شعر قیصر همپای مردم درد می‌کشد/ «سعدی زمانه» برازنده امین‌پور است + صوت
کد خبر: 4178716
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۳
همکلاسی‌های دیروز و استادان امروز در گفت‌وگو با ایکنا از زنده‌نام امین‌پور می‌گویند/ 1

شعر قیصر همپای مردم درد می‌کشد/ «سعدی زمانه» برازنده امین‌پور است + صوت

همکلاسی‌های دیروز و استادان امروز دانشکده ادبیات دانشگاه تهران همزمان با سالمرگ قیصر امین‌پور علاوه بر تاکید بر آنکه مهمترین ویژگی شعر اجتماعی وی دردمندی هم‌پا و هم‌صدای مردم است جملگی خاطرنشان کردند: صفت «سعدی زمانه» برازنده «قیصر امین‌پور» است.

منشور منظومه چهره‌های تاثیرگذار «ادبیت ادبیات» کشورها از دو طیف تشکیل می‌شوند. افرادی که جریان‌ساز فضای ادبی زمانه خویش هستند و دیگرانی که در جریان‌های تولید شده در مقام سالک و پرچمدار نامی برای خود کسب می‌کنند. کیست که نداند قیصر همیشه آفتابی ادبیات بی‌تردید در دسته اول جای داشته و خواهد داشت.

جریان شعر و جهان شاعرانگی زنده‌نام قیصر امین‌پور چه پیش و چه پس از انقلاب؛ منظوم نبض زمانه نبود که خود ایجادکننده نبضی بود که زمانه را به نظمش مقهور می‌کرد. زمانه‌ای که در دهه ۵۰ با هر چه بود و نبود سر ستیز داشت و ایستادن در برابر این نگاه و خود به نظمی نبض‌دار بدل شدن؛ مردی می‌خواست از تبار عشق و باور! و در این میان «قیصر» که «قاف» حرف اول نامش آخر «عشق» بود؛ سخت به این کیمیای سعادت بشری آگاه بود و مسلح!

سفری کنیم به سال‌های آغازین دهه ۵۰ که جریان «شعر اعتراض» در میان شاعران دو طیفِ همواره معترض (شاعرانی که شاید نمای بیرونی‌شان روشنفکر می‌زد اما همدلی با آثارشان و همدمی با خودشان ذات شبه‌روشنفکرشان را بیشتر عیان می‌کرد) و جریان‌خواه (که ذاتِ معرفت شعر را سرچشمه ناب جریانی منطبق بر خواست آحاد مردم و بازتاب مطالبات آنها به زبانِ جهانِ شاعرانگی می‌دانستند) در تمامی ساحت‌های ادبی خودنمایی بیشتری داشتند.

در این میان شاعری جوان که عصیان زمانه را با عاصی بودن روح سرکش جوانی‌اش یکجا با هم به تجربه نشسته بود باید قد راست می‌کرد تا نشان دهد که تعهدِ همواره گره‌خورده با ذات ادبیت جهان ادیبانه که مدتی است در پیچ و تاب مُدهای ادبی روزانمان به نسیان رفته را باید دوباره از بطن آبستن زمانه‌اش به دنیا آورد و چه مجالی عظیم‌تر برای این نوزایی و تولد دوباره جز مجال غبارروبی از سنت سرایش دوبیتی‌ها و نقب و نظر به جهان شعر و ادب نوجوانانی که خود نسل آن زمانه اعتراض بودند و در تقدیرشان چنین تقری شده بود که پرچم‌دار فرداهای نیامده آن روزهای اعتراض به ستم در بطن حماسه‌ای هشت ساله و جاودان باشند.

و در چنین زمانه و عصری بود که قیصر امین‌پور با ذات حقیقت‌جوی و خُلق عصیانگرش زنگار انباشته بر رد سال‌های غم و غبار و فراموشی بر سنت سرایش دوبیتی را از ادب منظوم فارسی زدود و چه آگاهانه دست بر مخاطبانی گذاشت که الحق فراموش‌شده آن دوران بودند. نوجوانان فراموش‌شده‌ای که طلاقی طلایه سرشت سرنوشتشان بر هجی کلیدواژه عشق و ایثار در سال‌های خون و شهادت دوران جنگ و دفاع مقدس ممهور شده بود.

