فرهنگ نقد و نقدپذیری از مؤلفهها و پیشرانهای اصلی یک جامعه پیشرفته است، ولی جای خالی این اصل مهم در کشور ما حس میشود. برای بررسی هرچه بیشتر این موضوع باید پای صحبت کارشناسان علوم انسانی نشست و درباره راهکارهای پایهریزی این فرهنگ گفتوگو کرد.
ایکنا در ادامه سلسلهگفتوگوهای خود در مورد فرهنگ نقد و نقدپذیری به سراغ نادر صادقیان رفته و با او در این زمینه گفتوگو کرده است. صادقیان دکترای جامعهشناسی دارد و از وی کتابهایی در حوزه فرهنگی منتشر شده است که میتوان به «فرهنگ ترافیک»، «فرهنگ آپارتماننشینی» و «مبانی و منابع مدیریت فرهنگی» اشاره کرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایکنا ـ آیا فرهنگ نقد و نقدپذیری در جامعه ایران وجود دارد؟
جامعه ایرانی یک کل واحد نیست، بلکه اقشار و طبقات اجتماعی متفاوتی دارد و وضعیت نقد در هرکدام از این اقشار و طبقات متفاوت است. در ابتدا باید دید در رابطه با چه بخش از جامعه ایرانی در حال صحبت هستیم. به طور کل نقدپذیری نسبت مستقیمی با تحلیل قدرت سیاسی دارد. وقتی صحبت از فرهنگ میشود، تأثیر متقابل حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطرح میشود و همه این متغیرها را باید وارد معامله کرد تا بتوان به نتیجه رسید. هرچقدر مراحل توسعه به ویژه توسعه سیاسی و اقتصادی در جامعهای طی شده باشد زمینه نقدپذیری بیشتر خواهد شد. در این فرایند عوامل متعدد و پیچیدهای دخیل هستند. تجربه جهان را میتوان مقابل چشم گذاشت و از آن استفاده کرد.
فرهنگ استبدادی لطمه بزرگی به این امر زده است که تنها موضوع سیاست نیست، بلکه در حوزه اجتماعی و فرهنگی هم نقدپذیری وجود ندارد. جامعه باید مبانی تکثر را در حوزههای معرفتی، فکری، اجتماعی و... بپذیرد. موانع نقدپذیری بسیار است و هرچقدر این موانع بیشتر باشد، بحرانها، بنبستها و تنشها بیشتر خواهد بود.
ایکنا ـ آیا گفتوگو در جامعه ایرانی رواج دارد؟
ظرفیت و مطالبه گفتوگو همیشه هست، اما کانالهای آن با انسداد جدی مواجه بوده است. زمانی که جامعه به بحران شدید و جدی برمیخورد، آن وقت به صورت ابزاری و مقطعی از گفتوگو یاد میکنیم که دیر است. مطالبه گفتوگو از دههها قبل حتی پیش از انقلاب وجود داشته، ولی هیچگاه دولت مسلط سازوکارهای آن را به رسمیت نشناخته است.
گفتوگو از ویژگیهای یک جامعه دموکراتیک و فرایندی دموکراتیک است و باید در آن حضور متوازن و متعادل نیروها را به رسمیت شناخت. سازوکارها و ابزارهای نهادهای دموکراسی جامعه ما ضعیف است. 115 سال پیش از زمان مشروطه در حال تمرین این موضوع هستیم، ولی متأسفانه بسیار کُند، با تأخیر و بنبستهای شدیدی مواجه است. مطالبات آن در حوزههای روشنفکری و دانشگاهی وجود داشته و در حوزه قانونی، مواردی وجود دارد که عملاً محقق نمیشود. به این معنا که وجه غالب قدرت، آمرانه بوده و به صورت گفتوگو نبوده است. موانع گفتوگو سیاسی، ایدئولوژیک و تاریخی است و بازتاب این موانع را در تعاملات بین فردی، خانوادگی و اجتماعی شاهدیم.
جامعه ما در عرصه نقد و گفتوگو با اختلال جدی مواجه است. چون حضور متوازن در قدرت وجود ندارد، لاجرم مسیر گفتوگو بسته میشود که عوامل این انسداد مشخص است. تا زمانی که اصلاحاتی در حوزه سیاست و اقتصاد صورت نگیرد، انعکاس آن در فرهنگ همین است که مشاهده میکنیم. متأسفانه به تدریج به همان سیکل کنش و تعارض یا استبداد و انقلاب میرسیم که خود را با عقبماندگی و عدم توسعه نشان میدهد.
ایکنا ـ لطفاً سازوکارهای گفتوگو را شرح دهید.
باید ویژگیهای یک جامعه متکثر و با نظامهای چندحزبی را به رسمیت شناخته و موضوع اندیشههای متعارض و متفاوت را در فضای متعادل، غیرتنشآمیز و خشونت به رسمیت بشناسیم. این موضوعات در مبانی قانونی کشور متجلی شود و اگر وجود دارد، محقق شود. به همین علت تمامی موادی که در قانون اساسی کنونی به حقوق عمومی ملت مرتبط میشود عملاً معلق بوده و با انسداد مواجه است.
روی دیگر سکه نقد و گفتوگو، استبداد، آمریّت، خودمرکزبینی، تحمیل، نفی و ترد است. بزرگترین مانع توسعه همین موضوع است و تا زمانی که توسعه سیاسی پیدا نکنیم، توسعه در حوزههای دیگر امری بسیار بعید و غیرممکن است.
