تحول در علوم انسانی همه عرصه‌های زندگی را تغییر می‌دهد
کد خبر: 4205293
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۴
محمود واعظی در گفت‌وگو با ایکنا:

تحول در علوم انسانی همه عرصه‌های زندگی را تغییر می‌دهد

رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه تحول در علوم انسانی همه عرصه‌ها را دچار تغییر خواهد کرد، گفت: تحول در علوم انسانی بر روی یک کارخانه تولیدی هم تأثیر می‌گذارد چراکه نگاه یک مدیر کارخانه را هم تغییر می‌دهد و نگاه هم که عوض شد همه زندگی شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. 

محمود واعظیمحمود واعظی؛ رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره مهمترین مسائل علوم انسانی در کشور و آثار تحول در آن پرداخت و گفت: همزمان با فرارسیدن سال نو و تحول در طبیعت، می‌توان از تحول در علوم انسانی نیز سخن گفت چراکه امسال تحول فکری، معنوی و ذهنی با تحول در طبیعت و آفرینش همزمان شده‌ است. معتقدم هر زمان قرار باشد تحول در علوم انسانی را شروع کنیم کارمان را با تأخیر شروع کرده‌ایم. هدف ما در زمینه تحول در علوم انسانی، در بخش‌های مختلف است در حالی‌که شاید تصور برخی افراد از تحول، این باشد که صرفاً چند متن درسی یا یک استاد عوض شوند.
 

معنای واقعی تحول در علوم انسانی

وی افزود: واقعیت امر این است که اساساً در زمینه تحول در علوم انسانی، تغییرات در جایگاه، روش‌مندی، خروجی و اثرگذاری آن در سطح جامعه و اثرگذاری در سطح کشورهای منطقه و جهان مد نظر است و هدف از تحول این نیست که یک سری کارهای جزیی انجام شود. بسیاری از دانشمندان، علوم انسانی را حاکم بر همه علوم می‌دانند و مخصوصا معتقدند همه علوم باید زیرمجموعه الهیات قرار بگیرند چراکه الهیات، به نوعی ذهن، فکر، خلق‌ و خو و رفتار و نگاه انسان را به هستی تعریف می‌کند اما کسانی‌که در علوم پایه کار می‌کنند صرفا به بخش خاصی از علوم می‌پردازند و نگاهی عام و جهان‌بینی فراگیر ندارند.
 
واعظی تصریح کرد: فلسفه و اخلاق است که عمق نگرش به ما می‌دهد. اخلاق کاربردی و تخصصی و حرفه‌ای است که در بخش‌های مختلف، با نگاه کلان، برای ما مسیر رفتاری تعریف می‌کند. این نگاه‌های کلی را نمی‌توان زیر میکروسکوپ بررسی کرد. کسانی‌که در حوزه علوم دیگر مشغول فعالیت هستند همگی محترم هستند اما جایگاه الهیات و علوم انسانی، فراگیر است و دارای نگاه حاکم و بالادستی نسبت به مجموعه علوم است.
 

نسل‌های مختلف دانشگاه‌ها

رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران گفت: با این اوصاف علوم انسانی در کشور ما باید جایگاه خود را پیدا کند. البته صرفاً با یک سری مباحث و سخنان کلی نمی‌توان جایگاه مهم علوم انسانی و اهمیت تحول در آن را تشریح کرد بلکه پشت این حروف و کلمات، دریایی از مباحث وجود دارد که باید بتوان در این زمینه‌ها کار کرد. یکی از بزرگترین مشکلات علوم انسانی در حال حاضر این است که مطابق با تحولات دانشگاه پیش نرفته است.
وی ادامه داد: دانشگاه‌ها در نسل اول، کار آموزشی انجام می‌دادند و صرفاً رابطه استاد و شاگردی وجود داشت یعنی استاد آموزش می‌داد و تدریس می‌کرد و دانشجو یاد می‌گرفت. در نسل دوم، دانشگاه‌ها بُعد پژوهشی پیدا کردند یعنی پژوهش در خدمت آموزش قرار گرفت. نسل سوم دانشگاه‌ها، به ارتباط با بازار پرداختند یعنی گفته شد دانشگاه باید با جامعه هم ارتباط برقرار کند. نسل چهارم دانشگاه‌ها هم اکنون در ایران و برخی کشورهای دیگر مورد توجه قرار نگرفته است. این نسل از دانشگاه‌ها، دنبال تحول جدی مخصوصا در علوم انسانی است یعنی دنبال مسئله‌محوری و نیازمحوری است تا این علوم بتوانند، در کنار اینکه به خوبی با جامعه در ارتباط هستند، تحقیقات و پژوهش‌های آنها در خدمت جامعه باشد چون نیازهای جامعه، با تعامل مستقیم و مسئله‌محور بین جامعه و دانشگاه حل می‌شود.
 

پیوستگی همه علوم

واعظی تصریح کرد: مسئله‌محوری و داد و ستد علمی، رفتاری، اعتقادی و اخلاقی دانشگاه‌ها با جامعه باعث می‌شود که کارها به خوبی پیش رفته و دانشگاه در خدمت جامعه و نیازهای آن باشد. ما باید بتوانیم دانشگاه‌های خود را در تراز دانشگاه‌های نسل چهارم قرار دهیم. از جمله آثار این اقدامات و تحول در علوم انسانی این است که همه عرصه‌ها دچار تغییر خواهند شد و مثلاً تحول در علوم انسانی بر روی یک کارخانه تولیدی هم تأثیر می‌گذارد چراکه نگاه مدیر کارخانه را تغییر می‌دهد و نگاه که عوض شد همه زندگی شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر بتوانیم نگاه الهیاتی را در همه علوم حاکم کنیم آثار آن به صورت مستقیم برای همه جامعه است و در این شرایط رفتار اجتماعی افراد با همدیگر تغییر پیدا خواهد کرد، تولید بیشتر می‌شود، آرامش جامعه بیشتر خواهد شد و خروجی کارهای ما منظم‌تر می‌شود.
 
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران گفت:‌ باید توجه داشته باشیم که در تحول علوم انسانی دنبال این نیستیم که علوم موجود را کاملا کنار بگذاریم بلکه معتقدیم علوم با همدیگر پیوستگی دارند و اگر کسی بخواهد همه علوم دیگر را کنار گذاشته و از این‌ همه پیشینه علمی، اعلام بی‌نیازی کند همانند فرزندی است که بگوید من پدر و مادر نداشته‌ام. مگر می‌توانیم چنین ادعایی کنیم؟ بنابراین باید قبول کنیم که همه علوم با همدیگر پیوست دارند اما مسئله مهم، نگاهی است که در این علوم وجود دارد. در این شرایط، مسئله این است که آیا این علوم مادی‌گرا هستند یا نگاه آنها الهی است؟ ما معتقدیم همه علوم الهی هستند. در قرآن کریم نیز آمده است: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ؛ هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهی منزّه و پاک و مقتدر و حکیم است مشغولند» (جمعه/1) بنابراین همه علوم باید جنبه خداشناسی خود را حفظ کنند. اگر این نگاه بر جامعه ما حاکم باشد آنگاه نسبت به بومی‌سازی و تحول در علوم انسانی به خوبی اقدام کرده‌ایم.

 

انتهای پیام
captcha