روز شهادت سید مرتضی آوینی در روز بیستم فروردین سال 1372، با پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، «روز هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شد. 20 تا 27 اردیبهشت نیز هفته هنر انقلاب اسلامی نام گرفته است.
از آنجا که هنوز تعریف جامعی از ادب و هنر انقلاب اسلامی نهادینه نشده و مشخصات مشهودی در ارتباط با خصوصیات این شکل از هنر را نداریم در خبرگزاری ایکنا گفتوگوهایی با چهرههای مطرح و شناخته شده هنر و ادبیات انقلاب انجام دادهایم.
در اولین گفتوگو با محسن مومنیشریف، نویسنده و پژوهشگر متعهد و انقلابی و رئیس پیشین حوزه هنری به گفتوگو نشستهایم.
ایکنا- پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب رویکردهای فرهنگی جدید و متناسب با ارزشها و آرمانهای آن، ادبیاتی شکل و گسترش یافت که از آن به عنوان ادبیات انقلاب نام برده میشود، اما مسلماً همه ادبیات معاصر ما پس از انقلاب اسلامی زیرمجموعه این ادبیات قرار نمیگیرد. اگر یک تعریف جامع از ادبیات انقلاب داشته باشیم که ضمن آن تعریف آثار زیرمجموعه این ادبیات قابل شناسایی باشند، آن تعریف چیست؟
تعریف دقیق اینگونه مفاهیم وظیفه پژوهشکدهها و اندیشکدهها است اما آنچه که مسلّم است فعلا ادبیات انقلاب، به ادبیاتی اطلاق میشود که به واسطه انقلاب اسلامی پدید آمده است. ادبیات و هنری که نسبت به مسائل و آرمانهای انقلاب مسئول است. البته نگاه دیگری هم وجود دارد که معتقد است هر ادب و هنری که در روزگار انقلاب اسلامی تولید شود ادب و هنر انقلاب تلقی میشود.
این دو دیدگاه وجود دارد و هر دو آن هم در منطق خود درست است.
اما اگر بنا باشد در قالب مکتب ادبیات و هنر انقلاب اسلامی بحث کنیم، منظور و مقصود ما از ادبیات انقلاب اسلامی، نوع اول، یعنی ادبیات و هنری است که سرلوحه کار و خلق آن مربوط و معطوف به آرمانها، ارزشها، تاریخ و دیگر مسائلی است که به نحوی از انحاء به انقلاب اسلامی مربوط میشود.
ایکنا- در همین نوع دوم هم بخشی از آثار به صورت مستقیم به تاریخ و مسائل انقلاب میپردازند و بخشی غیرمستقیم یا دورتر به انقلاب و آرمانهای آن نظر دارند، بین این دو نوع تفاوتی نیست؟
پرداخت مستقیم یا غیرمستقیم تأثیری در تعریف موضوع ندارد. این نوع پرداخت در گونههای مختلف ادبیات و هنر ما سابقه دارد مثلاً در ادبیات آئینی و عرفانی یکی مانند مولانا به موضوع بهصورت مستقیم پرداخته است و بزرگ دیگری مانند حافظ پوشیده و در جامه استعاره و تمثیل بیان کرده است.
ایکنا- اگر نگاه مقایسهای به ادبیات پیش و پس از انقلاب داشته باشیم، ادبیات قبل از انقلاب بیشتر رنگ و بوی یاس، سرخوردگی و ناامیدی داشته و پس از انقلاب امید و آرمانگرایی جایگزین این نگاه در ادبیات معاصر ما شده است. در مطلبی از محمدرضا سنگری در بیان ویژگیهای ادبیات انقلاب، هم مؤلفه امید و آرمانگرایی از ویژگیهای ادبیات انقلاب عنوان شده است. شما چقدر این گزاره را در ادبیات انقلاب اسلامی دیدید و چه تأثیری در سایر بخشهای ادبیات معاصر ما داشته است؟
بیشک از مؤلفههای ادبیات انقلاب اسلامی، بحث امید است؛ چرا که ادبیات انقلاب اسلامی از یک جهانبینی و باوری نشئت میگیرد که آینده جهان را روشن میبیند.
در این نگاه آینده زمین متعلق به مستضعفین است و حکومت صالحان در آن تشکیل خواهد شد. لذا حتماً نگاه این هنرمند متفاوت خواهد بود با آن هنرمندی که جهانبینی نهیلیستی و نیستانگارانه دارد، همه چیز را رو به نابودی میبیند و نمیتواند آیندهای امیدبخش تصور کند.
بنابراین به طور مشخص امید در کنار مؤلفههای دیگری مثل نوع نگاه هنرمند به انسان، از عناصر اساسی مکتب هنر و ادبیات انقلاب اسلامی است. به ویژه اینکه از دیگر ویژگیهای ادبیات و هنر انقلاب اسلامی، پرداختن به اسوهها و قهرمانپروری است. خلق قهرمانان متعالی و مسئول نسبت به جامعه و انسان، خود الهامبخش است و امیدی در دل مخاطبان ایجاد میکند. لذا طبیعی است که برآیند این نوع نگاه و این ادبیات، امید و روشنی باشد.
