نظر آیت‌الله علیدوست درباره امکان استنباط نظام از فقه/ کارکرد فقه در ساختارهای اجتماعی از نگاه آیت‌الله مبلغی
کد خبر: 4162959
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۵
طی نشستی مطرح شد؛

نظر آیت‌الله علیدوست درباره امکان استنباط نظام از فقه/ کارکرد فقه در ساختارهای اجتماعی از نگاه آیت‌الله مبلغی

در نشست «کاربست‌های فقه نظام و روش‌شناسی آن» آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست ضمن بررسی معانی چهارگانه فقه نظام، از امکان استنباط نظام از احکام فقهی سخن گفت و آیت‌الله احمد مبلغی پیرامون تفاوت فقه نظام روشی و رشته‌ای صحبت کرد.

به گزارش ایکنا، نشست «کاربست‌های فقه نظام و روش‌شناسی آن» با حضور آیات احمد مبلغی و ابوالقاسم علیدوست از اساتید درس خارج حوزه علمیه روز گذشته 24 مرداد در دانشگاه رضوی برگزار شد.

گزیده سخنان آیت‌الله علیدوست در این نشست چنین است؛

در مورد فقه نظام چهار کاربست می‌بینیم که بعضا توجه نمی‌شود و جای همدیگر به کار می‌رود. گاهی گفته می‌شود فقه نظام و به نحو اضافه است یعنی؛ فقه گفت‌وگوکننده از نظام. این نظام متعلق‌‌به فقه است مثل فقه صلاه، فقه صوم. در اینجا نظام را حاکمیت فرض می‌کنیم و می‌خواهیم مسائل حکومت را استنباط کنیم. این معنا اصلا نیاز به رویکرد خاصی ندارد و ممکن است کسی با رویکرد فقه صلاه، فقه نظام را استنباط کند.

گاهی فقه نظام گفته می‌شود و منظور از فقه نظام، یک رویکرد است یعنی فقهی که نظام‌وار است و فقیه سیستماتیک فکر می‌کند و کل شریعت را در یک نظام می‌بیند. در اینجا فقه نظام صفت و موصوف است یعنی فقهی که نظام‌وار است حتی اگر طهارت را استنباط کند. در اینجا فقه نظام می‌گوییم چون مجتهد سیستماتیک فکر می‌کند و یک رویکرد خاص دارد. در اینجا دیگر کاری به متعلق‌به نداریم.

ویژگی‌های فقط مستنبط نظام

طبق تعریف سوم، فقه نظام یعنی فقهی که نظام دارد و در آن نهاد هست، زیرساخت‌ها هست، امتداد اجرایی دارد. از این فقه به فقه نظام‌ساز تعبیر می‌شود. تعریف چهارم، فقه مستنبط نظام و سیستم است. مثلا یک نفر کتاب القضاء را شروع می‌کند و فقه القضاء را مسئله به مسئله بحث می‌کند. یک وقت یک نفر این سوال را می‌پرسد آیا در اسلام سیستم قضایی خاصی داریم یا نه. اگر فقیهی قائل باشد غیر قواعد اتمیک، در سیستم قضایی اسلام یک نظام داریم، معطوف به این تعریف چهارم است که فقه مستنبط نظام است.

برخی معتقدند ما چیزی به نام نظام نداریم و همین احکام اتمیک را داریم. اینها می‌گویند ما هر چه مطالعه کردیم چیزی به نام فقه نظام ندیدیم. بعضی می‌گویند ما نظام داریم ولی نظام، تحصیلی نیست، حصولی است لذا سفارششان این است؛ همینطور اتمیک مطالعه کنید، به صورت اتوماتیک به سیستم و نظام می‌رسید. اندیشه سوم این است که ما نظام داریم، باید هم استنباط کنیم منتهی برخی معتقدند یکبار باید جلو برویم استنباط احکام بکنیم بعد نظام را استنباط کنیم. عرض ما این است نظام هست تحصیلی هم هست منتهی باید در همان استنباط اول آنقدر مولفه‌ها را ببینم یعنی هم مطالعه اتمیک کنیم، هم مطالعه متعاضد کنیم، تا نظام را در همان استنباط اول را به دست بیاوریم.

من دو مطلب اساسی را عرض کردم یکی کاربست‌های فقه نظام که گفتیم چهار کاربست دارد و ما بیشتر با کاربست چهارم کار داریم. دوم اینکه فقه نظام داریم، تحصیلی است و باید در مطالعه اول آن را به دست بیاوریم.

