به گزارش ایکنا، حبیب صحاف پس از گذراندن دوره سخت بیماری امروز، 22 شهریورماه دعوت حق را لبیک گفت.
مراسم تشییع و خاکسپاری آن مرحوم فردا، پنجشنبه، 23 شهریور از ساعت 9:30 در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، صحن مصلی برگزار خواهد شد.
مراسم سوم مرحوم صحاف، جمعه، 24 شهریور از ساعت 13 تا 14:30 در مسجد الجواد علیه السلام واقع در میدان هفت تیر تهران برپا خواهد شد.
ایکنا، درگذشت این معلم قرآن را به خانواده قرآنی ایشان به ویژه دختران مرحوم، خانمها ایمان و نجات صحاف، از داوران مسابقات ملی و بینالمللی قرآن کریم و جامعه قرآنی کشورمان تسلیت میگوید.
حبیب صحافنائینی سال ۱۳۱۹ در کاظمین متولد شد. پدرش متولد شهر تبریز و به گفته خودش، از روحانیون مطرح این شهر بود و از سمت مادری از نوادگان آیتالله نائینی از مراجع تقلیدی بود که در نهضت مشروطه سهم بسزایی داشت.
او مادر را که حافظ قرآن بود و جلسات قرآنی را برگزار میکرد، نخستین معلم قرآن خود میخواند. مادری که او را از همان دوران کودکی به شکلی سماعی با قرائت قرآن آشنا کرد و در هر صورت آموزش قرآن به این شکل در محضر مادر، زمینهای را برای قرب بیشتر این پیشکسوت قرآنی با کلام وحی فراهم کرد.
حبیب صحاف زمانی که 18 ساله بود، اساتیدی همچون «عبدالباسط»، «منشاوی»، «عبدالفتاح شعشاعی» و «ابوالعینین شعیشع» در عراق حضور یافتند. علاقه او به قرائت قرآن، که طی این سالها به حد بالایی رسیده بود، با حضورش در مجلس تلاوت این اساتید به اوج رسید و او زین پس تصمیم گرفت تا به صورت حرفهای به دنبال یادگیری تلاوت قرآن کریم برود.
چند ماه پیش از پاندمی کرونا، دقیقاً آذر 98، جمعی از مدیران نهادهای قرآنی کشور، قاریان، پیشکسوتان قرآنی با پیشگامی ایکنا در قالب طرحی به نام «تحیت» به دیدار این استاد پیشکسوت در منزلش رفتند؛ دیداری که به مرور خاطرات منجر شد، خاطراتی که ذکر آنها آه و افسوس حبیب صحاف را به دنبال داشت.
صحاف در همان دیدار به این امر که تحت تأثیر تلاوت اساتید مذکور ترغیب و تشویق شد که موضوع آموزش تلاوت قرآن را جدی بگیرد، صحه گذاشت: «آن زمان 17 یا 18 ساله بودم... در آن محفلی که تلاوت شاهکار سوره مبارکه «حشر» توسط عبدالباسط صورت گرفت، حضور داشتم، این تلاوت بسیار بیشتر از دیگر تلاوتها مورد توجه قرار گرفت. من در صحن قریش و پشت یکی از پنجرهها نشسته بودم؛ به فاصله چند متری از جایگاه قاریان؛ جلسه به حدی شلوغ بود که جای نشستن نبود،...؛ در آن مجلس ابتدا ابراهیم شعشاعی فرزند عبدالفتاح شعشاعی تلاوت کرد، ابوالعینین دومین تلاوت را داشت، عبدالباسط نفر سوم بود و تلاوت آخر را هم عبدالفتاح شعشاعی انجام داد و آیاتی از سوره رعد را تلاوت کرد».
به هر حال حضور در آن محفل استثنایی نقطه شروعی بود که حبیب صحاف پس از آن نه تنها در زمینه تلاوت قرآن، که آن را از محضر اساتید تراز اول قرآنی تلمذ کرده بود، به تبحری خارقالعاده رسید، بلکه تجارب 50 ساله و همّ و غم خود را به کار بست تا به تربیت نسلی از قاریان ممتاز همت گمارد.
