به گزارش خبرنگار ایکنا، همایش «سیاستپژوهی در باب رسالههای دکتری در علوم انسانی» امروز سهشنبه 30 خردادماه از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس این مؤسسه، در این همایش با موضوع «واکاوی مسئله کیفیت در رسالههای دکتری علوم انسانی» به سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
نکته اولی که باید اشاره کنم درباره تحقیقات نظری است. این تحقیقات از یک طرف، نقش تکیهگاه تحقیقات کاربردی و عملی را برعهده دارند؛ یعنی آنقدر اهمیت دارند که ضعفهایی که در ساحت نظری وجود دارد تحقیقات کاربردی را دچار اختلال میکنند. از سوی دیگر تحقیقات نظری نقش زیادی در ساخت فضای فکری کشور و ایجاد گفتمانها و جریانات فکری حاکم بر مناسبات فکری، سیاسی و اجتماعی کشور دارد. لذا خواهش بنده از دوستانی که در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری کار میکنند این است که بر سر تحقیقات نظری نکوبند و آن را کماهمیت جلوه ندهند، چون در هر نشستی چند مورد درشتگویی درباره تحقیقات نظری میشنویم. ما به عنوان اصحاب علوم انسانی این حرفها را قبول نداریم و برنمیتابیم، چون فلسفه، عرفان، تاریخ، فلسفههای مضاف و امثالهم مهم هستند و بدون اینها علم تکیهگاه خود را از دست میدهد. از سوی دیگر نظام باید بنیه فکری و فرهنگی داشته باشد.
بنده برای ارتقای کیفی و پاسخگویی رسالههای دکتری به نیازهای کشور به چند مورد اشاره میکنم. در زمینه کیفیت، پیشنهاد اولم این است؛ کسانی که معدل امتحانات پایان ترم آنها به علاوه نمره امتحان جامع، زیر هشتاد از صد باشد اجازه ورود به مرحله تحقیق و تدوین رساله را نداشته باشند، چراکه الان چندان به این مورد توجه نمیشود. دوم اینکه اساتید راهنما حداقل صد ساعت و اساتید مشاور حداقل سی ساعت موظف به وقت گذاشتن برای دانشجوی دکتری باشند و حقالزحمه در صورتی پرداخت شود که وقت گذاشته شده باشد. البته در آئیننامهها بیش از این وقت لحاظ شده است، اما چنین وقتی برای دانشجو صرف نمیشود.
پیشنهاد دیگرم این است که مراحل دفاع از رساله به میزان فصول اصلی رساله اضافه شود؛ یعنی اگر یک رساله پنج فصل دارد قبل از دفاعیه نهایی، پنج دفاعیه برای آن گذاشته شود. البته برخی دانشگاهها چنین کاری را انجام میدهند، اما برخی جاها حتی پیش دفاع را هم جدی نمیگیرند، در حالی که اساتید باید در هر مرحله اظهار نظر کنند. پیشنهاد دیگر اینکه ضوابط نمرهدهی درباره رساله عوض شود و شاخصهایی در نظر گرفته شود که استاد بر اساس آن نمره دهد. به نظرم همه بیست نمره را به اساتید ندهیم، بلکه مثلاً سه نمره را به گروه آموزشی بدهیم که در قبال فعالیتهای پژوهشی دانشجو به وی دهد و پنج نمره هم به نهادی داده شود که رساله را پیشنهاد داده است.
این سنت غلط که هر کسی از رساله دفاع میکند زیر 18 به وی داده نمیشود باید منقرض شود. در این شرایط اگر کسی 20 بگیرد هم ارزشی ندارد و معلوم نیست که چگونه چنین نمرهای را به دست آورده است. مدت تحقیق و ارائه رساله هم حداقل باید یک سال اضافه شود. الان، این مدت پنج سال است و به ازای هر ترمی که اضافه شود. دانشجو جریمه میشود. این رفتاری کودکانه است، در حالی که دکتری در برخی کشورها بسیار بیشتر از این زمان طول میکشد.
درباره پاسخگویی رسالههای دکتری به نیازهای کشور نیز پیشنهاداتی دارم؛ اول اینکه موضوع رساله باید از سامانه اولویتهای پژوهشی وزارت علوم انتخاب شود. این سامانه الان ناقص است و باید بهروزرسانی شود. دوم اینکه هر رساله باید در موقع تصویب پروپوزال یک پیشنهاددهنده از جمله از سوی شرکتها یا نهادهای دولتی داشته باشد؛ مثلا اگر کسی می خواهد در موضوع فلسفه رساله بنویسد شرکت انتشارات علمی و فرهنگی که دولتی هم هست میتواند پیشنهاددهنده آن باشد.
پیشنهاد دیگرم این است که دستگاه پیشنهاد دهنده رساله باید با دانشگاه قرارداد بسته و بخشی از هزینه مثلا پنجاه درصد از آن را پرداخت کند. البته دانشجو باید آنها را راضی به این کار کند و به آنها بقبولاند که این رساله به درد آنها میخورد. همچنین این سازمان باید دائماً نیاز و مسئله خود را تبیین کند. در واقع با نگارش رساله همگام باشد و اجازه ندهد کار منحرف شود. پیشنهاد دیگرم تجدید نظر در سازوکار نمرهدهی رساله است.
باید به دو نکته اشاره کنم؛ تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشتههای علوم انسانی زیاد است. بارها به این مورد اشاره کردهام و برخی میگویند حرف شما درست نیست اما من اصرار دارم. دانشگاهها ظرفیت چنین سطحی از پذیرش دانشجو را ندارند. کشور ما به این تعداد از این فارغالتحصیل هم نیاز ندارد. فراخوانهایی را برای جذب هیئت علمی برای یک شاخه از علوم انسانی منتشر میکنیم و میبینیم که دویست نفر برای آن ثبتنام میکنند و بعد از غربال، بیست نفر را دعوت میکنیم، اما حتی یک نفر از آنها صلاحیت هیئت علمی ندارد، چون در دانشگاه به خوبی روی او کار نشده است. در این زمینه هم دانشگاه و هم نظام آموزش عالی مقصر هستند که فارغالتحصیل الفبای آن حوزه را به خوبی یاد نگرفته است و با وجود داشتن مدرک دکتری توانایی علمی کمی دارد.
نکته دیگر این است که ورود به دانشگاه بسیار سختگیرانه و با یک کنکور بسیار طاقتفرسا و دلهرهآور و هزینه زیاد همراه است و گاهی شخص تا صد و پنجاه میلیون برای ورود به دانشگاه خرج میکند و خروج از دانشگاه همانند آب خوردن است. این دقیقاً برعکس وضعیتی است که در کشورهای پیشرفته مشاهده میکنیم. چرا به دانشجو بعد از قبولی در کنکور میگوییم که از همین الان دکترایت را گرفتهای و پنج سال دیگر مدرکت داده میشود؟ هیچ کشوری چنین چیزی را قبول نمیکند. لذا پیشنهاد میکنم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی جلوی این فاجعه را بگیرند. در انگلیس از هر ده دانشجوی دکتری یک نفر موفق میشود که مدرک خود را بگیرد، چون در میانه راه بر اثر سختگیری فراوان اساتید 9 نفر دانشگاه را رها میکنند، در حالی که متأسفانه هر ده نفر در کشور ما به صورت تضمینی مدرک دکترای خود را دریافت میکنند و بسیاری از طرحهای علوم انسانی فایدهای ندارند؛ لذا باید جلوی بیکیفیتی علوم انسانی گرفته شود.
انتهای پیام