آنه ماری شیمل درخواست کرده بود برایش نماز میت بخوانند
کد خبر: 4184235
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۷
عبدالرحیم گواهی:

آنه ماری شیمل درخواست کرده بود برایش نماز میت بخوانند

استاد ادیان و عرفان گفت: برای بنده در این بیست سال گذشته ثابت شده است که خانم شیمل مسلمان از دنیا رفته است و خودش هم درخواست کرده بود برایش نماز میت بخوانند.

عبدالرحیم گواهی

به گزارش خبرنگار ایکنا، شب آنه ماری شیمل، اسلام‌پژوه و مولوی‌شناس آلمانی و یادی از دکتر حسن لاهوتی، شب گذشته ۴ آذرماه از مجموعه برنامه‌های بخارا در پردیس تئاتر شهرزاد برگزار شد.
عبدالرحیم گواهی؛ استاد ادیان و عرفان، در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه گزیده سخنان وی را می‌خوانید؛
 
نیمی از کارهای بنده را ترجمه‌هایم تشکیل می‌دهند که چند مورد از آنها به کارهای خانم آنه ماری شیمل اختصاص دارد. اگر بپرسید چه زمانی با ایشان آشنا شدم باید بگویم در سال 1358 در سوئد، یکی از اساتیدم، کتابی از ایشان جهت ارائه در کلاس به من داد و تصمیم گرفتم این کتاب، اولین کتابی باشد که بعد از دوره دکتری برای فارسی‌زبانان ترجمه می‌کنم. بنابراین از آن سال با آثار خانم شیمل آشنا شدم که دو سه مورد که جنبه عرفانی داشت را به فارسی ترجمه کردم اما هیچگاه توفیق آن را نداشتم که شاگرد ایشان باشم هرچند که در عالم معنا، خودم را شاگرد ایشان می‌دانم.

دو وجه مهم آنه ماری شیمل

در ابتدای دهه شصت هم که سفیر ایران در یونسکو، شب حافظ برگزار کرده بودند اولین بار خانم شیمل را از نزدیک دیدم. بیست سال قبل در انجمن حکمت و فلسفه ایران، جلسه‌ای برای بزرگداشت خانم شیمل برگزار کردند و سرکار خانم دکتر اعوانی و برادرشان حضور داشتند و بنده هم سخنرانی داشتم و لازم است بگویم خانم شیملی که بیست سال قبل می‌شناختم با الان وجوه متفاوتی داشتند. به نظرم ایشان در آنجا یک خانم عالمه، عارفه، منصف و آکادمیسین واقعی بودند و دو وجهی که بنده را بی‌نهایت به ایشان آشنا کرده بود یکی آشنایی با تمام زبان‌های کشورهای اسلامی و دیگری سیر و سفر به تمام کشورهای اسلامی بود.
 
بنده از نزدیک دیدم که چقدر با عرفان اسلامی آشنا هستند و کتابی هشتصد صفحه‌ای هم در این مورد نوشته‌اند. برای بنده در این بیست سال گذشته ثابت شده است که خانم شیمل مسلمان از دنیا رفته است و خودش هم درخواست کرده بود برایش نماز میت بخوانند. چند روز قبل در نشستی بودم که در آخر جلسه به آقای دکتر نجفی گفتم که الان در هشتاد سالگی آثار امثال آل احمد و شریعتی را نمی‌خوانم هرچند زمانی بسیاری از آثار آنها را حفظ بودم بلکه الان راه شیمل را انتخاب می‌کنم چون وی پل ارتباط شرق و غرب و خلاصه عصاره تفاهم بود.

دفاع همه جانبه از اسلام

او جمله «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» را به خوبی فهمیده بود و تئوری اصلی وی این بود که هزار سال است که مسیحیت به اسلام فحش می‌دهد و بی‌دلیل با آن می‌جنگد لذا وی در آن زمان دفاعی از اسلام کرد که ما امروزه انجام نمی‌دهیم. بنده با اینکه آثار ادوارد سعید را هم ترجمه کرده‌ام اما راه وی را انتخاب نمی‌کنم چون راه وی به برخورد منجر می‌شود. بنده معتقدم بعد از مرگ یک نفر، تازه جاودانگی یا لعن وی مشخص می‌شود. الان هم که بیست سال از فوت خانم شیمل می‌گذرد به میزان بیشتری اهمیت آثار و تفکر وی مشخص شده است. 
 
