حجتالاسلام حمید احمدی، از روحانیون حج تمتع و از مسئولان بعثه مقام معظم رهبری رموز ابراهیمی شدن و ابراهیمی ماندن حج و از خانه گذر کردن تا به صاحب خانه رسیدن زائران را در قالب یادداشتی در اختیار ایکنا قرار داده است که با هم میخوانیم.
صاحب بیت برای آمادهسازی بندگان برای حضور در بیت و بلد امنش و از آنجا برای دیدار با صاحب بیت، به ضیافتی مردمان را فراخواند و بار عام داد. ضیافتی یک ماهه برپا نمود و این ماه را مهمانی همه بندگانش قرارداد و پایان این ضیافت را به ضیافتی دیگر که عصاره و شکوه آن ضیافت ماهانه است بیاراست و بلکه همه بهانه و تمرین و آماده شدن برای این ضیافت بزرگ بود لذا آن را عید ضیافت خواند. به همین جهت اهل عرفان عید فطر که جزو دو عید بزرگ اسلامی در قرآن کریم بیان شده، را عید «ضیافت الله» میخوانند و بر این نظرند که خداوند این ضیافت را برقرار ساخته تا استعداد حضور برای عیدی که از آن به عید «لقاءالله» َنامند، آماده شوند.
سر آنکه اشهر حج بعد عید فطر آغاز میشود و در ادعیه مختلف ماه رمضان و عید فطر درخواست واحد «اللهم الرزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» با مضامین و تعابیر مختلف بارها تکرار شده است. چون آن مقدمه و مدخل برای این عید بزرگتر یعنی عید لقاء الله است.
بدان جهت که حج و عید قربان و همه عالم هنوز از ولایت صاحب مقام خلت ابراهیم خلیلالله برخوردار است.
چون هنگامی که ضیافت حج برپا میشود حج گزار با دوبار احرام بستن و محرم شدن و تلبیه و تاکید برعهد خویش و خلع هر آنچه ماسوی الله است، از خانه گذر کرده تا به صاحب خانه برسد. این تعلیم و آموزه جاوید حضرت ابراهیم علیهالسلام است که در روز دهم ذیحجه مقام لقای حق و مقام خلت و خلیل اللهی او را از همه آنچه غیر خدا بود مصون ساخت و دور کرد و خودی ندید تا تعلق و احساس وابستگی کند. هر آنچه محبوب اوخواست خلیل همان پذیرفت.
با آنکه در مقام خلت طلب نیاز نزد حضرت حق بردن با اجابت قطعی همراه است چنانچه در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام آمده است که حضرت ابراهیم(ع) درخواست احیای مردگان را از خداوند برای اطمینان از وصول به مقام خلیل اللهی کرده بود نه تردید در قدرت خداوند تعالی، اگر اجابت میشد - که شد- اطمینان قلبی به وصول این مقام رفیع یعنی دوست خداوند و خلیل او پیدا میشد.
خلیل از غیرخداوند هیچ تقاضا و اعلام نیاز نمیکند، بلکه فقط از خداوند طلب میکند چنانچه در ماجرای به آتش افکندش درخواست کمک ملائک را هم نپذیرفت با آنکه آنها بدون درخواست آمده بودند.
این ویژگی یعنی آدمی به جایی میرسد که غیر خالق و رضا و خواست تمنایی ندارد و اگر محبوب ذبح فرزند و سوختن در آتش پسندد آتش هم گلستان و قربانی فرزند همان میشود که زینب کبری فرمود «ما رایت الا جمیلا». لذاست که اهل معنی گویند صبر اجمل داریم و صبر جمیل. صبر جمیل یعنی پیش خلق شکایت و نیاز نبردن ولی پیش خداوند طرح نیاز کردن اشکالی ندارد و این خم مقاممتعالی صبر است.
اما صبر اجمل که مقام خاص ولی خداست حتی پیش خداوند هم شکایتی نبرد همانطور که حسین بن علی علیهما در ماجرای کربلا نه کشته شدن فرزند شش ماهه تشنهاش و نه از قطعه قطعه شدن جوان رشید و محبوبش و برادر عزیز و وفادارش هرگز به خداوند شکایتی نبرد، فقط گفت خدایا این قربانی از ما بپذیر!
