به گزارش خبرنگار ایکنا؛ پنجمین همایش بینالمللی سواد رسانهای و اطلاعاتی با موضوع «کودک و خانواده در فضای مجازی» امروز چهارشنبه 9 اسفندماه با حضور اساتید ارتباطات در مجموعه فرهنگی باغ زیبا آغاز شد.
پروفسور محمدباقر ساروخانی، استاد دانشگاه تهران در این همایش به تبیین وضعیت رسانهای مطلوب در تعاملات کودک و خانواده پرداخت و گفت: در سال ۵۵ که تلویزیون وارد خانهها شده بود، رسانه را بررسی و کتاب «کودک در مقابل پیامهای فرهنگی» را منتشر کردیم. در آن زمان، رسانه نظم و تعاملات خانواده را به هم ریخته بود و کودکان برنامه خاصی نداشتند و برنامههای بزرگسالان را تماشا میکردند. این برنامهها فضای فراغت کودکان و نوجوانان را پر کرده بود و کودکان منفعل شده بودند و مادران به طور مداوم با کودکان خود در تنش بودند و این رسانه مطلوبی نبود، پس ما رسانهای میخواستیم که تخصصی بوده و برنامههای ویژهای برای کودکان داشته باشد.
وی با اشاره به تعریف کودک افزود: کودکی که در ارتباط با خانواده و رسانه باشد کیست. کودک ظرفیت محدودی دارد و در این زمینه نظریه ظرفیت را میتوان بیان کرد. این نظریه بیان میکند؛ رسانهای که میخواهد برای کودک باشد، باید بداند که کودک نمیتواند ساعتها پای رسانه باشد و ظرفیت شنیدن دارد، ولی ظرفیت گوش کردن ندارد و ما کودکی میخواهیم که قرآن میگوید؛ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ یعنی ما انسانی میخواهیم که قول را بشنود، سپس نقد کند، شک کند و سپس بهترین آن را بپذیرد و این یک انسان تواناست و هسته اصلی سواد رسانهای این است که اندیشهها را بشنوند، نقد کنند و بپذیرند.
پروفسور ساروخانی ادامه داد: کودک کمتر، ساختاری است، یعنی ساختار محدودی دارد. همه آدمها ساختاری هستند، یعنی من از یک طرف باقر ساروخانی هستم، با دنیایی که در آن زندگی میکنم و این شخصیت اصلی من است، اما من در همه حال با آنیت خود سر و کار دارم که یک آنیت، ممکن است مرا شاد یا غمگین کند. یعنی در زمان خشم، شادی، غم و ... افراد گوناگونی هستیم، در حالی که کودک بیش از من آنیتی است.
وی تصریح کرد: دستگاه ساختاری و شخصیتی کودک ساخته نشده است و اصحاب رسانه، والدین و سیستم آموزش باید بدانند که نظریه بقا در این زمینه وجود دارد. در کودکی آنچه به من میگفتند، میپذیرفتم، ولی در بزرگسالی مکانیسم دفاعی وسیعی دارم و هر اندیشهای را نمیپذیرم، در حالی که کودک نظام دفاعی کمی دارد و درِ اندیشهاش برای رسانههای جمعی، والدین و اطرافیانش باز است. کودک موجودی نیست که اندیشهای را بپذیرد و آن را اعمال نکند، بلکه هر اندیشهای را پذیرفت همان را عملی میکند و این نظریه اِعمال است. بنابراین کودک موجود سادهای است و پیچیدگیها و دروازههای بسته ما را ندارد.
این استاد ارتباطات در ادامه به رسانه مطلوب اشاره کرد و گفت: ما رسانهای میخواهیم که بتواند آگاهی بدهد، کودک را شناسایی کند و نظریه چتر را مورد توجه قرار دهد. رسانهها یادشان باشد که کودک در ابتدا، باید وسط چتر قرار گیرد و دقیقاً زیرپوشش باشد و هر دقیقه نظارت به ویژه از سوی مادر وجود داشته باشد، اما این نظارت نباید پایدار باشد و قدم به قدم باید به اطراف چتر برود تا جایی که از زیر چتر بیرون برود تا خودش بتواند در فضای باز شبکههای مجازی، فیک نیوز، اخبار غلط، نادرست و ... باشد و بدون نظارت والدین این کار را انجام دهد و اینجاست که به بلوغ میرسد و میتواند دنیا را تفکیک کند.
ساروخانی با بیان اینکه رسانه مطلوب رسانهای است که بتواند هوشیار باشد، بیان کرد: ما رسانهای را قبول میکنیم که با دنیا آمیزش داشته و از جدیدترین تکنولوژیها برخوردار باشد. ما نباید این اندیشه قدیمی را داشته باشیم که میگفتند کودک، انسان نارس است، بلکه کودک دنیای خاص خودش را دارد و باید این دنیای خاص را دید و شناخت. اگر بخواهیم به آن وارد شویم، باید اثرگذاری مطلوب رسانه را مورد توجه قرار دهیم. این اثرگذاری مطلوب، همواره از نمادهای بزرگی سرچشمه میگیرد که همه بر یک موضوع و پیام تأکید دارد و آن هم اینکه، محتوای درست داشته باشد، مخاطبشناس، موقعیتشناس و اثرگذار باشد و شهروندانی بسازد که بالغ جامعه باشند و بتوان فردای جامعه را به آنها سپرد.
انتهای پیام