۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و بیست و دومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در اوصاف بهشت و احوال پرهیزکاران» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾( حجر 48-45)
همانا که پرهیزکاران را در بهشت باغها و نهرهای جاری خواهد بود (45) به آنان خطاب شود که شما با درود و سلام و تحیّت و در کمال امن و حرمت به بهشت ابد درآیید(46) و ما آیینه دلهای ایشان را از کدورت کینه و حسد و هر خُلق ناپسند به کلی پاک و صافی گردانیم تا همه با هم برادر و دوستدار هم شوند و روبه روی یکدیگر بر تخت عزت بنشینند(47) در آنجا هیچ رنج و محنت بدیشان نرسد و هرگز ایشان را از آن بهشت بیرون نکنند(48).
اینجا پنجرهای دیگر به بهشت است و احوال متقین که بدان بهشت وارد میشوند. متقین آنان باشند که از هر چه ناحق و دروغ و نادرستی و ناشایستگی است پرهیز کرده باشند و اگر گاه و بیگاه به راهی ناشایست رفتهاند زود از آن بازگشته و به جبران کوشیدهاند. بدین پرهیزکاران خطاب شود که با سلام و امنیت و با خیالی خوش و راحت بدین باغها و این چشمههای جاری درآیید و از حاصل خوبیهای خود برخورید. در بهشت جایی برای کدورت و کینه و زشتی و ناپاکی نیست: خداوند پیش از آنکه خوبان را وارد بهشت کند همه زنگارها و غل و غش دلهایشان را زدوده است. کسی نمیتواند با دلی پرکینه و نفرت یا سری پرغرور و نخوت وارد بهشت شود، زیرا آن بهشت در تداوم بهشتی است که اهل تقوی در همین عالم برای خود و دیگران فراهم کردهاند. ایشان هستند که چون نظامی جهان را بهشت میبینند و میگویند:
بهشتی چنین خوب و خرم سرشت
حوالت چرا کرده شد بر بهشت
در شاهنامه وقتی رستم میخواهد بیژن را از چاه رنج و محنت که به سبب حسادت و کینه گرگین در آن افتاده است بیرون بیاورد در میانه چاه طناب را نگاه میدارد و میگوید بیرون آمدن تو شرطی دارد و آن این است که هم اکنون کینه گرگین را از دلت بیرون کنی و گرنه در همان چاه باقی خواهی ماند و این درسی است از حکمت فردوسی که آدمی تا همه کینهها و کدورتها را از دل بیرون نکند از چاه ظلمت و محرومیت به بهشت آزادی نمیرسد.
همچنین در بهشت جای رنج نیست، جای اضطراب نیست، جای ناامنی نیست. بهشتیان نگران نیستند که کسی آنها را از باغ بیرون کند و در دل نمیگویند:
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها (حافظ)
و این شعر حافظ نیز متعلق به عالم رفت و آمد و سیر و سلوک است اما چون به بهشت رسند همانجاست که حافظ گفته است:
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسّر شود زهی توفیق
آری این بهشتیان که دلهایشان صیقل یافته و نور صفا و محبت بر آن تافته است با دوستان یکدل بر تختهای متقابل مینشینند همچون آینههای شفاف روبه رو و در یکدیگر به لطف و مهربانی مینگرند و لذتی از این خوشتر در جهان چه باشد.
انتهای پیام