او را چیزی فراتر از زیبایی قابل حس و درک ما مجذوب خود ساخته بود که جز رخ یار ندید و جز وصف او نگفت !ما که در پشت پردههای حجاب های متعدد انانیت و نفسانیت گرفتاریم، درکی نداریم تا به وصفش نشینیم.
اما حکیمان و اهل معرفت گفتهاند که این صبری که ابراهیم خلیل علیه السلام در ذبح فرزند به کار بست عزیزش را بدون هیچ بهانه جویی و بدون درخواست تأخیر یا صرف نظر کردن نداشت، بله آرامش و اطمینان او تماشایی شد. لذا مقام ایثار و گذشت نیست، مقام ایثار برای پیامبر خدا نه تنها ارزش نیست بلکه حتی ناسازگار با ایمان و باورش است.
عارف متأله حضرت امام خمینی(ره) در باره رأی کسانی که گفتهاند، حضرت ایثار کرده است، میفرماید مقام، مقام ایثار نیست و این در نزد اولیای الهی شرک است. چون هنوز خودی میبیند، این از ساحت نبی خداوند به دور است. او خودی نمیدید تا بگوید چیزی از من کم شد یا بخشیده شد برای خدا. بلکه هرچه هست اوست.
از این رو آوردهاند که حضرت در هر ابتلایی و سر افرازی از آن، به مقامی رسید و بعد از ابتلای ذبح فرزند که همه امکانات و شرایط برای قربانی آماده و عزم او بی خلل بود، خداوند او را به مقام خلت و مقامت ولایت رساند. «وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا»؛ بعد آن صحنه جاودان و صحفه درخشان از جلوه لقای یار به عید قربان نام گرفت و عید لقاء الله شد.
چون بنده خدا با فنای محض در خالق، جز او نبیند وقتی چنين شد خواست او، حال او، راه او، چشم و گوش و حواس او، عشق و امید او همه خدا خواهدشد. غیر او کس نبیند و غیر رضای او چیزی نگوید و ننویسد و همه افعال و گفتار و اعمال و افکارش رنگ و صبغه خدایی گیرد.
این مقام خلت اوست و مقام ولایت که افضل و بالاتر از مقام رسالت است. که هستی برای همیشه از نعمت ولایت ابراهیم خلیل برخوردار است و این ولایت ابدیست!
و تجلی این ولایت در حج بیشتر و برجستهتر است. چون او منادی دعوت خاص و بشارت رهایی بشر برای حضور در این بلد امن و خانه خدا و ضیافت بزرگ بود.
«وأذن في الناس بالحج»
حاجی که در این ضیافت بار یافت و به عید قربان رسیده به برکت ولایت خلیل الله است که دعوتش به گوش میرسد که در این ضیافت دیدار شرکت کنید و خلیل خدا هم درخواستی کرد که خدایا باطن و ملکوت مناسک حج را به ما نشان بده، نفرمود فقط به من ارائه کنید، به حاجیان، به مهمانانی که به امر تو به این بزم ملکوتی دعوت شدهاند، نشان بده.
«ارنا مناسکنا» نگفت به ما مناسک تعلیم بده، درخواست کرد باطن و ملکوت این مناسک از طواف و سعی و نماز و قربانی را به ما نشان بده، این دعای خلیل مستجاب شد چون میدانست که خلیل چه میپسند همان را طرح نیاز کرد و گرفت و خداوند عید قربان را به ولایت و مقام خلت خلیلش عید دیدار با صاحب خانه و عید لقاء الله قرارداد.
به همین جهت حج برای همیشه ابراهیمی مانده و با نفس قدسی پیامبر اسلام از کج راههها دور شد و خانه خدا مجدد تطهیر از پلشتیها و پلیدیها شد و حج به اوج خود بازگشت و بعد آن به حج ابراهیمی - محمدی نام گرفت.
و تا ابد نیز چنین خواهدماند، انشاءالله.
انتهای پیام