 

تمایز فقه نظام روشی و رشته‌ای چیست؟

گزیده سخنان مبلغی در این نشست را در ادامه می‌خوانید؛

فقه نظام به دو دسته روشی و رشته‌ای قابل تقسیم است. در فقه نظام روشی مقصود فقهی است که ناظر به تهیه یک عنصر روشی است که پیشنهاد می‌شود در استنباط به کار گرفته شود. این عناصر روشی که فقه روی آنها اضافه می‌شود کم نیستند مثلا فقه مناطات یک فقه روشی است، فقه مقاصد در یک نگاه فقه روشی است. فقه نظام را هم می‌توانید به معنای روشی بگیرید.

فقه نظام روشی را می‌توان به دو قسم تقسیم کرد؛ یک قسم این است شما از خاستگاه یک نظام از پیش تعیین‌شده و به نظریه تبدیل شده برآیید یعنی عنصر اولیه گونه نخست عبارت است از برآمدن از یک نظام. معنای دوم این است که شما نظام را در حین استنباط در روایات می‌بینید یعنی یک نگاه جزء‌ مقیاس به روایت‌ها نمی‌اندازید کما اینکه در حوزه‌های علمیه معمول است و به یک روایت توجه می‌شود. در این نگرش به فقه نظام، شما به سمت تجمیع روایات یا نصوص می‌روید و یک نظام‌واره‌ای از دل تجمیع نظام روایی یا آیاتی شکل می‌دهید و از آن استفاده اجتهادی می‌کنید.

پس ما دو نوع فقه نظام روشی داریم؛ یکی مسبوق به نظریه از پیش‌تعیین‌شده که اشاره کردیم. نوع دوم این است که شما نظام را در منابع بجویید یعنی روایات را منظومه‌ای بررسی کنید. چطور علامه طباطبایی در مقام تفسیر قرآن فقط به سمت یک آیه نمی‌رود بلکه به سمت یک آسمانی از آیات می‌رود و آنها را تجمیع می‌کند تا آنها را معنا کند.

می‌شود قسم سومی هم برای فقه نظام روشی ذکر کرد و آن این است؛ وقتی شما موضوعی را استنباط می‌کنید نه اینکه قبلا نظریه‌ای داشتید نه اینکه به منظومه آیات و روایات مراجعه کنید و آنها را تجمیع کنید بلکه موضوع را در کارکردهای جامعه ببینید، موضوع را در یک نظام اجتماعی ببینید. شاید اینکه امام خمینی فرمود یک موضوع در گذشته حکمی داشته، در زمان کنونی ذیل نظام‌ها کارکرد جدید پیدا می‌کند، ناظر به همین معنا باشد. از این منظر فقیه باید نگاهش به امتدادها و انضمام‌های اجتماعی یک حکم هم باشد.

فقه نظام رشته‌ای گسترده است و همان است که آیت‌الله علیدوست به آن اشاره کردند. این فقه نظام گاهی نقش ایجاد اکتشافی دارد چون هم ایجاد می‌کنید و هم اکتشافی است یعنی نظامی هست و شما می‌خواهید آن را کشف کنید. نقش دوم نقش قابل انجام به صورت حکمی و تنظیری است. مثلا سیستم حمل و نقل را فقه نمی‌سازد بلکه علم می‌سازد ولی آیا فقه بر آن نظارتی دارد؟ بله، فقه نگاه خطوط‌دهنده مرزگذارنده دارد. این هم فقه نظام است ولی اکتشافی ایجادی نیست بلکه مرزگذار است.

نقش سوم نقش تنظیری و حکمی نسبت به موضوعات دارای پیوند با پاره‌ای از نظام‌ها است. نقش دیگر که بسیار مهم است نقش حکمی و تنظیری در خصوص تعیین اقداماتی است که منجر به تغییر ساختارهای اجتماعی می‌شود. ما چیزی به نام ساختار اجتماعی داریم که دست ما نیست. آیا ساختارهای اجتماعی قابل تغییرند؟ آری، ولی با کندی. آیا فقه می‌تواند پیرامون ساختارهای پیچیده اجتماعی عمل کند؟ بله، ولی فقه ساختار نمی‌دهد چون ساختار را سنن الهی می‌دهد. فقه می‌تواند نسبت به اقدامات اولیه‌ای که می‌تواند در یک بازه زمانی ساختار اجتماعی را ارتقا ببخشد ورود حکمی و تنظیری داشته باشد. یکی از بخش‌های سخت در این زمینه تغییر اراده جمعی است. پس فقه می‌تواند در این عرصه هم کارایی داشته باشد.

انتهای پیام
captcha