به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، استاد حوزه علمیه، 22 آذرماه در ادامه جلسات تفسیر تمدنی به آیه 34 بقره «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ» پرداخت و گفت: در این آیه تعبیر وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ برای شیطان بیان شده است که بر حسب تبادر اولیه اشاره به گذشته دارد زیرا عطف به أَبَى شده است یعنی شیطان از کافران بود.
این استاد حوزه بیان کرد: کاربرد فعل ماضی در اینجا، این است که قصد دارد بگوید از ابتدا کافر بود، درست مانند اینکه وقتی ما میخواهیم خطاهای یک نفر را شمارش کنیم و میگوییم این از اول هم واجد این صفات زشت بود و کار بدی که الان مرتکب شده، ریشه در گذشته او دارد. شیطان ظاهرالصلاح بود لذا آیه درصدد بیان کفر باطنی او هست.
وی اضافه کرد: خداوند در ماجرای جنگ احد و شکستی که مسلمانان خوردند، فرمود که شما نباید به خاطر شکستها مأیوس شده و به پیروزی مغرور شوید و اینها هم در کتابی از قبل نوشته شده است؛ در حقیقت تأکید دارد مقدرات شما در کتابی نوشته شده و ارادهای پشت کار وجود دارد که این بیان، در آیات دیگری هم ذکر شده است.
اکبرنژاد بیان کرد: حال اگر داستان حضرت یونس (ع) «وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»؛ «فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ» را با این نگاه مرور کنیم، خواهیم دید که ایشان با اینکه برای هدایت امتش صبر زیادی کرد ولی انتظار خدا از او بیشتر بود البته نه اینکه یونس مرتکب گناه شد، چون در مقام عصمت است ولی ترک اولی کرد و جالب اینکه شاگرد آن حضرت، در قوم او ماند؛ در اینجا فرموده است که او خیال کرد ما قدرتی بر او نداریم (یعنی اینکه قومش را ترک کرد، کار درستی کرده است) ولی ما او را به دریا بردیم و او به شکم ماهی افتاد.
اکبرنژاد بیان کرد: او خیال کرد کاری که میکند، درست است ولی تعبیر کان من المدحضین آمده است یعنی او از مغلوبین بود. گویا از قبل این حادثه باید رخ میداد؛ در واقع کان به معنای استقرار است و دلالت بر حتمیت تقدیر الهی دارد.
استاد سطح خارج حوزه علمیه اظهار کرد: در مورد پسر نوح هم باز همین معنا وجود دارد؛ یعنی پسر نوح به واسطه گناهان زیادی که داشت، در علم الهی مسجّل شده بود که جزء غرق شدگان است «قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ»؛ البته نوح(ع) این را نمیدانست، بنابراین از خدا درخواست کرد که او، فرزند من و از اهل من است و او را نجات بده؛ اما خدا میفرماید تو اشتباه محاسباتی داری، او از اهل تو نیست و به همین دلیل بلافاصه از سخنش توبه کرد.
اکبرنژاد اظهار کرد: پسر نوح آنقدر گناه کرده بود که تعبیر قرآن برای او جالب است؛ فرموده «انه عمل غیرصالح»، یا خود پسر نوح تصور میکرد با بالارفتن از کوه میتواند خود را نجات دهد ولی با تعبیر «کان» قطعیت فعل الهی را بیان فرمود. در مورد فرعون هم تعبیر «کان من المفسدین» آمده، یعنی فرعون از مفسدین بود و به همین دلیل، حاضر نشد در برابر معجزات موسی (ع) سر تعظیم فرود بیاورد.
استاد سطح خارج حوزه علمیه اضافه کرد: در آیه شریفه 157 اعراف «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ»، یا باید در معنای ماضی بگیریم و بگوییم از غاوین بود و یا معنای شدن، او از گمراهان بود، ولی جلوه و بروز نداشت و در اینجا آشکار شده است؛ یعنی در اینجا، زمینه آزمون و ابتلاء برای بلعم باعورا به وجود آمد.
اکبرنژاد اضافه کرد: به هر حال میتوانیم با این سبک معنا کردن نشان دهیم که گمراهی ابلیس و فرعون و بلعم باعورا و ... در علم الهی از ازل بوده است، ولی مردم نمیدانستند و حالا فهمیدهاند. در ماجرای موسی(ع)، موسی(ع) گروهی از پیروان خود را که ظاهرا جزء موحدین بودند، گلچین کرد و به طور سینا برد ولی همه آنها گفتند که خدا را به ما نشان بده و خداوند تجلی کرد و صاعقهای زد و همه مردند؛ ولی چون موسی(ع) در معرض اتهام کشتن قومش بود، خدا آنها را زنده کرد. امام رضا(ع) در اینجا تعبیری دارند و فرمودهاند خدا باید ولی خودش را خودش انتخاب کند زیرا برخی ظاهرالصلاح هستند ولی ممکن است مانند پیروان موسی(ع) کافر باشند.
وی با تأکید بر اینکه انتخاب الهی خطا ندارد و به همین دلیل 124 هزار پیامبر(ص) انتخاب کرده و هیچکدام از مسیر منحرف نشدند، افزود: در ماجرای حضرت یونس(ع) و آیات دیگر، فرایند به گونهای است که تنبیه در انتهای آیه بیان شده است، مثلا در ماجرای یونس(ع) آمده که چون او چنین خیال کرد که ترک قومش، کار درستی است ما او را به شکم ماهی انداختیم و به تعبیری مجازات شد ولی خود یونس(ع) زمانی فهمید کارش اشتباه بوده که قرعه به نام او درآمد؛ پیوند بین ابتدای آیه و انتها میتواند مؤید این مسئله باشد که «کان» در این آیات، به معنای صار(شد) نیست ولی عرف ممکن است متوجه این ظرافت نشود.
اکبرنژاد با اشاره به آیه چهارم سوره بقره «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»، گفت: خداوند در این آیه، در خلاصهترین وجه جایگاه و مقام تقوا را بیان فرمود، خداوند در این آیه بر این موضوع تأکید دارد که صرف ایمان بر خدا کافی نیست و عمل باید ناظر به آن ایمان باشد، خدا فرمود: ایمان به من و غیب هم کافی نیست بلکه باید خدا را آنطور که معرفی شده، بشناسد، یعنی عبادت انسان باید مطابق با أُنْزِلَ إِلَيْكَ باشد.
وی تصریح کرد: از اشتباهاتی که خیلی شایع و رهزن است و این آیه ریشه آن را میزند، این است که معنویت چیز مقدسی است، رسیدن به حال شهودی و ارتباط با عالم غیب؛ اینکه برخی طلاب چشمبسته سیره برخی عرفا را قبول میکنند، چون فکر میکنند و به معنویت رسیده است یعنی معنویت دلیل بر رسیدن است، غافل از اینکه معنویت یک مدل نیست و انواع آن را میتوان تجربه کرد.
انتهای پیام