امروز 27 اردیبهشت مصادف است با سالروز رحلت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت. ایشان یکی از عرفا و مراجع تقلید حوزه علمیه در صد سال اخیر بود که با روحیات و سلوک عرفانی بیش از سایر جنبهها شناخته شد و همین امر سبب شد که مطالبی به ایشان نسبت دهند که ممکن است برخی از آنها درست نباشد و سندیت نداشته باشد.
خبرنگار ایکنا به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان، با آیتالله شیخ کاظم ضرابی، استاد حوزه علمیه و از شاگردان آن مرحوم، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ درباره شیوه سیر و سلوک آیتالله بهجت حرفهای زیادی گفته شده است. اما خوب است برای جوانان امروز، و با توجه به سختی این مسیر در دوره مدرنیته توضیح دهید.
از جمله فرمایشات امام حسین(ع) که یک روز در قالب خطبه برای اصحابشان مطرح فرمودند این است: «اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ»؛ امام حسين(ع) فرمود: «اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بىنياز شوند»؛ یعنی خداوند انسان را آفرید تا به او معرفت پیدا کند. در اینجا مردم سراسر عالم خطاب میشوند و مخصوص شیعه و یک گروه و فقط مسلمین نیست، کما اینکه خطابهای قرآن کریم مخصوص جهانیان است. پس این عرفان برای همه انسانهاست. البته این عرفان را فقط باید از 14 معصوم(ع) و قرآن بگیریم و قرآن و عترت چیزی عرفان و معرفت الهی نیست.
عرفان مربوط به فطرت انسانی است، زیرا قرآن فرموده: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»؛ همه انسانها بر فطرت آفریده شدهاند؛ کل مولود یولد علی الفطره. یعنی هر موجودی که به دنیا میآید بر فطرت الهی متولد میشود و همه انسانهایی که به دنیا میآیند نوعی عرفان را دارند؛ «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ». خداوند از بنیآدم عهد و پیمان گرفته است؛ یعنی از همه. پس عرفان همان توحید است و نه تنها انسان بلکه همه موجودات عالم، عارفاند؛ «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا»؛ همه موجودات آفرینش مشغول تسبیح خداوند هستند، ولی چون انسان اختیار و اراده و کمالاتی دارد میتواند از همه موجودات بالاتر برود؛ گرچه ممکن است کسانی برخلاف فطرت الهی حرکت و خود را آلوده و خدا را فراموش کنند و به تعبیر قرآن، از حیوانات هم پستتر شوند.
ایکنا ـ شاید شرایط دوره معاصر با گذشته متفاوت است و راه عرفان دشوارتر.
راه دشوار است چه در گذشته و چه امروز، ولی کسانی مانند آیتالله قاضی و ملاحسینقلی همدانی و ملاصدراها و دیگران که به دنبال عرفان میروند بیشتر از بقیه زحمت کشیدهاند، وگرنه همه انسانها میتوانند عارف شوند. البته کار در عین وجود دشواریها، خیلی سخت نیست. بنابراین اینکه بگوییم در دوره مدرنیته به سمت عرفان رفتن دشوار است؛ حرف درستی نیست، زیرا «ان الشریعة سمحة و سهله»؛ یعنی شریعت آسان است. هاتف گفته است: دل رهاندن ز دست تو مشکل/ جان فشاندن به پای تو آسان.
وقتی مرحوم آیتالله قاضی در کوفه معتکف میشد، ترجیعبندهای هاتف را زمرمه میکرد که در انتهای این اشعار گفته است؛ که یکی هست و هیچ نیست جز او / وحده لا اله الا هو؛ یا در ابیات دیگر فرموده است؛ ای نثار رهت هم این و هم آن...
گفته شد که امام حسین(ع) فرمودند: «اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ»؛ یعنی فلسفه خلقت عباد، شناخت و عرفان خداوند است. از این رو طی کردن راههای دیگر اشتباه است، وگرنه در راه خدا گام برداشتن آسان است. بگذارید چند بیت دیگر از هاتف را برای پاسخ به این سؤال بخوانم. ایشان فرموده است: ای فدای تو هم دل و هم جان/ وی نثار رهت هم این و هم آن/ دل فدای تو، چون تویی دلبر/ جان نثار تو، چون تویی جانان/ دل رهاندن زدست تو مشکل/ جان فشاندن به پای تو آسان/ راه وصل تو، راه پر آسیب/ درد عشق تو، درد بیدرمان/ بندگانیم جان و دل بر کف/ چشم بر حکم و گوش بر فرمان.
جوانان ما به دنبال چه عاشق و معشوقهایی هستند؟ همین که به همدیگر برسند دعوا میکنند، زیرا دیگران هرقدر هم زیبا باشند تکراری میشوند، ولی خداوند هیچ وقت تکراری نخواهد شد. به این عرفان میگویند و قرآن برای عرفان است و وسائل الشیعه و بحار و کافی و همه کتب حدیثی شیعه برای عرفان است.