ایکنا- و تأثیر این نوع نگاه، ادبیات و هنر بر سایر بخشهای ادبی چگونه بوده است؟ آیا اساساً تأثیری داشته است؟
قطعاً بیتاثیر نبوده است. فراموش نکنید ادبیات و هنر انقلاب اسلامی امر خلقالساعهای نیست، بلکه رشدیافته در بستان بیش از هزار سالۀ ادبیات و حکمت فارسی است. شما کدامیک از آثار بزرگان و برجستگان ادبیات فارسی را سراغ دارید که خالی از امید باشد؟
اما نمیتوان پنهان کرد که در کشور ما گونه دیگری از ادبیات و هنر هم وجود دارد که بیگانه با آن ریشههاست. یک ادبیات وارداتی و بر اساس جهانبینی است که ربطی به این سرزمین و هنر و ادبیات آن ندارد. طبیعی است که ادبیات انقلاب اسلامی بر این بخش تأثیری نمیتواند داشته باشد، زیرا اصلاً نگاه و چشم خالق این آثار به نسخههایی است که مربوط به این سرزمین نیست.
ایکنا- در این دوره چهلوچند سالهای که از انقلاب گذشته و ادبیات انقلاب اسلامی شکل گرفته و مسیری را طی کرده است؛ اگر بخواهیم این مسیر طی شده را روی یک نمودار نشان دهیم، در جایی از نمودار توقف یا نزول هم داشتهایم یا همواره سیر صعودی داشته است؟ و اینکه چه چالشهایی در این مسیر در مقابل ادبیات انقلاب اسلامی وجود داشته است؟
ما در این چند دهه مسیر صاف و همواری را طی نکردهایم، بلکه یک مسیر غیرهموار و پر پیچ و سنگلاخی را پشت سر گذاشتهایم، اما حالا در جایی ایستادهایم که وقتی پیش رو را نگاه میکنیم، خوشبختانه مسیر نسبت به آنچه که تا به اکنون پیمودیم، هموارتر دیده میشود.
مورد دیگر اینکه همیشه مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه در ادبیات و هنر هم تأثیر میگذارند. بنابراین بسته به دوران، یک زمانهایی ادبیات و هنر ما هم دچار یک نوع خمودی و توقف هم شده است. مثلاً در دهه هفتاد و اوایل هشتاد متأثر از سیاستهای دوره سازندگی و توسعه سیاسی روزهای سختی داشتیم. در این ایام عدهای از هنرمندان ما دچار شک و تردید شدند و بخشی از آنان از این جبهه جدا شدند. هرچند در همین سالها رویشها و موفقیتهایی هم داشتیم. بااینحال به مرور و بهویژه از زمانی که ادبیات دفاع مقدس- خاصه گونه خاطره آن- درخشید و ادبیات انقلاب در خارج از کشور ترجمه و از آن استقبال شد، دوباره رونقی در این حوزه پدید آمد و امروز شاهد پیشرفت آن هستیم.
ایکنا- به نظر شما مهمترین چالشهای که ادبیات انقلاب در طی این مسیر با آن مواجه شده، کدامند و اینکه آیا مشکل پایدار و لاینحلی در این مسیر داشتهایم که تا امروز حل نشده باشد؟
چون رشتههای مختلفی در حوزه هنر انقلاب داریم و چالشها و مشکلات هر کدام با دیگری فرق دارد، همینطوری نمیتوان در این باره صحبت کرد اما اگر بهطورکلی نگاه کنیم، من مشکل لاینحلی در این میان نمیبینم. مهم این است که ما بدانیم در کجا ایستادیم و از کدام جایگاه صحبت میکنیم. اگر ما از نگاه یک انسان مؤمن و خداباور به عالم و هستی نگاه کنیم، طبیعتاً آینده مال این حوزه است و مشکلی وجود ندارد. منتهی در بیان مسائل هر چه دریافت نویسندگان و هنرمندان ما از بحر عظیم فرهنگ و تمدن اسلامی که سرشار از حکمت و عرفان است، بیشتر باشد، حتماً آثاری ممتاز و ماندگاری عرضه خواهند کرد و آثارشان از دیگرانی که این نگاه را ندارند، متمایز خواهد بود.
ایکنا- در پایان اگر بخواهیم از چند اثر یا فرد شاخص در ادبیات انقلاب اسلامی یاد کنیم که درخشندگی بیشتری داشته و دارند، به نظر شما کدامند؟
نام بردن از اشخاص و آثار برجسته مجال دیگری میطلبد اما بیشک سیدمرتضی آوینی تأثیرگذارترین اندیشمند و هنرمند در این چند دهه بوده است.
واقعیت این است که سیدمرتضی آوینی هنرمند ممتاز انقلاب اسلامی بوده و هست؛ بهویژه در حوزه نظری مربوط به هنر انقلاب اسلامی از دیگران پیشروتر بود. چراکه هم تجربه خوبی داشت و به قول خودش از یک راه طی شده آمده بود و هم در گونههای مختلف هنری مانند معماری، ادبیات، نقاشی، موسیقی، سینما و... کار کرده و صاحبنظر بود.
دیگر اینکه، تأمل ایشان در حکمت و عرفان اسلامی، تاریخ غرب و تاریخ خودمان، همه دستبهدست هم داده بود و در کنار آن سیر و سلوکی که در زندگی شخصی داشت، او را به نگاه روشنی رسانده بود که در سالهای گذشته خیلی به ما کمک کرده و انشاالله در آینده هم باز الهامبخش هنرمندان جوان خواهد بود.
گفتوگو: مطهره میرشکاری
انتهای پیام