«پرچم‌های تاریکی»؛ بازخوانی انتقادی آرای یک مدعی دروغین
کد خبر: 3781363
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۴

«پرچم‌های تاریکی»؛ بازخوانی انتقادی آرای یک مدعی دروغین

گروه ادب ــ بازخوانی انتقادی آرای منصور هاشمی خراسانی، منجی دروغین آخرالزمان، از منظر حکمت اسلامی در کتاب «پرچم‌های تاریکی» منتشر شد.

«پرچم‌های تاریکی»؛ بازخوانی انتقادی آرای یک مدعی دروغینبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «پرچم‌های تاریکی» نوشته علی محمدی هوشیار، بازخوانی انتقادی آرای منصور هاشمی خراسانی از مدعیان منجی آخرالزمانی براساس کتاب «بازگشت به اسلام» است که از سوی انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.

یکی از جریان‌های انحرافی در عرصه مهدویت، جریان منصور هاشمی خراسانی است که با برافراشتن پرچم «البیعة لله» خود را منجی آخرالزمان دانسته و با خلط حق و باطل، به معجونی مسموم و مهلک دست یافته است. این جریان با شعار «بازگشت به اسلام» کار خود را آغاز کرده و همانند سلفی‌گران، چنین وانمود می‌کند که اسلام راستین به انحراف رفته و تنها منصور هاشمی خراسانی از آن آگاه است. شعار بازگشت به اسلام، همانند شعار خوارجی است که بنا به تعبیر امیر مومنان علی بن ابیطالب (ع) گفتار حقی را به زبان آوردند و از آن اراده باطل کردند.

منصور هاشمی براساس این شعار، کتابی با عنوان بازگشت به اسلام نوشت و آن را در چهار بخش مقدمات، ضرورت و امکان بازگشت به اسلام، موانع بازگشت به اسلام و شناخت اسلام مدون کرد.

وی یکی از مدعیان پوشالی در عرصه مهدویت است که با استفاده از القابی همچون منصور، هاشمی و خراسانی، ذهن مخاطب را با برخی روایات مرتبط با ظهور گره زده و با زمینه‌ساز دانستن خود برای ظهور امام مهدی (عج) دامنه فریب را برای مردم فراهم کرده است. اساس ادعای منصور هاشمی در برخورداری از جایگاه الهی و دعوت به امام مهدی (عج) خلاصه می‌شود. وی با ارائه سخنانی به الهی بودن جایگاهش تصریح کرده و خود را مأمور به زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (عج) معرفی کرده است. یکی از این ادعا‌ها بدین صورت است: «من شمع شما در تاریکی‌های زمین هستم. به من نزدیک شوید تا روشنایی یابید و از من دوری نجویید که در تاریکی فرو می‌مانید و خداوند به کاری که می‌کنید، آگاه است.»

در بخشی از این کتاب در نقد یکی از ادعا‌های منصور هاشمی خراسانی آمده است؛ منصور هاشمی پس از بیان موانع بازگشت به اسلام، درصدد شناخت اسلام بوده و سعی بر آن دارد تا فهم باطل خود از اسلام را به مخاطبان عرضه کند. وی در این بخش دچار تناقض در گفتار شده و با وجود اینکه در سخنان پیشین خود، عقل را تنها معیار و ابزار شناخت می‌دانست. این بار «کتاب خدا» و «پیامبر خدا» و همچنین در جایی دیگر «حس» و «وجدان» را نیز از جمله معیار‌های شناخت دانسته است.

علاوه بر آن، وارد تناقضی دیگر شده و شناخت خدا را مبتنی بر هیچ چیز دیگری ندانسته و آن را یک شناخت بدیهی فرض کرده است؛ این در حالی است که در ابتدای کتاب، شناخت شرع و هر چیز دیگری را مبتنی بر عقل دانسته است. چنانچه گفته است: «چیزی شناخته شده‌تر از او (خدا) نیست تا واسطه شناخت او واقع شود. با این وصف، شناخت خداوند واسطه در شناخت آن است و از این حیث، بر شناخت آن تقدم دارد.

در یکی از بخش‌های دیگر مدافعان حرم را زیر سؤال برده و گفته است: سفیهانی که اکنون از اقصای زمین به سوی عراق و شام سرازیرند تا برای ایجاد حاکمیت مردی از خود بجنگند که می‌دانند خداوند او را برای حاکمیت بر زمین نگماشته است، به این ترتیب با طاغوتی می‌جنگند تا طاغوتی دیگر را بر جای او بنشانند؛ در حالی که خود را بر هدایت می‌پندارند. وی در جایی دیگر درباره شهدای مدافع حرم گفته است: آیا از اینان به شگفت نمی‌آیید؟! کشته این را شهید می‌نامند و کشته آن را شهید می‌نامند؛ در حالی که آن دو جز مرداری که باد‌ها بر آن می‌وزد، نیستند. آگاه باشید که شهیدی جز من و یارانم نیست؛ اگر چه بر بستر‌های خود بمیرند.

نویسنده در نقد این گفته‌ها گونه پاسخ می‌دهد؛ مدافعان حرم که از اقصای زمین به عراق و سوریه می‌روند تا با داعش مبارزه کنند، نه به خاطر تثبیت حکومت رؤسای جمهور آن دو کشور، بلکه برای دفاع از شیعیان مظلوم، دفاع از ارزش‌های شیعی و همچنین با هدف قطع نسل دشمن متجاوزی که قصد حمله و تسلط بر سایر کشور‌های اسلامی را دارد، مبارزه می‌کنند، این دفاع ارزشمندی است که ریشه در اعتقاد جوانان داشته و ارتباطی با حاکمیت این و آن ندارد.

از سوی دیگر این سؤال باید پاسخ داده شود که آیا حکومت یک مسلمان بر مسلمان بهتر و عقلانی است یا حکومت داعش بر مسلمان؟ هر عقل سلیمی بر این باور است که اختیار مسلمانان باید در دست خودشان باشد و در حد امکان زیر بار سلطه کفار نروند؛ بنابراین چنانچه هدف مدافعان حرم را تثبیت حکومت‌های اسلامی عراق و سوریه بدانیم، باز هم مرتکب امری مقدس شده‌اند؛ زیرا کشور مسلمانان را از شر سلطه کفار نجات داده‌اند که همان هدف انبیا و اوصیای الهی بوده است.


در پشت جلد کتاب نیز می‌خوانیم؛ امام صادق (ع) از دوازده پرچم در هنگامه ظهور، خبر داد. پرچم‌هایی که شبیه هم هستند و حق و باطل را به هم آمیخته می‌کنند. مفضل به خاطر این اوضاع گریست. امام صادق (ع) به او فرمود: پرچم ما روشن‌تر از خورشید است و در بین آن‌ها به راحتی شناخته خواهد شد. این کتاب در صدد معرفی یکی از پرچم‌های تاریکی است که پیش از ظهور امام مهدی (عج) برافراشته شده و سعی بر گمراه کردن مردم با شعار «بازگشت به اسلام» دارد و تاریخ چه بسیار شعار‌هایی مانند آن را به خود دیده است. شعارهایی، چون «إن الحکم إلالله» با «الرضا من آل محمد (ص)» که همگی در پی ایجاد انحراف با شعار‌های فریبنده بوده‌اند، اما در نهایت به زباله‌دان تاریخ پیوستند.

یادآور می‌شود، کتاب «پرچم‌های تاریکی» نوشته علی محمدی هوشیار است که از سوی انتشارات کتاب جمکران با شمارگان هزار نسخه و بهای ۱۲ هزار تومان روانه بازار نشر شده است.

انتهای پیام

captcha