به گزارش ایکنا، فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 13 تیرماه در نشست علمی بیان تجربیات پژوهشی اساتید، که از سوی دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان اینکه افراد دغدغهمند باید وارد رشته الهیات شوند، گفت: متولد 1338 هستم و در سال 1356 در رشته علوم وارد دانشگاه تهران شدم و اصرار داشتم که تحصیلاتم را در این دانشگاه سپری کنم. در آن زمان اوج تظاهرات علیه رژیم شاه بود و من هم جذب گروههای مذهبی شدم و با شخصیتهایی چون شهید مطهری، مرحوم آیتالله طالقانی و شهید بهشتی آشنا شدم و از کلاسهای آنان استفاده کردم و به همین واسطه به علوم اسلامی و الهیات علاقهمند شدم.
وی افزود: با اینکه عربی را به خوبی نمیدانستم، ولی از کتابفروشیهای ناصر خسرو کتب عربی میخریدم و به قول استاد مهدویراد، دانش را تنفس میکردم. با وقوع انقلاب فرهنگی به شهر خودم شیراز برگشتم و در آنجا مطالعات علوم اسلامی را شروع کردم و ادبیات عرب و منطق مظفر و ... را خواندم و از دروس اخلاق آیتالله عبدالحسین دستغیب و سیدمحمدعلی دستغیب استفاده کردم.
داور مقالات و پژوهشهای چندین دوره از جشنوارههای مختلف اضافه کرد: به محض باز شدن مجدد دانشگاه تهران تغییر رشته دادم و وارد علوم اسلامی و دانشکده الهیات شدم و با اینکه استادان من خواستند تغییر رشته ندهم، ولی این کار را کردم. در دانشکده الهیات آن روز رشتهها خیلی تخصصی و گرایشی نبود و ما تاریخ، عرفان، عربی، فقه و ... را با هم میخواندیم. در این مقطع از وجود استادانی چون مهدی حائری یزدی، محقق داماد، عبدالکریم سروش و ... بهره بردم.
مدرس دانشگاه تصریح کرد: کارشناسی ارشد را در رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه تربیت مدرس گذراندم و از وجود کسانی چون آقای حجتی بهره بردم و چندین واحد از جمله روش تحقیق و روانشناسی تخصصی و تعلیم و تربیت را هم سپری کردم و مدرک صلاحیت تدریس به ما داده میشد. در دوره کارشناسی ارشد جدیت زیادی در درس نداشتم، ولی در مقطع پایاننامه علاقه زیادی به رشته خودم پیدا کردم و شور و نشاط علمی زیادی در من ایجاد شد و همه اینها را مرهون استاد مهدویراد هستم.
دبیر علمی و سخنران نشستهای مختلف گفت: موضوع پایاننامه من روش تفسیر علمی یا شناخت جریان علمیگری به قرآن بود که در آن نزاع علم و دین اهمیت زیادی داشت. مشوق من در پژوهش شخصیت کمنظیر استاد مهدویراد بود که تحولی در دانشگاه تربیت مدرس ایجاد کرد و من اولین دانشجوی ارشد ایشان بودم و اولین پایاننامه، که از آن در محضر ایشان دفاع شد، پایاننامه بنده بود. از سال 1373 تاکنون حدود سه دهه است که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مشغولم و بعد از ارشد، مقطع دکتری را با تأخیر چندساله در قم ادامه دادم، زیرا به نظرم اشتغال مهمتر از تحصیل است و راهنمای دوره دکتری بنده هم آقای پاکتچی بود و تاثیر زیادی در رشد پژوهشهای قرآنی بنده داشت.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه پژوهشکده مطالعات قرآنی را در این پژوهشگاه تأسیس کردم، اظهار کرد: ارتباط نزدیک با استادان و حضورم در پژوهشگاه نقش خوبی در رشد من داشت و دریافتهای ارزشمندی داشتم؛ اولین دریافتم این بود که دانش الهیات و رشتههای مرتبط با آن به صورت عام و نیز مطالعات قرآنی و حدیثی به صورت خاص میراث گرانبهایی در سنت و تاریخ ما محسوب میشود و حفظ آن وظیفه همه ماست.
وی افزود: ما صدها کتاب ارزشمند در تفسیر و علوم قرآن، ناسخ و منسوخ، قرائات، محکم و متشابه، حدیث، درایه و ... داریم که مجموع آنها سنت دینی و تاریخی ما را تشکیل میدهد و باید آن را مطالعه کنیم. در این تراث سنتهای آموزشی و پژوهشی ارزشمندی داریم و وظیفه ما مراقبت و حفظ آنهاست.
پارسا با اشاره به آداب المتعلمین در کتاب جامع المقدمات، تصریح کرد: این کتاب مملو از عناصر و گزارههای روانشناسی، اخلاق و تعلیم و تربیت و ادب علمآموزی است و در آن تأکید شده که دانشجویی باید برای رضایت حق و نابودی جهل باشد. حرکت دانشجویی نیاز به نهایت شوق و کوشش دارد و در فصول دیگر به انتخاب استاد و لزوم گزینش استادان مجرب و مهذب تاکید شده است. البته کتاب برای طلاب نوشته شده است، آنها قدرت انتخاب استاد دارند، ولی در دانشگاه این امکان وجود ندارد؛ در این کتاب بر ثبت مطالب درسی از سوی دانشپژوه، برنامهریزی برای تدریس، اخلاقمداری استاد و دانشجو و ... تأکید شده است و باید امروز هم جزء سرفصلهای رشته الهیات در دانشگاه و حوزه باشد.