نکته جالب توجه اینکه سالها بعد و در تشرف حبیب صحاف به سفر حج مجدد او با همان اساتیدی که استماع تلاوت استثنایی آنها، او را در مسیر نورانی قرآن قرار داد، روبهرو شد که این بار نیز استاد در همان مراسم بزرگداشت «تحیت» اینگونه این مواجهه را توصیف میکند: «در ایام حج هر روز قبل از اذان یکی از این قاریان تلاوت داشت؛ آنجا مردم و حجاج بیشتر سراغ «مصطفی اسماعیل» را میگرفتند. هر روز از کعبه تا هتل محل اسکان این قاریان میرفتم، در طول مسیر مردم این قاریان را بسیار تکریم میکردند، به یاد دارم که عبدالباسط در طول مسیر هر جا آدم فقیری را میدید، مبلغی پول به آنها میداد، آن سال حدود بیست سال داشتم و البته بعد از آن سالها، استاد عبدالباسط بسیار بیشتر به عراق دعوت میشد و این دعوتها ادامه داشت تا زمانی که بعثیها روی کار آمدند و دیگر قطع شد. بعد از آن ایام تا سال ۱۳۴۸ در عراق بودیم تا اینکه سال ۱۳۴۸ به ایران آمدیم و در اصفهان ساکن شدیم».
شاید این امر یعنی قطع حضور اساتید نامی مصری که هر از گاهی به عراق میآمدند و صحاف این اقبال را پیدا میکرد تا در مجلس تلاوت آنها حاضر شود، همان چیزی باشد که او در این دیدار، هر از چند گاهی حرفش را قطع کرده و آه و افسوسی سر میدهد. هر چند که پس از سالها مهاجرتش به ایران یک بار دیگر فرصت دیدار با یکی از آن قاریان شهیر مصری را پیدا میکند و او کسی نیست جز «ابوالعینین شعیشع».
صحاف آن ماجرا را خود اینگونه توصیف میکند: «زمانی که استاد شعیشع به ایران آمدند نزد ایشان تلاوتی داشتم و شناختی بین من و ایشان شکل گرفته بود. در یک جلسه از من خواستند تلاوت کنم. بعد از تلاوت به من گفت: بهترین هدیهای که در ایران از خودم به یادگار گذاشتهام شما بودهاید.» علتش هم این است که صحاف آن زمان با وجود آنکه به سبکی تقلیدی و تلفیقی از قرائت رسیده بود که در آن ردپایی از همه قاریان را میشد مشاهده کرد اما بیشتر تمایل به سبک شعیشع داشت.
در هر صورت استاد صحاف نقش و رسالت خود را در این مسیر نورانی که طی این سالها پای در آن گذاشته بود به خوبی و به نحو احسن ایفا کرد و امروز باید در غم فراق او افسوس خورد. آه و افسوس از اینکه در مدتی که او بیریا و بدون چشمداشت به فعالیت قرآنی میپرداخت و در تربیت بهترینها کوشا بود که اکنون شاگردانش استاد و پیشکسوت هستند، جامعه قرآنی آنطور که باید و شاید از وجود گرانسنگ و تجاربش متنعم نشد. این ادعایی گزافه نیست، چراکه صحاف نیز در مورد به وضعیت موجود گلهمند بود و با آه و افسوس از اوضاع آموزش قرآن یاد میکرد و درباره دو جلسه آموزش قرآن سخن میگفت؛ یکی در میدان امام حسین(ع) و دیگری در منیریه که خود به آنجا رفت و آمد میکرد، جلساتی که مدتهاست تعطیل شدهاند.
با این حال جای شکرش باقی است که به کوشش و تلاش احمد ابوالقاسمی، یکی از کارشناسان پیشکسوت قرآنی، حدود ۶۰ تلاوت از ماندگارترین تلاوتهای او جمعآوری شده و در حال حاضر در اختیار خانواده این پیشکسوت قرآنی است؛ تلاوتهایی که یکی از ویژگیهای مهم آنها بداههخوانی است و صحاف به دنبال چینش مقامات نبود و تلاوتی بداهه و دلی داشت، تا جایی که نمیتوان دو تلاوت شبیه به هم را در این مجموعه پیدا کرد.
دو تلاوت دیگر از او به یادگار مانده است، یکی مربوط به مجلسی در بیتالزهرا است که صدا و سیما اقدام به ضبط و آرشیو آن کرد و دیگری تلاوتی که او در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی از خود به جای گذاشت تا هر دوی آنها مرجع مناسبی باشند و با رجوع به هر کدام از آنها دوران شکوه را یاد و نیز صلابت تلاوت استاد صحاف را با جان دل نیوش کنیم.
انتهای پیام