اگر عصیان روح عاصی قیصر امین‌پور خود یکی از سرسلسله‌داران امواج انقلاب شد؛ ردِ شرحه شرحه شوق امواج شعرش جریان‌ساز پرچمداری نوجوانان مردی شد که سال‌های حماسه و خون را بر وجب به وجب این خاک سرودند و نوشتند تا برای آیندگان فرداهای نیامده یادگاری باشند ماندگار!

آنچه در ادامه از خاطر شما می‌گذرد میزگرد تعاملی خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با سعید ایران‌زاد؛ مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد حوزه ادبیات و محمدرضا ذوالفقاری؛ مدرس دانشگاه  و پژوهشگر ارشد حوزه ادبیات از همکلاسی‌های دیروز و استادان امروز دانشکده ادبیات دانشگاه تهران همزمان با سالروز غروب قیصر همیشه آفتابی ادبیات ایران زنده‌نام قیصر امین‌پور از جهان شاعرانگی او، تبلور اندیشه خط‌شکن او در حوزه شعر اجتماعی؛ روایت گفتمان انقلاب و دفاع مقدس در بطن و متن جامعه در جریان زبان شاعرانه امین‌پور و نیز تاثیرپذیری و تاثیرگذاری او بر جریان شعر معاصر به گفت‌وگو نشستیم که بخش نخست آن در ادامه از خاطر شما می‌گذرد.

کد

ایکنا- جناب ایران‌زاد بحث را در این میزگرد با شما آغاز کنیم. در منظومه هزاره شعر فارسی از حضرت رودکی تا شاعران امروز، قله‌نشینان فراوانی زیر چتر آسمان نیلوفری حوزه ادبیات ایران چه در نظم و چه  نثر داشته‌ایم. در نگاهی متمرکز به دهه‌های شعر اخیر کشور به ویژه بعد از پیروزی انقلاب نیز نام‌های ماندگار، اثرگذار و جریان‌سازی می‌توانم نام برد که هر یک به سهم خود دستی گرم در تبلور مفاهیم اجتماعی معاصر در شعر امروز داشته‌اند. پیش‌از آن‌که به شکل موضوعی و مستقیم به تأثیرگذاری شعر قیصر امین‌پور در جریان شعر انقلاب و دفاع مقدس بپردازیم با روایت شما در این منظومه نگاهی تعریفی و تبیینی از جهان شاعرانگی بزرگی چون زنده‌نام امین‌پور داشته باشیم. به ویژه آنکه فصلی از زیست شما با سال‌های حضور این شاعر بزرگ در دوران دانشگاه همراه بود شنیدن این فصل می‌تواند جذابیت‌های مختلف و متعددی با خود به‌همراه داشته باشد. از زاویه دید و به روایت شما شعر قیصر امین‌پور در ادبیات ایران دارای چه جایگاه و مولفه‌هایی است؟

ورود به این بحث را با دوبیتی که سروده خود در مورد زنده نام قیصر امین‌پور است آغاز می‌کنم.

افسوس که از ملک ادب قیصر ما رفت

از کالبد شعر و ادب روح و صفا رفت

آن پورامینی که بُد از خطه شیران

چون رود روان گشت و سوی بحر خدا رفت

از نام زنده‌نام امین‌پور شروع می‌کنم. وی در مورد نام خود می‌گوید «و «قاف» حرف آخر عشق است؛ آنجا که نام کوچک من آغاز می‌شود.»

من افتخار حضور کنار زنده‌نام امین‌پور را در دوره‌ای که در دانشگاه حضور داشتند، داشتم. هر چند در سال 1366، زمانی‌که وارد دانشگاه شدم به سبب اتفاقات حماسه هشت سال دفاع مقدس جنگ و بمباران شاهد تعطیلی‌های مختلف دانشگاه بودیم اما با همه این اوصاف سال بعد که رجوع کردیم، او دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بود و دوره‌ی ارشد خود را در دانشگاه آغاز کرده بود. همراه و همکلاس او تا دوره دکترای زبان و ادب فارسی رشته ادبیات معاصر که زنده‌نام امین‌پور پایان‌نامه‌اش را با جناب دکتر شفیعی‌کدکنی دفاع کرد؛ سپری کردم.

زندگی قیصر امین‌پور فرازونشیب‌های مختلفی داشته است اما آنچه که از شعرهای امین‌پور برمی‌آید آن است که این شخص را باید بی‌تردید شاعر انقلاب و دلسوخته این حوزه خواند و دانست. مجموعه شعرهای بسیار زیبایی از او برای ما به ویژه در حوزه شعرهای آیینی باقی مانده که به نوعی شناسنامه شعر آیینیِ انقلاب به شمار می‌روند.