ایکنا ـ برخی از راه عرفان تصور عزلتنشینی و چلهنشینی دارند. تعریف درست عرفان اسلامی که در کسانی مانند آیتالله بهجت متبلور بود چیست؟
اگر عرفان حقیقی را بخواهید بشناسید باید در کربلا و روز عاشورا دید؛ امام حسین(ع) در چند ساعت و چند روز درس عرفان داد و کربلا هم صدا و هم سیمای عرفان را دارد. البته سختی هم دارد، مگر امام حسین(ع) در روز عاشورا سختی نکشید؟ ولی این راه را با عشق رفت. یاران امام حسین(ع) وقتی مقام معنوی خود را فهمیدند با عشق در این راه حرکت کردند. راه سخت هست، ولی اگر کسی به عمق معرفت برسد و انتهای مسیر را ببیند، درک خواهد کرد که چقدر شیرین و دلرباست. معتاد شدن و کارتنخواب شدن و راه انحراف را رفتن سخت است، وگرنه جوان فهمیده، فعال، پرکار و هدفشناس راه را گم نمیکند. لاتبازی و چاقو کشیدن و زندان رفتن سخت است یا متدین و خدمتگزار بودن؟
آسانترین راه راه خداوند است و فرموده اگر نمیتوانید غسل کنید و وضو بگیرید، تیمم کنید. دینی آسانتر از اسلام نداریم. از 15 سالگی وارد حوزه شدم و سالهای متمادی در تنهایی و خلوت و غربت سپری کردم و چهبسا مدتها تنهای تنها میماندم؛ سخت ولی شیرین بود. کتاب «کهکشان نیستی» را در شرح حال و زندگینامه آقای قاضی بخوانید. نان برای خوردن نداشتند و نفت نداشتند تا با آن خانه خود را گرم کنند. امکانات اندک بود، ولی عشق روحی او را ببینید. آیتالله بهجت هم تا آخر عمر در همین منزلی که الان هست، سکونت داشتند و به دنبال این نبودند که خانه قدیمی است و باید بهروز شود.
علامه طباطبایی در نجف و بعد قم سختی بسیاری کشیدند. مدتی از زمین کشاورزی درآمد داشتند و امرار معاش میکردند، ولی بعد از مدتی قطع شد و سختی بسیاری متحمل شدند. نزد آقای قاضی رفتند و دیدند که مشکل ایشان بسیار بیشتر از علامه است، ولی وقتی نشاط آقای قاضی را دیدند، فهمیدند که بهتر است همه غمها را فراموش کنند. دوش که غم پرده ما میدرید/ خار غم اندر دل ما میخلید/ در بَرِ استاد خرد پیشهام/ طرح نمودم غم و اندیشهام/ کاو به کف آیینه تدبیر داشت/ بخت جوان و خرد پـیـر داشت/ گفت که در زندگی آزاد باش/ هان! گذران است جهان شاد باش.
سخت است که انسان به دنبال خدا و معرفت نرود و کسانی چون آقای بهجت این مسیر را طی کردند، بدن لاغری داشتند و سبکبار راه میرفتند. یک روز زمین خوردند که بنده هم همراه ایشان بودم. بسیار ناراحت شدم، چون ممکن بود دست و پای ایشان بشکند، ولی وقتی سؤال کردم آقا مشکلی نیست؟ خندیدند و فرمودند نه. آقازاده گفتند که چون سبک هستند طوری نشد.
ایکنا ـ در ایام سالگرد آیتالله بهجت هستیم. خاطراتی از همراهی با ایشان دارید؟
آقای بهجت از قبل سن تکلیف و دوران کودکی گناه نکردند و 90 سال مسیر عرفان را با شادابی طی کردند؛ یعنی انسان اگر بفهمد که گناه نکردن آسانتر از گناهکردن است، مسیر انحراف و شقاوت را نخواهد رفت. عرفان یعنی دروغ نگو؛ آیا دروغ نگفتن سخت است؟ در بچگی شنیدم که میگفتند فلان فرد مسیحی شراب میخورد، ولی دروغ نمیگوید و این برای ما به عنوان مسلمان جای تأسف دارد. عرفان یعنی ظلم نکن، اهل کار و درس باش، درس نخواندن و تنبلی و وقت را به بیکاری هدر دادن مشکل است، وگرنه مطالعه و کسب علم شیرین است. برخی بزرگان وقتی مسئلهای علمی برایشان حل میشد یا لذت عبادت و نماز شب را درک میکردند، از شادی فریاد برمیآوردند که ای پادشاهان شما معنای خوشی را درک میکنید یا من؟
بنده 30 سال خدمت آیتالله بهجت بودم و ایشان نه گناه اعتقادی کرد و نه گناه عملی و از گناه نکردن هم به این مرتبه رسید. گناه اعتقادی این است که غیرمعتقدات قرآن و عترت را داشته باشیم و گناه عملی هم این است که دروغ و غیبت و سایر گناهان را مرتکب شویم. عرفان یعنی بیحجابی نکنیم، زیرا کشف حجاب چیزی جز نابودی انسانیت انسان نیست و نابودی فرد را به همراه دارد و مقدمه رابطه نامشروع است. متأسفانه شنیدم در برخی مجالسی که جشن تکلیف گرفته میشود گاهی مراعات برخی از مسائل محرم و نامحرم نمیشود. همانطور که شراب خوردن یعنی نابودی انسانیت، بیحجابی و بیبندوباری هم یعنی نابودی مرد و زن؛ حالا مقایسه کنید عرفان سخت است یا گناهانی که این همه عوارض دنیوی و اخروی دارد.
