به گزارش خبرنگار ایکنا، افتتاحیه هشتمین دوره طرح گفتمان نخبگان علوم انسانی امروز 27 مرداد در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین احمد واعظی؛ رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
تقسیمهای مختلفی از توسعه و پیشرفت عرضه شده و عرضه میشود. برخی از این تلقیها و تفسیرها وجه فرهنگیاش ضعیف است، وجه اخلاقی و معنویاش ضعیف است و عمده به مناسبات فضای زندگی مادی برمیگردد. در نظریات توسعه و پیشرفت هر چه به سمت وجوه فرهنگی، وجوه معنوی و ارزشهای انسانی و ارزشهای متعالی نزدیکتر شویم کار دشوارتر میشود یعنی ارائه دانش لازم برای وصول به چنین پیشرفتی دشوارتر میشود مثلا اگر در مسئله پیشرفت بر وجوه سختافزارانه پیشرفت تمرکز کنیم، یعنی جامعه و کشوری در بحث پیشرفت ملیاش، ارتقای اقتدار ملیاش فقط متوجه مولفههای سخت قدرت باشد، مثل امنیت، قدرت نظامی و آن چیزهایی که در پارادایم قدرت تعریف میشود، این دست یافتنش آسانتر است؛ اما اگر در کنار مولفههای سخت اقتدار ملی و قدرت، دنبال مولفههای نرم قدرت هم باشد و یکسری ارزشهای بنیادین برایش مهم باشد کارش دشوارتر است.
به تعبیر دیگر اگر کشوری مسئله تمدن را از وجه اقتدارگرایانه نگاه کند و تمدن را در مولفههای سخت قدرت ببیند، این نگاه کار آسانتری دارد نسبت به تلقی و نگاهی از پیشرفت و تلقی و نگاهی از تمدن که آن نگاه به تمدن، فرهنگمحور است و فقط قدرت محور نیست. در این نگاه پیریزی جامعه و جامعهپردازی به گونهای است که جامعه در کنار برخورداری از مولفههای سخت قدرت یعنی قدرت نظامی، امنیت، هژمونی منطقهای میخواهد یکسری وجوه فرهنگی را ارتقا ببخشد. طبیعتا این حکومت کارش سختتر است، مدل سازیاش سختتر است، تکاپوی بیشتری را طلب میکند.
با این مقدمه به مسئله ایران امروز ورود میکنم. بدون هیچ تردیدی ما نسبت به گذشته پیشرفتهایی داشتیم. در این چهل سالی که نگاه میکنیم جامعه خیلی نسبت به گذشته پیشرفت کرده اما وقتی به صحنه نگاه میکنیم میبینیم جامعه ایران ما یک جامعهای است که نسبت به گذشته خودش تحولات زیادی را در خودش پذیرا بوده. البته اگر جهانی نگاه کنیم آهنگ تحولات در جهان زیاد است ولی در جامعه ایران شدت تحولات بیشتر بوده یعنی جامعه ایران جامعهای است که به شکل سنتی یکسری اسباب تکثر را داشته اما در طی چند دهه اخیر به ویژه یکی دو دهه اخیر دچار تحولات اجتماعی بیشتری شدیم یعنی جامعه امروز ایران یک جامعه متکثرتری است، یک جامعهای است که حکمرانی در این جامعه کار آسانی نیست. پیشرفت در این جامعه انرژی خیلی زیادی طلب میکند. مقصودم از انرژی یعنی انرژی علمی معرفتی مدیریتی.
جامعه ایران امروز یک جامعهای است که هم به لحاظ فرهنگی هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ دشمنیهای بیرونی و تحریمها و مسائل دیگر دارای چالشهای متنوعی است. در این جامعهای که چنین هست توفیقاتی داشتیم ولی توفیقات نظام و جامعه ما به جبر محیط، به جبر شرایط تحمیلشده بیشتر به سمت مولفههای سخت اقتدار ملی رفته است یعنی از بس تهدید داشتیم، از بس تحریم داشتیم، از بس خطر متوجه جامعه ما بوده طبعا مدیریت کلان در طی این چند دهه به سمت توفیقاتی نسبت به مولفههای سخت اقتدار ملی رفته است، یعنی ما از نظر مسائل امنیت و قدرت نظامی و بازدارندگی نسبت به هجمه نظامی بیرونی توفیقات خوبی داشتیم اما رشد ما و پیشرفت ما متوازن نبوده است.
چرا پیشرفت ما متوازن نبوده است؟ به خاطر اینکه ما انقلابی کردیم به شدت فرهنگی، یعنی انقلاب اسلامی ایران بزرگترین دستاوردش گفتمان انقلاب اسلامی است. اگر بگوییم انقلاب اسلامی ایران چه چیزی برای عرضه کردن دارد قدرت معنایی و گفتمانش مهم است. مولفههای این گفتمان چیست؟ مولفههای این گفتمان از خداباوری و توحید گرفته تا اخلاق و معنویت، تا عدالت اجتماعی، تا آزادی، تا کرامت انسان، تا وحدت اسلامی. ما میتوانیم فهرستی از مولفههای گفتمان انقلاب اسلامی را معرفی کنیم.