به عنوان مثال، امین‌پور مدحی بلندنام و بلندآوازه درمورد حضرت امیر و «نی‌نامه» بسیار زیبایی را در کتاب «آیینه‌های ناگهان» او شاهد هستیم که معتقدم تا به امروز در ساحت ادبیات ایران مورد کم‌لطفی قرار گرفته است. درحالی‌که بیتی به این عظمت

سری بر نیزه‌ای منزل به منزل

به همراهش هزاران کاروان دل

به تنهایی و برای خود یک مرثیه؛ یک تعزیه و یک تابلو است. درست مانند مثل تابلویی که حضرت حافظ می‌آفریند و می‌سراید:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبک‌باران ساحل‌ها

قیصر نیز در برخی از شعرها و نثرهایش، از خلق ادبی می‌گذرد و به آفرینش زبان ادبیات خاص خود دست می‌زند. زبانی که با هر تراز و معیاری، به‌غایت ارزنده است.

در مرور مهمترین بسامدی که در شعرهای زنده‌نام امین‌پور می‌توان به آن اشاره کرد این است که او به چه وزن‌ها و چه آرایه‌هایی علاقه‌مند است. واقعیت آن است که در شعر قیصر، وزن‌های سنگین بسیار قابل رویت است. وزن‌هایی چون «مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن» بسیار بیشتر از وزن‌های ساده‌ای چون «مفعول مفاعیلن»، «فاعلاتن مفعول» و یا چنین دست وزن‌هایی مورد استفاده قرار گرفته است.

او علاوه بر چینش و گزینش وزن‌های سنگین به سراغ اوزانی می‌رود که مناسب «روح دردمند قیصر امین‌پور» است. این دست از اوزان در شعرهای او چربش بیشتری دارد.

دکتر شفیعی کدکنی اثری دارد درباره «بیدل دهلوی» که به آن «شاعر آینه‌ها» نام نهاده است و به تحقیق و بی‌تردید، قیصر امین‌پور شاعر آینه‌ها است. اگر پرسیده شود چرا باید گفت وقتی تمامی اشعار او را مورد مداقه قرار دهیم کلماتی مانند «آینه»، «پروانه» و «پرواز»؛ فراوان به چشم می‌خورند و این کلمات جایگاه بسیار والایی در شعر امین‌پور برخوردار هستند. به همین میزان نیز باید اذعان کرد که او در کاربرد چنین کلماتی بسیار هنرمندانه دست به قلم برده است.

کد

ایکنا- زنده‌نام دکتر زرین‌کوب در کتاب «شعر بی‌دروغ، شعر بی‌نقاب» می‌گوید: «کسی که در شعر حرفی برای گفتن ندارد باید صمیمانه بگوید شاعر نیستم!»؛ این درست همان مولفه‌ای است که ‌امین‌پور بر آن تاکید دارد. او بارها مستقیم و غیرمستقیم این مهم را به تکرار نشسته که شاعر تنها به اثرش شناخته نمی‌شود، بلکه روح و وجود او نیز باید درگیر خلق و سرایش باشد. این نگاه و گویش را چگونه در اشعار قیصر امین‌پور می‌توان رصد کرد؟

ببینید قیصر جایی که باید نثر بگوید نثر «بی بال پریدن» و نثر زیبای «طوفان در پرانتز» را می‌سراید. این آثار به اعتراف نثر است ولی به‌دقت اگر نگاه کنید خود، به‌غایت شعر است. من شعر منثور تا قبل ‌از قیصر ندیده بودم؛ اما در این دو اثر قیصر، شعر منثور را به چشم بصر دیده‌ام! این دو کتاب را هرگاه خواندم به این واقعیت رسیدم که «شعری منثور» است! و هر مخاطبی وقتی آنها را می‌خواند، لذت می‌برد و با خود می‌اندیشد آیا تنها با بازی واژه‌ها می‌توان چنین اثر سترگی ستود یا به روح و ابزار بالاتری نیز نیاز است.

