حکیمی دین بدون عدالت را کالبدی بی‌جان می‌دانست + فیلم
کد خبر: 4079872
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۲
در نشست ایکنا بیان شد؛

حکیمی دین بدون عدالت را کالبدی بی‌جان می‌دانست + فیلم

در نشست «عاشورا از منظر علامه حکیمی» ضمن اشاره به مفهوم جامع عدالت از نظر محمدرضا حکیمی و نقش بنیادین آن در میان مفاهیم اسلامی، خاطره جالبی از حضور استاد حکیمی و علامه امینی در یک جلسه روضه در تهران بیان شد.

31محمد رضا حکیمی مردادماه اولین سالگرد درگذشت محمدرضا حکیمی بود.
به همین مناسبت نشستی با عنوان «عاشورا از منظر محمدرضا حکیمی» در خبرگزاری ایکنا با حضور امیرمهدی حکیمی، وصی مرحوم حکیمی و مدیر مؤسسه «الحیاة» و کریم فیضی، نویسنده و از شاگردان حکیمی برگزار شد و به واکاوی ابعاد نگرش او به مسئله عاشورا و نهضت امام حسین(ع) پرداخته شد که بخش اول آن پیش‌تر منتشر شد؛ (محمدرضا حکیمی؛ اولین کسی که بین عاشورا و عدالت نسبت برقرار کرد)

در بخش اول ضمن اشاره به اینکه مرحوم حکیمی واقعه عاشورا را ذیل عنوان توحید و عدالت تحلیل می‌کرد، بیان شد: استاد حکیمی اولین کسی است که یک ناگفته مغفول را که کسی به آن ظن نمی‌برد بیان کرد و آن این است که عاشورا فریادی برای عدالت است.


در ادامه بخش دوم و پایانی گزارش این نشست را می‌خوانید.

ایکنا ـ جناب آقای فیضی، شما فرمودید مسئله عدالت از نظر استاد حکیمی منطوق عاشورا و فلسفه عاشورا است. این سخن، سخن مهمی است. وقتی از نظر تاریخی واقعه عاشورا را بررسی می‌کنیم، مستندات تاریخی، این ادعا را تایید می‌کند که انگیزه اولیه امام حسین(ع) و دلیل نامه‌نگاری کوفیان به حضرت، مسئله عدالت اجتماعی بوده است ولی به نظر می‌رسد باید قیام امام حسین(ع) را فراتر از این عنوان و در ذیل شعارهایی که از ایشان مانده است مثل اصلاح امت جدشان و مسئله امر به معروف و نهی از منکر تحلیل کنیم. وقتی ما عنوان عدالت را پیش چشم خودمان بگذاریم و بگوییم منطوق عاشورا مسئله عدالت است انگار می‌خواهیم در خصوص این عباراتی که از حضرت بر جای مانده است دست به تاویل ببریم، یعنی بگوییم منظور ایشان از اصلاح امت جدم بحث عدالت بوده است. به نظر می‌رسد باید عدالت را بخشی از قیام و فلسفه عاشورا قرار دهیم تا جا برای عناوین دیگر باز شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

فیضی: من تصور می‌کنم وقتی شما می‌گویید عدالت ذهنتان روی بخشی از عدالت متمرکز می‌شود. روایت داریم که «العدل حیاة الاحکام» یعنی عدالت حیات احکام است. این نشان می‌دهد عدالت اساس و پایه همه دین است. در عرف‌های معمولی بین آزادی و عدالت تقابل برقرار می‌شود ولی این تقابل، صوری است. اصلا آزادی روی عدالت می‌ایستد. وقتی عدالت ندارید هیچ چیزی ندارید. بی‌عدالتی در جامعه بعد از پیامبر(ص) یک امر بدیهی است. شما به تواریخ خلفا مراجعه کنید. میلیون‌ها میلیون درهم و دینار رد و بدل می‌شود ولی در کوفه و مدینه گرسنه داریم، این یعنی بی‌عدالتی. بنابراین ایستادن در برابر بنی امیه قیام برای عدالت است. پس این تاویل نیست، نص است.

شما باید عدالت را مثل خورشیدی ببینید که بقیه مسائل با وجود اهمیت و ضرورت در ذیل این خورشید هستند. شما خورشید را حذف کنید کائنات یخ می‌زند. این یک واقعیت نفس الامری است. بنابراین نگاه علامه حکیمی به عدالت نگاه پایه‌ای است. بنابراین امام هر حرفی می‌زند برای عدالت است، امام هر شمشیری می‌کشد برای عدالت است، امام هر ادعایی می‌کند برای عدالت است. شعار «اصلاح امت جدی» برای عدالت است چون خود معصوم می‌گوید «العدل حیاه الاحکام». استاد حکیمی این روایات را درآورده و در کنار هم چیده است تا به این منطق رسیده است؛ یعنی ریزه‌کاری‌هایی در زیر لایه‌های مبانی اسلامی گمشده است ولی استاد آن را بیرون کشیده و به این نتیجه رسیده چیزی مهمتر از عدالت نداریم. عاشورا هم برای عدالت است، آن هم عدالت جامع، نه عدالت به یک معنای خاص و محدود.