ایکنا ـ با این تعاریف گفتوگو بر نقد مقدم است یا نقد بر گفتوگو؟
گفتوگو و نقد قابل تفکیک نیستند و ماهیت این دو یک امر است. نقد به لحاظ کلمه، ابزاری در زرگری است که عیار زر را نشان میدهد. نقد در جامعه ما خوب جا نیفتاده است و فکر میکنند به معنای تحقیر است، در صورتی که معادل فارسی نقد، «بهگزینی» است که در فرایند گفتوگو اتفاق میافتد.
باید وجوه کاستی و منفی و وجوه ایجابی و مثبت یک موضوع را در نقد بشناسیم که حاصل این موضوع به برآیند و سنتز منجر میشود که امری تکاملی و استعلایی است. بنابراین، گفتوگویی که همراه با نقد نباشد محاوره است. گفتوگو باید در فضایی عقلانی و دموکراتیک با تأمل و رواداری بسیار بالا، بدون پیشداوری و استفاده از سازوکار علمی اتفاق بیفتد. در ایران همیشه سازوکارهای تحقق نقد در حوزههای عمومی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تا حد بسیاری بسته و با سرکوب مواجه بوده است.
آزادی اندیشه، بیان و نقد با موانع بسیار جدی مواجه بوده که همیشه اختلال ایجاد کرده است. تمام مشکلات جامعه از اینجا شروع میشود. وجود این مقوله از فرایند مشارکت جلوگیری و نیز در مشروعیت اختلال ایجاد میکند. نبود مشارکت به بحران مشروعیت منجر و بحران مشروعیت به بحران کارآمدی و بحران کارآمدی منجر به قیام و شورش میشود. هر جامعهای که این مسیر را طی کند، نتیجهاش این است. وقتی باب گفتوگو بسته شود، وضعیت خطرناکی به وجود میآید که مهار از دست همه خارج میشود.
ایکنا ـ نظر شما درباره «نقد اضطراری» چیست؟
این موضوع رویکرد انفعالی ـ ابزاری است که نوعی فریب در آن احساس میشود، زیرا رویکردی دقیق و اصولی نیست و چون با بحران مواجه شدهایم، یک رویکرد مقطعی ـ ابزاری استفاده میشود تا به هر نحوی بخشی از تنشها تخلیه شود. این کارها جوابگو نیست و بیشتر باب نقد را میبندد و به ضد خود تبدیل میشود. همچنین، در فرهنگ صحبت از مسکِّن و آرامبخش مقطعی وجود ندارد، بلکه فرهنگ نقد عمیقاً باید در ساختارهای نهادهای آموزشی، رسانهای، تبلیغی و فرهنگی ایجاد شود. فرهنگ امری چندنسلی است و نهادینه کردن یک فرهنگ در زمانی کمتر از یک دهه معنا ندارد.
ایکنا ـ با وجود این اکنون باب گفتوگو باز است یا بسته؟
نه متأسفانه. گفتوگو به یک معنا در فضای رسانههای غیررسمی مانند فضای مجازی وجود دارد، ولی متأسفانه گفتوگوی رسمی بین نهادهای قدرت و مراکز تصمیمگیرنده وجود ندارد. تمام مشکلات هم اینجاست و اگر این وضعیت ادامه یابد، هزینهبر و خطرناک خواهد بود.
ایکنا ـ آیا دورهای وجود داشته است که باب گفتوگو باز بوده باشد؟
در تاریخ به عنوان استثنا میتوان به دوره مشروطه تا کودتای صغیر، شهریور 1320 تا کودتای سال 1332 و بعد از انقلاب از سال 1357 تا 1360 اشاره کرد که فضای باز گفتوگو وجود داشت. البته گفتوگو در بدنه اجتماعی و فضای روشنفکری در بین بسیاری از احزاب سیاسی بوده است، ولی با وجود جریانهای واجد قدرت و مسلط، این خلأ هست.
ایکنا ـ گفتوگو باید در چه بستری رخ دهد؟
تجربه نشان داده است که قدرتهای حاکم تا زمانی که ناچار به گفتوگو نشوند تن به گفتوگو نمیدهند؛ یعنی نوعی معامله قدرت است و معمولاً وقتی قدرت حاکم تضعیف میشود، رفتهرفته بستر مهیا میشود که پایدار نیست و به دلایل مختلف به بنبست میرسد.
ایکنا ـ از چه طریقی میتوان فرهنگ نقد و نقدپذیری را در اجتماع نهادینه کرد؟
تا زمانی که ساختار قدرت به ویژه قدرت سیاسی اصلاح نشود، بعید است که این اتفاق در سایر حوزهها رخ دهد، زیرا قدرت سیاسی میتواند مانع تمام سازوکارهای نهادینه کردن فرهنگ نقد و گفتوگو شود. البته در زمینه اجتماعی مسیر خود را طی میکند و در نهایت به حالت دوقطبی میرسد و در چنین وضعیتی انفجار تنشها اجتنابناپذیر است.
ایکنا ـ سخن پایانی.
موضوع خوبی برای گفتوگو انتخاب شده و خوب است که با صاحبان قدرت هم درباره آن صحبت شود و فقط نباید به جامعه دانشگاهی و تحصیلکرده مراجعه کرد، بلکه باید با رؤسای قدرت و کسانی که منابع مالی را در دست دارند و میتوانند اعمال قدرت کنند گفتوگو و نیز این پرسشها را مطرح کرد، زیرا میتواند راهگشا باشد.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام