به گزارش ایکنا، محمد اسدیگرمارودی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف، در ایام محرم، به سخنرانی درباره «عاشورا و ظهور کفر بعد از ایمان» میپردازد. در ادامه متن سخنرانی وی در شب گذشته، 24 مرداد را بخوانید؛
اعمال و رفتار و گفتار یک انسان از درون او نشات میگیرد و درون میتواند همراه با ایمان یا کفر باشد. اگر کسانی که در کربلا این جنایت را مرتکب شدند و با امام زمانشان آن ارتباط را داشتند مسلمان نبودند، توقع دیگری داشتیم، اما وقتی مدعی ایمان بودند، باید ببینیم چه عاملی موجب شد که تا این قدر رفتار غیرانسانی داشته باشند. ممکن است یک انسان مومن از ایمان خارج شود و کفر بعد از ایمان پیدا کند، همانطور که کفر قبل از ایمان، آثار مخصوص خود را دارد، کفر پس از ایمان نیز آثار مخصوص به خود را دارد. در سوره آل عمران میفرماید خداوند چطور قومی را هدایت کند که پس از ایمان کافر شدند. اگر در آیه 14 سوره نمل فرمود از عواملی که موجب میشود آثار کفر بعد از ایمان پیدا شود ظلم است، در اینجا میگوید کفر پس از ایمان خود زمینه ظلم است.
خداوند راه بهانه را بسته و گفته است که غفور و رحیم است و از باب رحمت، دریچه توبه را باز گذاشته است و کسانی که توجه یابند و توبه کنند و پس از این کارها برگردند، از کفر بعد از ایمان خارج میشوند. اما خداوند در آیه دیگری میفرماید کسانی که پس از ایمانشان کافر شدند و بر کفرشان افزودند، مشمول توبه نمیشوند. فرمود وای به حال آنهایی که به ازدیاد این کفر میپردازند، وگرنه برای توبه راه باز است.
اما در اینجا باید به فرمایشات امام حسین(ع) اشاره کنم که صبح عاشورا در قالب خطبه مطرح کردند و گفتند شماها کفر پس از ایمان پیدا کردهاید و آثار کفر پس از ایمان که مهر بر دل خوردن است را حاصل کردهاید. در مقتل خوارزمی و بحارالانوار آمده است: امام حسین(ع) در صبح عاشورا رو به روی سپاه دشمن قرار گرفت و صفهای فشرده دشمنان را دید و پس از مقدمات بیان فرمودند چه خوب خدایی داریم، اما شما چه بد بندگانی شدید. اگر وارد دانشگاهی شوید و ببینید اساتید خوبی در آنجا هستند، اما شاگردان آنطور که بنا بود، نشدند، به اینها میگوییم شما مشکل استاد نداشتید، اما دانشجوی بدی بودید و تلاشی که باید میکردید را نکردید.
امام حسین(ع) خطاب به مردم مدعی ایمان میگوید؛ پروردگار ما که رسول و کتاب را نازل کرده است و شما هم اقرار کردید که مطیع هستید و اقرار کردید که به پیامبر(ص) ایمان آوردید، اما بندگان بدی هستید، چون شما در برابر ذریه پیامبر(ص) و عترت او شوریدید و تا آن اندازه شوریدید که اراده کشتن اهل بیت پیامبر(ص) را داشتید. شیطان بر شما غلبه کرده و تحت تاثیر شیطان قرار گرفتید و بحث بندگی خدا از یاد شما رفت، پس وای بر شما باد. حضرت فرمود این مصیبت است، شما که مدعی بودید ما مطیع میشویم، اما به این اندازه تحت تاثیر شیطان قرار گرفتهاید و خدا را فراموش کردهاید و شما قومی هستید که پس از ایمان، کافر شدید.
بنابراین، کفر بعد از ایمان در قرآن آمده و امام حسین(ع) نیز مصادیقش را بیان کرده است و عاشورا موجب شد تا این افراد معرفی شوند. همچنین حضرت برای این افراد واژه ظالم را به کار برد. اینهایی که پس از ایمان کافر میشوند ظالم هستند و بر مبنای ظلم است که به این گرفتاریها مبتلا میشوند. اینجا نیز امام حسین(ع) فرمودند اینها قوم ظالمی هستند که از حقایق دور هستند.