 

ایکنا ـ جناب آقای حکیمی دیدگاه شما راجع به این پرسش چیست؟

حکیمی: امروز وقتی از عدالت و عدالتگرایی صحبت می‌کنیم خیلی اوقات از آن برداشت‌های سیاسی می‌شود، یعنی یک شعار سیاسی تلقی می‌شود در حالی که عدالت به معنای کامل خودش روح و حقیقت دین است و بدون این روح، دین یک کالبد بی جان است. این عبارت مضمون صریح روایات حضرت امیر(ع) است که عدالت حیات تمام احکام اسلامی است. ما در دایره احکام زندگی می‌کنیم و اگر عدالت نباشد تمام این احکام جسم بدون روح است. حیات و روح همه اتفاقات جامعه بشری عدالت است. در حکومت حضرت حجت هم تمام دعوا سر عدالت و قسط است چنانکه در روایت می‌خوانیم: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً». پس عدالت یک مسئله اساسی و فراتر از بحث‌های سیاسی امروز ما است.

ایکنا ـ شما اشاره کردید علامه حکیمی به بحث تحریفات عاشورا نظر داشتند. می‌خواستم سوال کنم دیدگاه ایشان در رابطه با تحریفات چه بود؟ اینکه تحریف در حوزه پیام عاشورا اتفاق افتاده است یا مثل شهید مطهری روی وقایع تاریخی و روضه‌هایی که خوانده می‌شود نظر داشتند.

حکیمی: اتفاقا وقتی ایشان وارد تحریفات عاشورا می‌شوند از همین منظر است؛ یعنی خیلی به این نمی‌پردازند که در مقاتل حرفی اشتباه زده شده است یا نه بلکه روح حاکم بر عاشورا برایشان مهم بود و اینکه ما در مواجهه با عاشورا چگونه رفتار کردیم؟ آیا این روح را بیان کردیم؟ آیا اهداف سیدالشهدا را بیان کردیم؟ چرا سیدالشهدا خودشان و برادرانشان به کربلا می‌روند؟ آیا هدفشان غیر از برپا کردن عدالت و اصلاح امت جدشان است؟ ایشان قیام کردند تا اسلام به تمام معنا دوباره بر جامعه حاکم شود. هدف اصلی اینجا است. ما باید مسیر و هدف عاشورا را در مداحی و مجالس بیان کنیم. ما چقدر در مجالس به حقیقت و روح عاشورایی توجه می‌کنیم؟ چقدر از اشعار و  نوحه‌های ما به مبارزه با ظلم و ستم می‌پردازد؟ چقدر در ذیل عاشورا به مفاهیم امروز می‌پردازیم؟ ایشان از این زاویه به تحریفات عاشورا می‌پرداختند. بکا و گریه بر سیدالشهدا در پس خود یک معنایی دارد. ما فقط برجسم گریه نمی‌کنیم، این گریه ما را به هدف والایی می‌رساند که باید ادامه دهیم. تحریفات در این جا رخ می‌دهد. ما در برهه‌هایی به این مسئله بی‌توجه بودیم، به همین جهت مجالس ما تهی از عاشورا و روح اصلاح‌گرایانه و روح عدالت‌خواهانه می‌شده است.

 

ایکنا ـ در پایان این گفت‌وگو اگر خاطره‌ای در خصوص اظهار ارادت ایشان به امام حسین(ع) و مسئله دلدادگی‌شان به سیدالشهدا دارید بفرمایید.

حکیمی: من تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است ایشان هر وقت از عاشورا سخن می‌گفت احساس می‌کردی تمام وجود ایشان از این حقایق سخن می‌گوید و چیزی نبود که فقط دانش ایشان باشد. این دانش به باور ایشان رسیده بود و با تمام وجود درباره این مفاهیم سخن می‌گفتند، لذا آدم محو این سخنان می‌شد و انسان را درگیر این مفاهیم می‌کرد.

 

ایکناـ جناب آقای فیضی، شما هم اگر در این رابطه خاطره‌ای دارید بفرمایید.

فیضی: ایشان می‌فرمود یک وقت علامه امینی به تهران آمده بودند، ایام محرم بود، لذا به من فرمودند اگر مجلس روضه‌ای هست که مناسب است و شما تایید می‌کنید برویم. من یک‌جایی که سنگین و متین بود پیشنهاد کردم و با هم به آن جلسه رفتیم. ایشان تا وارد مجلس شد یک عده ایشان را شناختند و تعارف کردند بالای مجلس بروند ولی ایشان گفتند من در مجالس اهل بیت(ع) اولین جایی که وارد شوم می‌نشینم. ایشان کمی نشستند ولی ناگهان مثل تیر از جا بلند شدند و بیرون رفتند. عبارت «مثل تیر» تعبیر خود استاد حکیمی است. من از ایشان سوال کردم چرا ننشستید؟ ایشان گفتند با این حرف‌هایی که اینجا شنیدم احساس کردم نشستن در این مجالس خلاف شرع است. بنده وقتی این خاطره را از علامه حکیمی شنیدم به شوخی گفتم علامه امینی این حرف را در مورد مجالس آن موقع گفتند که ساز و آوازش زیاد نبود. این چیزی بود که خودم از ایشان شنیدم.

انتهای پیام
captcha