به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته 23 مهرماه در مدرسه فیضیه برگزار شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ؛ و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده [و خضوع] كنيد!» همگى سجده كردند؛ جز ابليس كه سرباز زد و تكبّر ورزيد و [بهخاطر نافرمانى و تكبّرش] از كافران شد.»
بحث ما در استدلال به روایاتی بود که در تفسیر این آیه بیان شده است. روایات و اقوال درباره جایگاه ابلیس مختلف است. در یکی از این روایات بیان شده است: «إن إبليس كان بين الملائكة يعبد اللّه في السماء و كانت الملائكة تظنّه منهم و لم يكن منهم و ذلك ان اللّه خلق خلقاً قبل آدم و كان إبليس حاكماً فيهم فأفسدوا في الأرض و عَتَوْا و سفكوا بغير حقّ فبعث اللّه عليهم الملائكة فقتلوهم و أسروا إبليس و رفعوه معهم إلى السماء فكان مع الملائكة يعبد اللّه إلى أن خلق اللّه آدم فلمّا أمر اللّه الملائكة بالسجود لآدم و ظهر ما كان من حَسَد إبليس له و استكباره علمت الملائكة أنّه لم يكن منهم و قال إنّما دخل في الأمر لكونه منهم بالولاء و لم يكن من جنسهم»
معنای روایت این است که قبل از خلقت آدم، خداوند گروهی را آفرید که ابلیس حاکم آنها بود. آن گروه روی زمین شروع به فساد کردند و به همین خاطر خداوند ملائکه را فرستاد تا با آنها جنگیدند و ابلیس را اسیر کردند و به آسمان بردند. البته این احتمال اول است که «اسروا» به معنای اسیر کردن باشد. وقتی او به آسمان رفت پشیمان شد و سالها به عبادت مشغول بود ولی عبادتی که از درون خراب بود، لذا زمان امر سجده به آدم ما فی الضمیرش بروز پیدا کرد و استکبار کرد.
احتمال دوم درباره کلمه «اسروا» این است که از ریشه «اسراء» به معنای سیر دادن باشد. موید این دیدگاه این است که ذیل روایت میفرماید «لكونه منهم بالولاء» یعنی ابلیس محب ملائکه بوده است. این نشان میدهد ابلیس شأنی داشته است و داشتن این شأن خوانایی ندارد که با ملائکه جنگیده باشد. برخی دیگر گفتند منافات ندارد بین ابلیس و ملائکه رابطه دوستی باشد ولی ابلیس صفات رذیله هم داشته باشد. ضمن اینکه در بعضی روایات منزلتی برای ابلیس ذکر شده است که نشان میدهد قبل از اینکه او را بگیرند و به آسمان ببرند دارای جایگاهی بوده است. به عنوان مثال برخی به متن همین روایت استشهاد کردند که گفته است: «كان إبليس حاكماً فيهم». ظاهرش این است که ابلیس از سوی خداوند حاکم بوده است، پس باید منزلتی داشته باشد تا به این مقام رسیده باشد.
به نظر ما حاکم بودن ابلیس به این معنا نیست که از جانب خداوند حاکم بوده است. خصوصا اینکه آیه تصریح دارد: «كانَ مِنَ الْكافِرينَ». این نشان میدهد قبل از اینکه امر به سجده شود از کافران بوده است، هرچند در ظاهر عبادت میکرده. از سوی دیگر خداوند میفرماید: «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»، یعنی کسی که یکبار معصیت کند عهد الهی که حکومت بر خلائق باشد به او نمیرسد، تا چه برسد به اینکه کافر باشد.
علاوه بر این در روایت دیگری میخوانیم که حضرت در مورد ابلیس فرمودند: «لَمْ یَکُنْ مِنَ الْمَلَائِکَهْ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ» یعنی ابلیس از اول که حیات پیدا کرد هیچ منصب و ولایتی از جانب خداوند نداشت. این روایت، هم صحیح است، هم صریح و ما تابع این نص صریح هستیم. بنابراین با این بیان همان احتمال اول تقویت میشود که ملائکه ابلیس را اسیر کردند.
روایت بعدی از صحیحه زراره است: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ: سَأَلَهُ عَنْ إِبْلِيسَ، بِمَا اِسْتَوْجَبَ مِنَ اَللَّهِ أَنْ أَعْطَاهُ مَا أَعْطَاهُ فَقَالَ بِشَيْءٍ كَانَ مِنْهُ شَكَرَهُ اَللَّهُ عَلَيْهِ قُلْتُ وَ مَا كَانَ مِنْهُ قَالَ رَكْعَتَيْنِ رَكَعَهُمَا فِي اَلسَّمَاءِ فِي أَرْبَعَةِ آلاَفِ سَنَةٍ». فحوای روایت این است که ضمن عبادت چهار هزار سال که ابلیس انجام داد، دو رکعتش استحقاق تشکر و جزای حسن داشت، ولی بقیه آن چهار هزار سال استحقاق جزای حسن نداشت. مبدا آن چهار هزار سال زمانی است که شیطان را گرفتند و به آسمان بردند. منتهایش هم زمانی است که خدا آدم را خلق کرد و به ابلیس گفت سجده کن.
با این وجود در نهج البلاغه بیان شده است: «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ -وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ- عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوششهاى مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص نمىباشد از سالهاى دنيا يا آخرت است» در این روایت تصریح شده عبادت ابلیس شش هزار سال بود ولی این روایت مرسل است و این خطبه فقط در نهج البلاغه آمده است. پس همان روایت صحیحه برای ما حجت است.
البته میشود این دو روایت را با هم جمع کرد. جمع دو روایت اینگونه است که مقصود روایت صحیحه، مدت عبادت ابلیس از زمان اسارت تا سجده آدم است ولی ابلیس قبل از اینکه به اسارت ملائکه دربیاید هم منزلتی داشته و عبادت میکرده است. لذا مقصود امیرالمومنین(ع) کل زمانی است که ابلیس، خداوند را عبادت کرده است. نتیجه بحث اینکه شیطان هیچ سمتی، نه نبوت و نه حکومت از جانب خدا نداشته است، روایت صحیحه با روایت امیرالمومنین(ع) هم قابل جمع است.
انتهای پیام