مثلاً وقتی در اثر «ارتفاع آب» نثری بسیار ساده و معمولی درباره آب را شاهد هستیم که برخلاف تصور همگان نمی‌گوید «آب از بالا به پایین می‌آید!» بلکه با قدرت تمام می‌گوید: «خیر! آب از پایین به بالا می‌رود! آن خاک است، آن گرد و غبار است که از بالا به پایین می‌آید. چون زمانی‌که هوا قطع شود و جریان آن آرام گیرد آن گرد و خاک محکوم به نشستن است. ولی آب ارتفاع می‌گیرد؛ به دیدار خورشید می‌رود و اگر هم به زمین می‌آید لطف می‌کند. جاری می‌شود و حیات را در خود جاری می‌کند و به زمین حیات می‌بخشد. آب دائماً در شریان‌های زمین درحال بالا و پایین رفتن است.» این دید جدیدی در مورد آب در تمام تاریخ ادبیات هزارساله ایران است که از زبان قیصر امین‌پور با روایتی جدید به نظاره می‌نشینیم.

از طرفی دیگر  اشعار امین‌پور در نگاه نخست، ساده‌ به‌نظر می‌رسند تا جایی که برخی آثار او در گونه شعر کودک و نوجوان تعریف می‌شود و این به عقبه و تجربه‌اش در مجله «سروش کودک» و «سروش نوجوان» باز می‌گردد. اما با همه این اوصاف به‌شخصه شعر او را شعری مملو از آمیزه‌های تکنیکی دیده‌ام. از این لحاظ که دقت در کاربرد واژگان؛ دقت در کاربرد اوزان و به‌خصوص وقتی‌که ما او را چون «ملک‌الشعرای بهار» مسلط به حوزه ادبیات، حوزه واژگان و شعر می‌بینیم.

ادبیات در دست زنده‌نام امین‌پور موم است و هر زمان که اراده کند آن را شکل می‌دهد. درست به همین سبب است که در آثار او شاهدیم که در عین سادگی که مطالبی را بیان می‌کند به همان میزان آن مطالب در حوزه معنا و مقهوم، بسیار سترگ، سخت و پرمعنی است. آنچنان سترگ که سادگی در برابر آن شاید فقط در نهایت در جایگاه اسم تعریف و معنا یابد. او به شکل رسمی و قاعده‌مند از تکنیک‌هایی بدیع، نو، تازه، خط‌شکن و گاه بدعت‌گذار بهره می‌برد. به‌ عنوان مثال در مجموعه شعر «آینه‌های ناگهان» که از جمله اولین آثار او به‌شمار می‌رود که در سال 1372 به چاپ رسیده است به وضوح شاهدیم که او در جهان شاعرانگی‌اش تلاش کرده سادگی را جایگزین معانی مطنطن و ثقیل کند.

کد

ایکنا- جناب ایران‌زاد سادگی به چه سبکی؟ صرفا در حوزه معنا منظور شماست یا تحقق همان زبانی که تشخص نظم و نثر زنده‌نام امین‌پور است؟

پاسخ بسیار ساده است. سادگی به سبک سهراب‌گونه! در آثار زنده‌نام امین‌پور جای پای ترکیب‌سازی‌های زنده نام «سهراب سپهری» را به‌وضوح شاهد هستیم.

مثلاً در برخی اشعار مانند دفتر شعر «آینه‌های ناگهان» در شعری از آن به عنوان «ناگزیر» یاد کرده‌ است دست به خلق چنین واژه‌های ارادت‌گونه می‌زند. واژه‌هایی چون «پرواز دست‌های صمیمی»، «روزی‌که خواهش دست‌ها کوتاه آمد»، «روزی که التماس گناه است» یا «روزی که شاعران ناچار نیستند در حجره‌های تنگ قوافی لبخند خویش را بفروشند» و بسیار دیگر از این ترکیب‌ها؛ اینها ترکیباتی است که جدید و از نوع ساختاری بهره می‌برند که در حوزه ادبیات پیش‌ از او در آثار سهراب سپهری دیده شده یا در آثار زنده‌نام «اخوان ثالث» رصد شده و به چشم می‌آید.

این مولفه را حتی در برخی از اسم‌گذاری‌ها بر مجموعه اشعار یا خود اشعار نیز شاهد هستیم. مثلاً خود کلمه «آینه‌های ناگهان» یا «حجم سبز» یا «غبار اندوه» و کلماتی از این ‌دست که امین‌پور برای نامگذاری اشعارش از آنها بهره برده است.

با نگاه و مداقه بر این کلمات به‌ دقت می‌توان ردپای آنها را در اشعار سهراب سپهری و شکل نام‌گذاری او در این آثار را دید. گویا به نوعی زنده‌نام امین‌پور به سهراب سپهری ادای دین کرده‌است.