این پژوهشگر علوم قرآنی بیان کرد: اتقان سیوطی کتاب ارزشمندی است که در قرن دهم آن را در زمینه علوم قرآنی نوشته و الان هم مورد نیاز ماست؛ اگرچه دانشجو نیاز به علوم جدید هم دارد. وقتی ما در مورد سنت صحبت میکنیم، میبینیم که آموختن زبان عربی برای دانشجوی رشته الهیات ضروری است، زیرا عربی زبان علم الهیات است. از طرف دیگر تاریخ مادر همه علوم است و هر دانشجو حداقل در حوزه علوم انسانی باید با آن آشنا باشد. البته تاریخ هم ناظر به وقایع و حوادث تاریخی و هم علم تاریخ است. در هر موضوعی که قصد پژوهش داریم باید پیشینه تاریخی آن را بدانیم.
پارسا با اشاره به اهمیت احیای تراث، گفت: احیای تراث صرفا به تجدید چاپ آثار تفسیری نیست، بلکه باید آثار را بخوانیم و مطالب آن را نقد و تحلیل و نیز با مباحث و علوم روز منطبق کنیم. همچنین نباید به تحول و نو شدن تاریخ علم و فلسفه علوم و ... بیتفاوت باشیم. الهیات نباید به روششناسیهای مدرن، علوم مدرن و فناوریهای نوین بیتفاوت باشد، مثلا تحولات فلسفه علم همه دانشها را تحت تأثیر قرار داده است.
پژوهشگر و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: متولیان الهیات نگران پایبندی به سنت و حفظ خلوص این دانش هستند، ولی قطعا نمیتوانیم به تحولات علوم روز بیتفاوت باشیم. باید قالبها، صورتها و محتوای دانشهای الهیاتی با دقت و جامعنگری دقیق متحول شود. مثلا در علوم قرآنی ما با زبان، تاریخ و ترجمه قرآن روبهرو هستیم، ولی سیوطی در قرن دهم به آن نپرداخته و امروز لازمه علم الهیات است.
وی با بیان اینکه ایجاد گرایش در الهیات مربوط به این چند دهه است و قبلاً مطرح نبود، افزود: مسائل مطالعات حدیثی و قرآنی ارتباط اندامواری با سایر دانشهای الهیات دارد و نمیتواند خود را از تاریخ، عرفان و فقه و فلسفه منفک کند. به همین دلیل کارشناسی رشته الهیات نباید گرایش داشته باشد و 140 واحد بین علوم مختلف تقسیم شود و دانشجو از هر درس چند واحد بخواند.
پارسا با اشاره به اینکه بسیاری از آیات قرآن حاوی موضوعات فقهی است، تصریح کرد: مثلا در آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» بحث ارتداد به عنوان موضوعی فقهی حقوقی مطرح میشود. از این رو فرد باید مقداری فقه بداند یا از مباحث فلسفی و ... مطلع باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با طرح این پرسش که آیا الهیات علمی انسانی یا قدسی و الهی است؟ اظهار کرد: در دهههای بعد از انقلاب تلاش برای اسلامیسازی علوم انسانی صورت گرفت، زیرا معتقد بودند که علوم انسانی مبنای اسلامی ندارد و باید متحول و علوم انسانی اسلامی تأسیس شود. از طرفی برخی معتقدند که همه علوم ماحصل تفکر بشر است و علم اسلامی و غیراسلامی نداریم. ما یکسری همایش را با حضور استادان علوم اسلامی و علوم قرآنی برگزار کردیم. برخی استادان معتقدند که علوم انسانی بشری، انسان را تکبعدی تعریف میکند، ولی علوم انسانی اسلامی دو بُعد برای انسان قائل است و این مبنا نتایج مختلفی دارد.
وی با بیان اینکه علوم قرآنی دانشی در زمره علوم انسانی است، افزود: در لایههای آشکار علوم انسانی غربی نوعی اومانیسم دیده میشود، ولی در لایه پنهان آن سنتگرایی و ارتباط با دین وجود دارد؛ اساسا دین رکن اصلی فرهنگ است و هر عمل انسانی از دین به مثابه فرهنگ اثر میپذیرد. لذا ارتباط علوم قرآنی و علوم انسانی میتواند به صورت میانرشتهای دنبال شود.
پارسا با اشاره به اینکه اهداف آموزشی و پژوهشی نباید کلیگرایانه باشد، اظهار کرد: خاورشناسان تقریبا تداومبخش کار محققان قبلی هستند و برنامهریزی دارند، ولی آسیب عمده کارهایشان این است که هدف و مأموریت رشته آنها خیلی کلی است. ضمن اینکه باید مدیریت زمان را در آموزش و پژوهش مد نظر قرار دهیم، نباید امری در تحقیقات دانشگاهی و حوزوی پذیرفته شود، ولی در بین مردم و منابر چیز متفاوتی تثبیت و مطرح شده باشد. الان با چالش دینگریزی و شبهات روبهرو هستیم و بسیاری از این مسائل در دانشگاه مطرح شده، ولی چرا در اختیار عموم قرار نمیگیرد و دانشگاهیان جایگاهی برای انتقال یافتههای علمی خود ندارند. لذا برای توسعه فرهنگ دینی در سطح عموم باشد تلاش کرد. چرا دانشگاهیان رشتههای علوم انسانی در رسانهها کمتر مورد توجه هستند و حتی مداحان بیشتر از استادان درباره دین سخن میگویند.
انتهای پیام