به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی انجمن اندیشه و قلم، نشست بررسی کتاب صد سالگی حوزه قم و مسائل جامعه ایران با همکاری انجمن اندیشه و قلم و خانه اندیشمندان علوم انسانی، شب گذشته ۲۸ آذر با سخنرانی آیتالله سیدمصطفی محققداماد، حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری و اکبر ثبوت در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان در این نشست بیان کرد: آیتالله شیخ عبدالکریم حائری نوروز سال ۱۳۰۱ وارد قم شد و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد و امسال صدمین سال فعالیت حوزه قم است، اما ما تاریخ مدونی برای تحولات حوزه قم نداریم، در حالی که برای حوزه نجف کارهای خوبی انجام شد و سیر تحولات و دستاوردها و کارنامه آن مشخص است. ما باید بررسی کنیم که چه کسانی در قم درس خواندند و درس دادند، چه مکاتب فکری و علمیای در حوزه وجود داشته است، نقاط قوت و ضعف حوزه در این صدسال چه بوده است و حوزه در برابر روشنفکری دینی و تحولات چه واکنشی داشته است. به قول آیت الله سیستانی، در شرح حالها نباید فقط تعریف و تمجید کرد و باید نقاط ضعف و کمبود را هم گفت تا بتوان در آینده آنها را برطرف کرد و به این نگاه در مورد حوزه قم نیاز داریم و باید نقادانه نقاط مثبت و ضعف در کنار یکدیگر بیاید. مجموعهمقالاتی را که به مناسبت صد سالگی حوزه قم منتشر کردیم، گامی در این راه است که برداشته شده و انشاءالله ادامه یابد.
وی افزود: صد سال برای يك موسسه دينی بزرگ مثل حوزه علميه، زمان خوبی براي ارزيابی عملكرد است. حوزهای كه همزمان درگير انديشه و عمل بوده است. در وقت تأسیس، سیاست برای او حفظ خودش بود، اما به اقتضای سابقه تاريخی تشيع، زمانی که فرصت یافت، وارد سیاست شد. در تفكر و اندیشه هم از زمان صفوی به اين سمت كه رابطه حوزه با حكومتهای ایرانی خوب شد، نقش تغذيهگر فکری داشت. در قديم دولتهای تركها در ايران از علمای شيعه برای تأمين قضا و فقه استمداد نمیكردند. آنها اغلب سنی بودند، اما از زمان صفوی اين مسئله متفاوت بود. در تمام دوره صفوی و قاجار حوزه تأمينكننده تفكر جاری جامعه بود و بخشهای اجرايی را هم در دست داشت. به هر حال، صد سال زمان خوبی برای ارزيابی جنبههای مختلف فکری و سیاسی حوزه است.
این استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: نكته مهم توجه کردن به اين است كه حوزه علمیه قم روی بقایای یک حوزه کهنتر در قم بنا شد و این یکی از مهمترین امتیازهای آن بود. قم از قرن اول تا چهارم هجری از نظر تمرکز روی حدیث و علم شیعی پیشینهای داشت. پس از چند قرن، مجدداً در دوره صفویه محل توجه قرار گرفت. قاجارها خیلی به آبادی آن از لحاظ مدرسهای اهمیت دادند و در آستانه دوره جدید، این حوزه روی این سرمایه هنگفت بنا شد. در واقع شهر قم به دلیل این که طی قرون مختلف، تنها شهری بود که همه مردمش از تأسیس تا امروز شیعه بودهاند، اهمیت داشته و تأسیس حوزه در این شهر از این حیث امری است که به نظر خیلی طبیعی می آید. این سرمایه مهمی برای حوزه بوده است.
وی بیان کرد: همچنین تأسیس حوزه علمیه قم از نقطه نظر زمانی معلول شرایط سیاسی خاصی بود. مهمترین آنها شکل گرفتن کشور جدیدی به نام عراق با مرزهای بسته به روی ایران بود. ایران هم یک دولت ملی به معنای جدید داشت. قبلا ایران نگاهش و نگرانیاش بر روی عتبات متمرکز بود و حالا باید برای خود فکری میکرد و این کار انجام شد. قم بهترین جای ایجاد یک حوزه جدید بود. مشهد برای این کار دور بود. اصفهان هم دیگر قابل احیا نبود. حوزههای شیعی غالباً در اطراف حرمها واقع هستند و قم در مرکز ایران و به عراق هم نزدیک بود. همه شرایط برای تأسیس یک حوزه در ایران آماده شده بود. رهبر آن نیز مرد شایستهای بود و این کار انجام شد. همه شرایط فراهم شد تا حوزه بماند و در آن زمان با تشیع و شعائر مذهبی مبارزه میشد.