ایکنا ـ در مورد آقای بهجت مسائلی نقل میشود که گاهی احساس میکنیم ممکن است درست نباشد؛ مثلاً گفتهاند ایشان معتقد بود که حتی پیرهای امروز جامعه هم امام زمان(عج) را خواهند دید و اینقدر ظهور نزدیک است؛ با توجه به همراهیتان با ایشان، دیدگاهتان نسبت به اینگونه موارد چیست؟
به ایشان گفتم که آیا این سخن که منتسب به شماست صحت دارد؟ ایشان فرمودند کسانی که با علم جفر و نجوم و... مرتبط هستند، میگویند که حالا حالاها کار دارد. اخیراً کتابی به نام حضرت حجت(عج) چاپ و همین مطلب در آن بیان شده و خلاصه آن این است که ایشان به هیچ وجه چنین سخنانی را نمیگفتند. بنده 30 سال خدمت ایشان بودم و چون ایشان مطالبی را قبل از درس میفرمودند، من 20 دقیقه زودتر به کلاس درس میرفتم تا نکند اشارهای کنند و بنده نبوده باشم. اینها شایعه است و آن مرحوم چنین روحیاتی نداشتند که بخواهد این حرفها را بزنند.
ایکنا ـ در بحث ملاقات با امام زمان(عج) و مرگ اختیاری هم مطالبی منتسب به علما از جمله ایشان وجود دارد.
بحث ملاقات در مورد ایشان مسلم است، ولی اینکه ایشان از آن چیزی بگویند بنده نشنیدهام و نمیگفتند مگر اینکه مطلبی از ایشان نقل شده و برخی آن را حمل بر ملاقات با امام زمان(عج) کنند. در مورد مرگ اختیاری هم ممکن است در مورد ایشان صدق کند، ولی اهل بیان این موارد نبودند.
ایکنا ـ گاهی این برداشت از عرفان وجود دارد که عرفا افرادی گوشهگیر و عزلتنشین هستند. آیا چنین تعریفی از عرفان و عرفا درست است؟
ایشان همانند سایر علما، مثل حضرت امام(ره)، درس و بحث و ملاقات مردمی داشتند و در بین مردم رفت و آمد میکردند و درس اخلاق رسمی نداشتند، ولی بسیاری از بزر گان امروز، شاگرد دیروز او بودند؛ از آیتالله خامنهای گرفته تا آیتالله جوادی آملی و آیتالله حسنزاده آملی و آیتالله مصباح یزدی، جزء شاگردان مبرز ایشان هستند. البته ایشان کمحرف و اهل سکوت بودند ولی گوشهگیر نبودند. حتی امام خمینی(ره) با تنها کسی که زیاد ارتباط داشت آقای بهجت بود تا رمز و راز عملی سیر و سلوک معنوی آیتالله قاضی را به دست آورد. در کتاب «زمزم عرفان» نوشته آیتالله ریشهری و کتاب «در محضر آیتالله بهجت» که آقای رخشاد نوشته است، مطالب فراوانی در مورد ایشان داریم، ولی با عزلت ایشان سازگار نیست. ایشان مانند علامه طباطبایی به معنای مصطلح اهل رفاقت نبود، ولی اجتماعی، اهل سکوت، عبادت و راز و نیاز روزانه و شبانه بودند. علامه طباطبایی اهل تألیف و تحقیق فراوان بودند و فرصت اندکی برای رفت و آمدهای عمومی داشتند، ولی باز جلسات تدریس و بحث با هانری کربن داشت.
ایکنا ـ در پایان اگر سخنی هست بفرمایید.
امروز به تعبیر آیتالله جوادی آملی در همه دانشگاهها علوم مختلف زیست و شیمی و فیزیک و... تدریس میشود و همه به دنبال شناخت فعل خدا هستند و در مورد مخلوقات الهی و خلق خدا بحث میکنند. وقتی انسان حقایق جهان خلقت را زیر میکروسکوپ و تلسکوپ ببیند عارف میشود و نیازی به استدلال و برهان نیست.
بنده آثار امام خمینی(ره) به خصوص آثار عرفانی ایشان را از بای بسم الله تا انتها خواندهام. 14 سال خدمت علامه طباطبایی بودم، ولی هیچ اختلافی میان این بزرگواران با آقای بهجت ندیدم. «انی تارک فیکم الثقلین»؛ عرفان یعنی تمسک به قرآن و عترت و پیروزی از آن حق است، ولو اینکه همه بخواهند اسلام را از بین ببرند. یظهره علی الدین کله.
گفتوگو از علی فرجزاده
انتهای پیام
اگر آیت الله بهجت راجع به ملاقات با امام زمان با کسی صحبت نمیکردند، چطور مصاحبه شونده این موضوع را مسلم میدانند؟