ایکنا- حال به جهان شاعرانگی زنده‌نام امین‌پور در حوزه شعر اجتماعی ورودی داشته باشیم. به ویژه آن بخش از گفتمان شعر اجتماعی امین‌پور که متمرکز بر گفتمان حاکم بعد از انقلاب شکوه‌مند اسلامی است. استاد علی موسوی‌گرمارودی به این نکته اشاره کردند که عظمت شعر اجتماعی با محوریت بازتاب بطن جامعه چه در ساحت گفتمان انقلاب شکوه‌مند اسلامی و چه در رویکرد دفاع و حماسه هشت ساله دفاع مقدس که جمله آنها ذیل مجموعه شکوه شعر انقلاب خوانده می‌شود را می‌توان در آثار امین‌پور به وضوحی بالا و با زبانی بدیع رصد کرد. به ویژه آنکه این بازتاب‌ها در شرایطی در زبان شاعری چون امین‌پور تجلی پیدا می‌کند به کل از مسائلی چون ترحم یا روایت‌های کلیشه و نخ‌نما شده پرهیز و اجتناب می‌کند. شما چه رازی را در جریان شعر قیصر امین‌پور در این حوزه می‌بینید که باعث شده از نام و آثارش تا امروز به احترام یاد شود و همین مُهر ممهور شده بر جاودانگی نام و شعر امین‌پور برای نسل‌های فردا نیز به شمار می‌رود...

مهمترین مولفه شعر اجتماعی قیصر امین‌پور موج زدن «عشق» در آن است. در فضای شعری او عشق به اجتماع؛ عشق به فرد؛ عشق به شهادت و شهید و تکریم مقام شهید و... در بسیاری از آثار او چه در نثر و چه در نظم کاملاً دیده می‌شود. حتی می‌توان گفت زمانی‌که او چشم گریان یک یتیم را می‌بیند دلش آن‌چنان به درد می‌آید که ناخودآگاه زبان شاعرانه او به جوشش می‌آید.

آن‌چنان که پیش‌ از این نیز اشاره کرده‌ام که امین‌پور و اشعارش دارای ریتم‌های سنگین است و کمتر سراغ ریتم‌های سبک می‌رود. آن ریتم‌های سنگین مناسب آلام و دردهای جامعه است. بنابراین در برخی از آثار قیصر امین‌پور ما شکایت نامه‌هایی از درد را می‌بینیم. به عنوان مثال، جایی که می‌سراید:

 دردهای من

گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

درد مردم زمانه است

مردمی که چین پوستینشان

مردمی که رنگ روی آستینشان

مردمی که نام‌هایشان

جلد کهنه شناسنامه‌هایشان

درد می‌کند

این دردمندی و دردواره‌گی در بیان شعر و شاعرانگی قیصر امین‌پور در وزن‌های سنگینی چون «مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن» به‌کار برده شده ‌است. یعنی شعر دارای نگاهی طنین‌وار است.

یا در جای دیگری که می‌سراید:

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه‌های ساده سرودنم

درد می‌کند

انحنای روح من

شانه‌های خسته غرور من

تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است

کتف گریه‌های بی بهانه‌ام

بازوان حس شاعرانه‌ام

زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟

درد دوستی کجا؟

حال این شعر را با شعر «زمستان است» زنده‌نام اخوان ثالث قیاس کنید. در شعر اخوان شاهد حضور و انتقاد شاعر به مردمی هستیم که بی‌تفاوت در برابر مصائب گذار می‌کنند.

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

...وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

در این شعر شاهد مردم بی‌تفاوتی هستیم که از برابر مشکلات جاری در بطن و متن جامعه رد می‌شوند و اخوان آن فضای خفقان آلوده که در آن زیست می‌کند را به نقد و شکایت می‌کشد؛ اما قیصر امین‌پور این نگاه شکایت‌آلود را چنین بارز و مستقیم برای مخاطب روایت نمی‌کند و خود هم‌پای مخاطب و هم‌پای کسی که در بطن و متن جامعه وجود دارد درد می‌کشد و این دردواره‌ای که او در اثر خود ذکر می‌کند نوعی شکایت‌نامه است.

کد

ایکنا- آقای ذوالفقاری بعد از نگاه و روایت آقای ایران‌زاد در حوزه شعر اجتماعی و بازتاب دردمندی و دردوارگی شعر زنده‌نام امین‌پور به عنوان مهمترین امضاء و اثر انگشت این شاعر بزرگ با زاویه دید شما ورودی به جریان‌سازی شعر امین‌پور در حوزه شعر انقلاب و دفاع مقدس داشته باشیم.

