانند جدایی از سنت و ... را نخواهیم داشت؟ و چگونه خواهیم توانست جلوی آن را بگیریم؟. چگونه می‌توانیم از دستاوردهای علوم جدید در بحث معنویت بهره ببریم و این دستاوردها آیا فقط برای مسلمین است یا دیگران هم می‌توانند از آن سود ببرند.

وی افزود: آیا می‌توانیم گرایشاتی به نام معنویت داشته باشیم؟ آیا می‌توانیم فقه معنوی و کلام معنوی داشته باشیم؟

انتهای پیام
captcha