اما نمونه دیگر نیز در مقتل خوارزمی و بحارالانوار آمده است که امام حسین(ع) در صبح عاشورا تصمیم گرفتند به موعظه سپاه دشمن بپردازند تا اگر کافر پس از ایمانی امکان بازگشت به ایمان را دارد، بهانه نداشته باشد. وقتی حضرت خواست سخن بگوید، سر و صدا کردند و عمر سعد دستور داد که همهمه کنند. امام(ع) چندبار این حرکت را داشتهاند و دستور به سکوت دادهاند و بزرگان گفتهاند از ولایت تکوینی استفاده کردهاند و مردم ساکت شدهاند. امام(ع) وقتی میخواهد اتمام حجت کند از ولایت تکوینی استفاده میکند و میگوید وای بر شما، شما را چه شده که میخواهید یک مقدار به طرف من توجه کنید، سکوت نمیکنید. من دارم شما را در راه رشد میکشانم. همه شما نسبت به من عاصی هستید و در مقابل امر من عصیان میورزید و اصلا سخن من را گوش نمیکنید، چون شکمهای شما از حرام پر شده است؛ یعنی گناه فضای وجود شما را گرفته است و بر قلوب شما مهر زده میشود.
اما چه علتی موجب میشود که انسان مومن کافر شود و چه باعث میشود که پس از اینکه کافر شد برنگردد و جبران نکند؟ در طول تاریخ داشتهایم افرادی که کافر بعد از ایمان شدند و ماندند و برخی نیز برگشتند. اولین چیزی که زمینهساز کفر بعد از ایمان است دل به دنیا دادن است. صبح روز عاشورا یکی از اصحاب امام حسین(ع) که اهل همدان یمن است گفت اجازه دهید تا با عمر سعد حرف بزنم. امام(ع) اتمام حجت را قبول دارد و فرمود اجازه میدهم که بروی. همدانی بر عمر سعد وارد شد و سلام نکرد و عمر گفت چرا سلام ندادی؟ من مسلمان نیستم؟ من خدا و رسولش را میشناسم. همدانی گفت اگر اینطور که ادعا میکنی مسلمان هستی، چطور بر عترت رسول خدا(ص) تاختهاید؟ این آب فرات است که میرود و سگهای بیابان و ... از آن مینوشند اما خانواده حسین بن علی(ع) از عطش دارند میمیرند. تو بین آب و آنها حائل شدی و آن وقت گمان میکنی که خدا و رسول خدا(ص) را شناختی؟ عمر سرش را پایین انداخت و سپس گفت به خدا میدانم که اذیت بر اینها چه حرمتی دارد اما نمیتوانم در درونم از ملک ری بگذرم. این حب دنیا است و کفر پس از ایمان را موجب میشود. بترسیم از دلبستگی به دنیا که از کوچک آغاز میشود.
یکی از دوستان میگفت قرار شد با شیخ جعفر مجتهدی به مشهد برویم و برخی از شهرها فهمیده بودند. مرحوم آقای مجتهدی فرموده بودند وقتی چند نفر اینطور جمع میشوند و میخواهند من را با سلام و صلوات جایی ببرند، دوست دارم بمیرم. بنابراین وای بر دلی که بگوید من مشهور شدم و دیگران نشدند. کسانی که علاقهمند به گمنامی بودند خداوند به آنها رو کرده و قضیه را بر ملا ساخته است. آیتالله شبیریزنجانی نقل میکنند شخصی به شیخ انصاری گفت فلان عالم را خواب دیدهام که کاخ بزرگی در بهشت داشت، اما کاخ شما نسبت به کاخ او قابل توجه نبود. شیخ میگوید خوابت درست است، من در دنیا ریاست پیدا کردم و او پیدا نکرد و او مقاماتش در آنجا بالاتر است. در حالات ملاحسین قلی همدانی نیز آمده است که شخصی میگوید در زمان میرزای شیرازی بود و بر ملا وارد شدم و دیدم گریه میکند. گفتم چه شده است؟ فرمود به میرزا بگویید چه بدی به شما کرده بودم که ایشان فرموده احتیاطات من را به ملاحسین قلی مراجعه کنید و چرا باید من را درگیر شهرت و ... بکنند. البته که اگر شرایط و تکلیف ایجاب کند مسئله متفاوت است، اما اینها نمیخواستند مشهور شوند. بنابراین حب دنیا یکی از زمینههای ایجاد کفر پس از ایمان است.
انتهای پیام