جعفریان تصریح کرد: به نظر میرسد رضاشاه نمیخواست حوزههای شیعی ایران را از ریشه بکند، یک حوزه ضعیف و محدود و غیرمداخلهگر در سیاست میخواست، چون میدانست که بالاخره امور مردم بدون دین نمیگذرد. به دنبال نوعی اصلاحگری و ایجاد محدودیت بود. اینها در قم کم و بیش بود. طبعاً کنترل هم میکرد. یک نکته درباره حوزه گذار سهمرحلهای آن از مراجع حائری، بروجردی و امام خمینی است. فعلاً دوره بعد از انقلاب مد نظر نیست، اما تحولات فکری درونی قم در این دوره و تغییر آن و قدرت گرفتن پلکانی آن شگفتانگیز است. بعد از انقلاب مرحله جدیدی است که حوزه در مقام مدیریت جامعه برمیآید، البته رقبایی جدی دارد.
این استاد دانشگاه گفت: درباره تاریخنگاری حوزه قم مشکل عمده این است که در تاریخنگاری شفافیتی نداریم. وجهی از آن این است که به برخی از حقایق که برمیخوریم، جرئت گزارش کردن آنها را نداریم. در واقع، گرفتار خودسانسوری هستیم. البته برخی از علمای قم خوششان نمیآید که درباره این قبیل مسائل صحبت شود و توصیه میکنند که اینها را حذف کنید. بنابراین عیب و ایرادها میماند. این مشکل طبعاً درباره تاریخ حوزه علمیه قم وجود دارد. ما باید حتی از مخالفان خود بخواهیم که عیبها و ضعفهای ما را بگویند. به نظرم باید تمام کتابهایی را که درباره انتقاد از روحانیت و حوزه است گردآوری کنیم و بخوانیم. سرمایهای در قم هست و اشکالاتی دارد که باید آنها را برطرف کرد. حوزه نباید بیجهت از خود تعریف و تمجید کند. اتفاقاً باید با تواضع عیبهای خود را تاریخنگاری کند و به دنبال راه حل برای رفع آنها باشد. مسئله دیگر، داستاننگاری درباره مسائل حوزه قم است. خیلیها خوششان میآید که بنشینند و مرتب حکایت نقل کنند. بعد هم شکل سندی به آنها میدهند که فلان شخص هم این را نقل کرده است. این نوع تاریخنگاری نکات مهمی را در اختیار ما میگذارد، اما به خصوص وقتی با کرامات و خوارق عادات سروکار پیدا میکند باید در مورد آنها احتیاط کرد. مقالهای در همین کتاب با عنوان «تأسیس حوزه تقدیر یا تدبیر» هست. در آن به مواردی اشاره کردهام.
جعفریان گفت: مهمترين مسئله كه از آن غافليم، سیر برخورد حوزه با جهان مدرن و پدیدههای آن است. اين مهمترين سؤال است و بايد همايشها و سمينارهایی را براي آن برگزار كنيم. ما متهم هستيم كه هر چيز جديدي را تحريم كردهايم. مدتها طول كشيد تا برابر آن ساكت شويم و باز مدتها طول كشيد تا آن را حلال بدانيم. البته اغلب هم بدون سروصدا از كنارش رد شدهايم تا مردم فراموش كنند که ما چه كردهايم. اين يكي از جنبههاي مهم پژوهش درباره تاریخ حوزه است. حوزه باید بین اصول ثابت خود و جهان متغیر راهی پیدا کند و با عبارتپردازی نمیتواند این کار را انجام دهد. برخورد حوزه با زن و حق رأی او داستان مفصلی است. برخورد حوزه با اصلاحات ارضی مهم است و باید درباره آن بحث شود. همچنین باید درباره موضع حوزه در برابر مارکسیسم بحث شود. از این دست مسائل زیاد است. احساس میکنم حوزه از تحولات سریع دنیا عقب مانده است.