در تمام جهان اسلام یک غرب‌شناس داریم که نه پانصد کتاب بلکه پنجاه کتاب درباره مسیحیت و عرفان مسیحی و فهم مسیحیت نوشته باشد؟ اما شیمل چنین کاری درباره اسلام انجام داده است و امروزه معروف‌تر و محبو‌ب‌تر از زمان فوتش است. وی اسلام و مسیحیت را به خوبی درک کرد. خداوند وی را رحمت کند که از مفاخر شرق و غرب بود و امیدواریم کسی پیدا شود که حرف‌هایی درباره مسیحیت بزند که شیمل راجع به اسلام زده است.

رعایت لحن زبان قصه‌ها

همچنین راضیه رئیسی؛ مترجم کتاب «افسانه‌های دره سند» اثر آنه ماری شیمل، در این نشست سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی می‌‌خوانید:
 
بنده از آقای دکتر فیروزآبادی تشکر می‌کند که هم زبان آلمانی و هم ترجمه را از ایشان یاد گرفتم و به این واسطه کتاب خانم شیمل را ترجمه کردم. این کتاب 46 قصه دارد که خانم شیمل، قصه‌هایی که در زبان سندی وجود دارد را به آلمانی ترجمه کرده و بنده آنها را از آلمانی به فارسی برگرداندم. وجه اشتراک این قصه‌ها در درجه اول زبان سندی است که امروزه در دره یا جلگه سند رایج است. در ابتدای هر قصه، اسم راوی قصه و منطقه‌ای که این قصه در آن رایج بوده آمده است. خانم شیمل به خوبی لحن زبان قصه‌ها را در انتقال آنها رعایت کرده است لذا ممکن است برخی از قصه‌ها بسیار عامیانه و برخی بسیار قدیمی به نظر بیایند.
 
نکته دیگر این است که چرا این کتاب و آثار شرق‌شناسانی همانند خانم آنه ماری شیمل باید توسط مترجمان جهت ترجمه مورد توجه قرار گیرد؟ یکی از دلایل این است که وقتی یک مخاطب، قصه دوم این کتاب را می‌خواند به این نتیجه می‌‌رسد که این همان موتیوِ خیر و شر است که نظامی گنجوی در قرن چهارم آن را بیان کرده است لذا مخاطب کنجکاو می‌شود که بداند این موتیو، چقدر در میان بشریت مشترک است بنابراین به افزایش رواداری با فرهنگ‌های دیگر کمک می‌کند.

هدف ترجمه کتاب

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که جهان اطراف ما سرشار از تمامیت ‌طلبی‌های فرهنگی و اعتقادی است هرچند بخشی از این بازی‌ها توسط قدرت‌های جهانی ایجاد شده اما پیاده نظام این تمامیت‌طلبی‌ها، مردم همین منطقه هستند لذا توجه به چنین کتاب‌هایی می‌تواند تک تک آدم‌ها را با همسایه‌ها و فرهنگ‌های مجاور، پیوند دهد و بین آنها همدلی ایجاد کند. خانم شیمل با واسطه شاگرد فریدریش روکرت بوده است که می‌گوید شعر و ادبیات، زبان صلح جهانی است. بنابراین باید حواسمان باشد و از سوی قدرت‌های جهانی بازی نخوریم.
 
اما آثار شرق‌شناسی برای خواص هم می‌تواند بسیار مفید باشد. این بسیار مهم است که عمق و جان شرق را بشناسیم چون مدرنیته به ما هجوم آورده است و این اتفاقاتی که در شرق در حال رخ دادن است باعث شده مدرنیته را همانند یک کالا وارد کنیم بدون اینکه فرهنگ شرقی خودمان را مورد توجه قرار دهیم. از سوی دیگر بسیاری از پژوهش‌ها ناقص و ناکافی هستند اما هندی‌ها پژوهشی تاریخ‌نگارانه انجام داده‌اند و یکی از نتایجی که از این پژوهش گرفته‌اند این است که مدرنیته در هند کارآمدی کامل ندارد چون در تکوین آن، روح فرهنگ هند در نظر گرفته نشده است. برای مثال، علم شیمی از غرب وارد هند شده است اما حتی به علمی‌ترین افراد هم نمی‌توانیم بگوییم که آب شامل دو تا مولکول هیدروژن و یک مولکول اکسیژن است چراکه آن هندو، آب را شکل تناسخ یافته‌ای از فرهنگ خودش می‌داند. نمونه وطنی آن هم چای نبات است که تحصیل‌کرده‌ترین افراد هم اعتقاد دارند این چای نبات می‌‌تواند بسیاری از بیماری‌ها را درمان کند. لذا هدف بنده از ترجمه این کتاب این بود که خودمان را بهتر و دقیق‌تر و از نزدیک‌ بشناسیم و فرهنگ و آداب خودمان را هم مورد توجه قرار دهیم.
انتهای پیام
captcha