پیشرفت انقلاب زمانی است که در کنار مولفههای سخت تمدنی دنبال مولفههای نرم افزارانه تمدنی باشد. آن پیشرفتی که بخواهد متوازن باشد پیشرفتی است که در کنار اقتدار ملی برآمده از مولفههای سخت قدرت بتواند مولفههای گفتمان انقلاب اسلامی را در عینیت جامعه محقق کند، یعنی عدالت اجتماعی را محقق کند، بتواند آزادی را محقق کند، بتواند خداباوری را در عینیت جامعه بسط دهد، بتواند معنویت و اخلاق را بسط بدهد.
این چنین جامعهای میتواند یک جامعهای باشد که تیتر و عنوانش پیشرفت اسلامی ایرانی شود که شاخصش گفتمان انقلاب اسلامی است. به تعبیر دیگر اگر جامعه حرکت تمدنی میکند حرکت تمدنیاش صرفا روی مولفههای اقتدار نباشد، از درون باشد، از پایه باشد، فرهنگ متحول شود. مدیریت و سیاست و تنظیمگری و حکمرانی تابع و در خدمت مولفههای گفتمان انقلاب اسلامی باشد. اگر اینطور نگاه کنیم آن وقت نقش علوم انسانی اسلامی خیلی برجسته میشود چون جامعه پردازی تکیهاش روی ایدههای خلاقانه، نهادسازی خوب و نظریهپردازی مناسب برای چنین پیشرفتی است.
اگر غرب، غرب شد و تمدن معاصر غربی شکل گرفت به خاطر این بود که در کنار پیشرفت در علوم طبیعی و پیشرفت در فناوری برآمده از علوم طبیعی علوم انسانی متناسب با بافت فرهنگی خودش را شکل داد و علوم انسانیشان مسائل آنها را حل کرد. در همان بافت فرهنگی و نظام ارزشی خودشان، در همان تلقی لیبرال دموکراسی خودشان، در همان ارزشهای لیبرالی خودشان سعی کردند مسائلشان را حل کنند لذا تعلیم و تربیتشان را در آن فضا قرار دادند، در آن فضا در پی حل چالشهای اقتصادی خودشان برآمدند.
اینکه علوم انسانی در کشورما جایگاه خودش را ندارد به خاطر ضعف در خودآگاهی تاریخی ما است. ما علوم انسانی خودمان را ذیل علوم انسانی غرب تعریف میکنیم چون در علوم انسانی صرفا به بازگویی و ترجمه علوم انسانی آنها اکتفا میکنیم. اگر این خودآگاهی را پیدا کردیم که میتوانیم حلکننده مشکلات و مسائل خودمان باشیم آن وقت دانشجویان ما، اساتید ما دنبال حل مسئله میروند، دنبال علم انسانی بومی میروند، دنبال علوم انسانی متناسب با بافت ارزشی خودمان میروند.
نکته آخر اینکه جامعه ما، ایران ما پیشرفت نمیکند، خصوصا پیشرفتی که متوازن و بر مدار گفتمان انقلاب اسلامی باشد، پیشرفتی که بخواهد اساس گفتمان انقلاب اسلامی در عینیت جامعه رشد دهد؛ این اتفاق نمیافتد مگر اینکه حکمرانی ما متناسب با این ایده باشد. تا حکمرانی گفته میشود به غلط بین حکمرانی و حاکمیت خلط میکنند. حکمرانی مقوله وسیعی است که یک بخش آن به نهادهای دولتی و قدرت سیاسی برمیگردد، بخش قابل توجهی از حکمرانی به نهادهای غیر رسمی و خود مردم و گروههای اجتماعی برمیگردد.
مثلا وقتی میگوییم حکمرانی عرصه فرهنگ یا حکمرانی اقتصادی، حکمرانی موفق اقتصادی غیر از مسئله اقتصاد دولتی است. همه بار حکمرانی به دوش نهادهای رسمی حاکمیت نیست و بخش قابل توجهی باید دست خود مردم باشد. پس حکمرانی وسیعتر از حاکمیت است ولی این در دهه اول انقلاب خلط میشد.ما نباید فرهنگمان را دولتی کنیم البته دولت در فرهنگ نقش دارد ولی نباید همه بار فرهنگ را به دوش نهادهای دولتی قرار دهیم. پس مولدان فرهنگ کجا هستند؟ بار اصلی فرهنگ به دوش مولدان فرهنگی است. بله، دستگاههای دولتی نقش صیانتی میتوانند باشند ولی حکمرانی فرهنگ به این معنا نیست همه بار را روی دوش نهادهای دولتی بگذاریم.
اگر بخواهیم حکمرانی متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی داشته باشیم نهادهای علمی ما، عالمان ما نقشآفرین خواهند بود. بار اصلی رشد و پیشرفت کشور به دوش اینگونه نهادهها است و ما امیدواریم در این طرح گفتمان قدم کوچکی برداریم تا شما افراد دلسوز وطن بتوانید در آینده با رشد علمی خودتان، با لبه حکمرانی دادن به تلاشهای خودتان در این زمینه اثرگذار باشید.
انتهای پیام