شخصیت ادبی و هنری زنده‌نام امین‌پور بسیار قابل اندیشیدن و تفکر است. معتقدم که به شدت به آن آن مضامین نو و بدیعی که امین‌پور وارد شعر معاصر کشورمان است نیازمند بودیم. شاید این مضامین را در ساده‌ترین معنا بتوان مضامین جذاب و گیرا عنوان کرد که مخاطب در مواجهه با آن بسیاری از فراز و فرود زیست معاصر خود را با تمامی دردمندی و آلام و البته روی دیگر آن خوشی و سعادت زندگی را آینه به آینه درک و تجربه می‌کند. تمامی این مضامین را در اشعار زنده‌نام قیصر امین‌پور متجلی می‌بینیم.

زبان قیصر امین‌پور در شعر گویشی نو و تازه به شمار می‌رود و این همان مسئله‌ای است که ادبیت او را برای تمامی افراد از هر طبقه و سطح فکری و با هر نگرشی از کودک و نوجوان تا جوان و بزرگسال جذاب و قابل‌ درک می‌کند. تمامی این گروه سنی متکثر در مواجهه با ادبیات از این خوان پرنعمت، بهره خود را خواهد برد. به همین سبب است که لفظ «سعدی معاصر» را به او اطلاق می‌کنند.

در واقع می‌توان در تمامی فراز و فرود زیست و سلوک شاعرانه قیصر امین‌پور این معنا را به تجلی نشست. وقتی آثار او را می‌خوانیم به‌وضوح رویکرد تعلیمی و تربیتی اما نه شکل مستقیم آن که در زاویه و غیرمستقیم آن را در روایت و جذابیت ذات ادبیات شعر او می‌بینیم. همه اینها دست به دست یکدیگر داده که شعر قیصر را ماندگار و برای هر قشری چه در حوزه معنا و دریافت تعلیم‌وتربیت و چه در حوزه لذت بردن جذاب کند.

به عنوان مثال جایی که می‌سراید:

چرا مردم قفس را آفریدند؟

چرا پروانه را از شاخه چیدند؟

چرا پروازها را پر شکستند؟

چرا آوازها را سر بریدند؟

پس از کشف قفس، پرواز پژمرد

سرودن بر لب بلبل گره خورد

کلاف لاله سردرگم فرو ماند

شکفتن در گلوی گل گره خورد

ببینید این همان دردی است که همه ما گرفتار آن هستیم و حال به زبان ساده شاعرانه و به‌غایت جذاب و زیبا از زبان و بیان قیصر شاهد جوشش و تبلور آن هستیم. چنین نگرشی در حوزه ادبیات معاصر ما و حتی در نگاهی فراخ‌تر در هزاره شعر فارسی روایتی نو و خط‌شکن به‌شمار می‌رود.

از سوی دیگر در شعری زبان کودکان و نوجوان را با خود ‌همراه می‌کند و می‌گوید:

سر زد به دل دوباره غم کودکانه‌ای

آهسته می‌تراود از این غم ترانه‌ای

باران شبیه کودکی‌ام پشت شیشه‌هاست

دارم هوای گریه، خدایا بهانه‌ای!

به‌ همین روایت و نگارش کلمات ساده پشت سر هم که غایت جذابیت را برای کودک و نوجوان با خود به‌ همراه دارد لختی به نظاره بنشینید. فارغ از آن در دریافت و پنداشت مفاهیم متجلی از همین سروده ساده می‌توان به هزاران مورد اشاره کرد که در بطن و متن روایت زنده‌نام امین‌پور نهفته و در عین نهفتگی، آشکار است و این همان تجلی و تبلور میراث‌داری قیصر امین‌پور از جریان شعر فارسی، بدعت‌گذاری و خط‌شکنی او در حوزه شعر و زبان معاصر شاعران این عصر است.

گمانم بر آن است که این نگاه گستره اندیشه قیصر امین‌پور را به معنا نشسته که توانسته چه در قالب روایت زبان شاعرانه و چه در بستر دایره واژگان، تمامی طیف مخاطبان از هر نگرش، جایگاه و پایگاه اقتصادی، اندیشه‌ای و حتی سطح سواد و دانش را به خود جلب و جذب کند.

پایان بخش اول...

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام
captcha