هجدهم شهریورماه سالروز درگذشت جلال آلاحمد است. مردی که نامش با ادبیات معاصر ایران گره خورده است. اولین تجربه قلمی وی ترجمه اثری درباره برخی شیوههای عزاداری است. از او کتابهای داستانی مختلفی نیز منتشر شده است. کتابهای خسی در میقات و غربزدگی، از معروفترین آثار اوست. جلال آل احمد در طول زندگی خود، تحولات فکری، مذهبی و سیاسی فراوانی داشت. یکی از نمودهای جلال در روزگار ما گرانترین و مهمترین جایزه ادبی است که به نام او ثبت شده و به صورت هر سال برگزار و اهدا میشود.
به بهانه سالمرگ این نویسنده به سراغ دو چهره مختلف یعنی یحیی یثربی استاد فلسفه، نویسنده و مترجم و علیاکبر والایی، رماننویس رفتیم تا آنها درباره آثار جلال سخن بگویند.
سیدیحیی یثربی در این زمینه به خبرنگار ایکنا گفت: جلال آلاحمد یکی از روشنفکران و مبارزان دورههای اخیر بود که تلاش میکرد با استبداد مبارزه کند. در میان آثار آلاحمد با رمانها و آثار داستانیاش ارتباطی نداشتم و آنها را با وجود اینکه در دوران جوانی ما منتشر شده است، نخواندهام. زیرا خیلی اهل رمان خواندن نبودم. اما از کتابهایی که به حوزه مطالعاتی من مرتبط بود، بیش از همه «در خدمت و خیانت روشنفکران» را بررسی کردهام.
وی با بیان اینکه این کتاب را در اثری با عنوان «ماجرای غمانگیز روشنفکری در ایران» نقد کردهام، افزود: روشنفکری در جامعه ما موضوع مشخصی نیست. ما معمولاً افراد را با دو ویژگی روشنفکر میدانیم. یکی اینکه اپوزیسیون و دیگری چپگرا باشد و آل احمد هر دو این ویژگی را در شخصیت و کتابهایش داشت. من در کتابها و مقالههایم به طور متعدد به آلاحمد پرداختهام و به عبارتی آلاحمد برای من بهانهای است تا به روشنفکری در جامعه ایران بپردازم.
یثربی ادامه داد: روشنفکری در جامعه ما به درستی معنا نشده است. جماعت روشنفکر کسانی هستند که از خودشان فکر، روش و فرهنگ جدید به جامعه عرضه میکنند و جامعه براساس آن در همه جهات از مدیریت و سیاست گرفته تا اقتصاد و بهداشت و درمان و ... رشد میکند. در حالی که روشنفکران ما راهگشا نبودهاند. روشنفکری راهگشا در یک قرن ارسطو را پشت سر گذاشت و نیوتن را به جامعه بشریت هدیه کرد. اما ما هنوز در ارسطو درجا میزنیم. البته این فقط مختص کشور ما نیست و در افغانستان و پاکستان و ... نیز همینطور است. وقتی در این شرایط برخی مردم افغانستان از کشور خود فرار میکنند، این وظیفه روشنفکرهای آن جامعه است که این شرایط بد فرهنگی را تغییر دهند.
وی درباره کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» گفت: آلاحمد در این کتاب دچار نوعی سردرگمی است که روشنفکری به چه معناست و چرا روشنفکران ما نتوانستند کاری کنند. گاه میگوید روشنفکران از طبقه ثروتمندان بودند، گاه میگوید تحت سیاست خارجی نتوانستند کاری کنند و ... اما یک جا به این میرسد که روشنفکران ما میراث علمی نداشتند و میگوید در برابر این همه کتابی که متفکران اروپا به جا گذاشتهاند، ما کتابهای انگشتشماری داریم که مربوط به مبانی علمی هم نیست.
این استاد فلسفه در ادامه بیان کرد: از کتابهای دیگر آل احمد هم که خواندهام و دوست داشتم، «خسی در میقات» سفرنامه حج جلال و کتاب «غربزدگی» است.
«مدیر مدرسه» خود جلال است
علیاکبر والایی نیز درباره آثار جلال آلاحمد گفت: نمیتوان یک اثر جلال را بهترین خواند و باید مجموعهای از آثار وی را دید. اما «نون والقلم» وی را دوست دارم که به اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خود با زبان طنز پرداخته است و سفرنامههایش نیز بسیار اثرگذار است. درواقع از ویژگیهای آثار مکتوبش میتوان به صداقت در گفتار و صراحت لهجه اشاره کرد که برخلاف نویسندگان معاصر، جلال هیچ وقت خودسانسوری نکرد و همواره خودش بود و هیچ مسئلهای مانع از گفتهها و نوشتههایش نمیشد و خیلی شفاف و روشن بود.
وی افزود: در سفرنامهها و داستانهای کوتاهش به ویژه در «مدیر مدرسه» میتوان شخصیت جلال را از نزدیک دید و با او آشنا شد. جلال در بیشتر آثارش به زندگی خود پرداخته و نخواسته از جاهای دیگر عاریه بگیرد. از تجارب حسی عمیق خود در آثارش به خوبی استفاده کرده است و همین مسئله او را به شخصیتی اثرگذار تبدیل کرد.
انتهای پیام