وی افزود: برخی سنتگرایی را دوست دارند و باید توجه کنند که به تدریج حذف هم خواهند شد. بنده به آینده آن کاری ندارم و مرور گذشته درس زیادی به ما میدهد. ما چطور با پدیدههای جدید برخورد کردیم، مانند دوش حمام، بلندگو، کفش به جای نعلین، ماشین، رادیو و سینما. مسئله دیگر برخورد ما با روشنفکران به خصوص روشنفکران مذهبی است. برخوردهای زیادی با دکتر شریعتی داشتیم و سالهاست با دکتر سروش و دیگران داریم. به هر حال این ها سوابق ماست. باید مرور کنیم که چه رفتاری داشتهایم. نقاط قوت و ضعف ما در این برخوردها چگونه بوده است؟ در کل با تمدن غرب چه کردهایم؟ اینها مسائل دنیای جدید است که ما پاسخهای روشنی به آنها ندادهایم و اغلب سادهانگاری کردهایم. بحث این نیست که قبول یا رد کنیم، باید رفتار تاریخیمان را بشناسیم.
در بخش دیگری از نشست نوبت به سخنرانی اکبر ثبوت رسید. وی بیان کرد: امیدواریم کار ارزشمند استاد جعفریان ادامه یابد و سایر موضوعات حوزه نیز بررسی شود. از جمله موضوعات مهم، کمبودهایی است که در حوزه وجود دارد؛ به طور نمونه تاریخ جهان، تاریخ ادیان، تاریخ اسلام، تاریخ ایران و حتی تاریخ حوزه در قم کار نمیشود یا ادبیات در حوزه به صورت تخصصی کار نمیشود. ادبیات عرب و ادبیات فارسی در حوزه قم مورد توجه نیست، در حالی که اندیشه و نظرات اشخاص فقط در کتابهای فقه و اصول آنها نیست، بلکه در آثار ادبی و سایر آثار نیز وجود دارد و طلبهها به آن بیتوجهند. یکی از مقامات عالی کشور از نراقی شعری را نقل و تفسیر کرد که به مولانا کنایه زده، در حالی که مقصود نراقی از مولوی همان ملا و آخوند است و این نشان میدهد که حتی با زبان نراقی که مقارن ماست هم بیگانه هستیم یا از گفتوگوی ظل السلطان با مرحوم شفتی سخن میگویند، در حالی که این دو نفر با هم معاصر نبودند. اخلاق، تفسیر قرآن و نهجالبلاغه هم در حوزه غریب است و ما به طور جدی به آن نمیپردازیم.
وی با اشاره به چالشهایی که ما الان در حوزه با آنها مواجهیم، بیان کرد: چالش با علوم عقلی و فلسفه و آرا و نظریات متفاوت مانند کتاب حجاب مرحوم مطهری یا شهید جاوید مرحوم صالحی نجفآبادی یکی از موارد است. مورد دیگر چالش اختلافات بین مراجع متعدد در حوزه پس از مرحوم حاج شیخ است که بین سه مرجع اصلی وجود داشت و با آمدن آیتالله بروجردی حل شد و بعد از ایشان دوباره شکل گرفت. چالش بین حوزه قم و نجف نیز مطرح است. حوزه قم فرزند حوزه نجف است و حاج شیخ و مرحوم بروجردی و برخی از افراد دیگر حاصل حوزه نجف بودند و برخی هم به خاطر فعالیت سیاسی از عراق به قم تبعید شدند، اما حاج شیخ از آنها حمایت نکرد و وارد مسائل سیاسی نشد و آنان هم پس از توبهنامه به عراق برگشتند.
ثبوت گفت: چالش دیگر، امتحان گرفتن از طلاب در دوره مرحوم بروجردی بود که با مخالفت حوزه نجف همراه شد و برخی علیه آقای بروجردی موضع گرفتند. در نتیجه ایشان از امتحان منصرف شدند. چالش بعدی، مسئله مرحوم علامه امینی بود که با طرفداران وحدت اسلامی و تقریب اختلاف داشت. چالش دیگر اختلاف دو حوزه بر سر روش اجتهاد بود که در قم توجه بیشتری به حدیث وجود داشت و نجفیها به اصول توجه و نیز همدیگر را تخطئه میکردند. چالش دیگر بین مرجعیت و مقدسین بود، چه در یادگیری زبان خارجی و چه در مخالفت با مقدسین و طهارت اهل کتاب که مراجع بزرگ مخالف و تندرویی بودند اما مقدسین گوش نمیدادند و از ترس عوام پافشاری نمیکردند.
انتهای پیام