۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و بیست و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در شگفتیهای آفرینش و نظام احسن الهی» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِينَ ﴿۶۶﴾
وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿۶۸﴾
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۶۹﴾( نحل 69-66)
و همانا که برای شما(هوشمندان) نظر در حال چهارپایان(از شتر و گاو و گوسفند) عبرت و حکمت است که ما از میان (دو جسم ناپاک) سرگین و خون، شما را شیر پاک و خالص مینوشانیم که در طبع نوشیندگان گواراست(66) و در میوههای درخت خرما و انگور که از آن شربتهای شیرین و روزی نیکو به دست آرند نیز خردمندان را نشان (قدرت) پروردگار پدیدار است(67) و پروردگارت به زنبور عسل وحی فرمود که در تپهها و درختان و سقفهای بلند منزل گیرید(68) سپس از میوههای شیرین و شهد گلهای خوشبو تناول کنید و راه پروردگارتان را به اطاعت بپویید. آنگاه از درون آنه شهد شیرینی به رنگهای گوناگون برآید که در آن شفای مردمان است و در این شگفتیها نیز آیات قدرت الهی بر اصحاب فکرت هویدا است(69).
هوشمندان و صاحب نظران از مشاهده نظام شگفتانگیز عالم درمییابند که:
لعبت بازی پس این پرده هست
ور نه بر او اینهمه لعبت که بست (نظامی، مخزن الاسرار)
کیست که شگفتانگیزترین دستگاه پالایش را در درون حیوانی نصب میکند تا از میانه خون و روده، شیری چنان پاک بیکمترین آمیختگی و آلودگی برای نوشیدن فرزند آن حیوان و فرزندان انسان عرضه کند:
در میان خون و روده، فهم و عقل
جز ز اکرام تو نتوان کرد نقل (مثنوی)
امروز در جهان کتابهای ارزندهای به دست دانشمندان برجسته به طبع رسیده است که موضوع آن حضور خداوند در میانه صدهزاران طرح و نقش و رنگ در جهان است. از آنکه هر کجا طرحی و ترکیبی منسجم و هدفدار میبینیم نشان طراحی خبیر و آگاه است و هرگز این افسانه نامعقول در دل آدمیان نمینشیند که در اثر یک سلسله تصادقات و مقارنات اتفاقیه، قابلیتها و امکانات در جهت عالیترین فعلیتها حرکت کنند.
ابیات زیر از لیلی و مجنون نظامی گویی در تفسیر این گونه آیات الهی در جهت هشیار کردن مردمان از شگفتیهای آفرینش و ضورت دلالت آن به معماری لطیف و خبیر و ازلی و ابدی سروده شده است.
ای ناظر نقش آفرینش
بردار خلل ز راه بینش
در راه تو هر که را وجودیست
مشغول پرستش و سجودیست
بر طبل تهی مزن جرس را
بیکار مدان نوای کس را
هر ذره که هست اگر غباری ست
در پرده مملکت به کاریست
این هفت حصار برکشیده
بر هزل نباش آفریده
وین هفت رواق زیر پرده
آخر به گزاف نیست کرده
کار من و تو بدین درازی
کوتاه کنم که نیست بازی
دیباچه ما که در نورد است
نزبهر هوای و خواب و خورد است
از خواب و خوش به ار بتابی
کین در همه گاو و خر بیایی
زان مایه که طبعها سرشتند
ما را ورقی دگر نوشتند
تا در نگریم و راز جوییم
سررشته کار بازجوییم
بینیم زمین و آسمان را
جوییم یکایک این و آن را
کاین کار و کیایی از پی چیست
او کیست کیای کار او کیست
هر خط که برین ورق کشیدهست
شک نیست در آن که آفریدهست
بر هر چه نشانه طرازیست
ترتیب گواه کار سازیست
سوگند دهم بدان خدایت
کاین نکته بدوست رهنمایت
کان آینه در جهان که دیدهست
کاول نه به صیقلی رسیدهست؟
بی صیقل آینه محال است
هر دم که جز این زنی و بال است
در هر چه نظر کنی به تحقیق
آراسته کن نظر به توفیق
مگر که چگونه آفریدهست
کان دیدهوری، ورای دیده ست
بنگر که ز خود چگونه برخاست
و ان وضع به خود چگونه شد راست
تا بر تو به قطع لازم آید
کان از دگری ملازم آید
در عین حال بدیهی است که بهره ناچیز ما از علم(و ما اوتیتُم من العلم الا قلیلاً (اسرا85) پاسخگوی همه مشکلات آفرینش نیست بلکه ما همچنان حیران و مدهوشیم از این نظام حیرت انگیز و هر چه بر علم بیفزاییم بر حیرت ما افزوده میشود:
پنداشتی این پرنده پوشی
معلوم تو گردد ار بکوشی؟
سر رشته راز آفرینش
دیدن نتوان به چشم بینش
این رشته قضا نه آنچنان بافت
کان را سر رشته میتوان یافت
سررشته قدرت خدایی
بر کس نکند گره گشایی
وحی کردن خداوند به زنبور عسل ابعاد کلیتری از معنای وحی را روشن میکند و توان گفت که وحی الهی سریان هوشمندی در ذرات آفرینش است و اینکه به زنبور فرمان داده میشود که در راههای پروردگارت حرکت کن همان تعلیم الهی است که زنبور به ذائقه فطرت آن را دنبال میکند و هیچ خطایی بر او عارض نمیشود.
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه خرما (سعدی)
کسانی که در پاسخ این سخنان گویند عامل صورت بخش در خود ماده است و صورت از تحولات خود ماده سرچشمه میگیرد، سخنی بیدلیل و دور از عقل و منطق میگویند و عامل اصلی انکار آنها بر طراح بزرگ عالم همان شکوه و عظمت اوست که در خیال آدمی نمیگنجد و بعضی گویند که این سخن (یعنی حاکمیت طراح لطیف و خبیر بر جهان هستی) اندیشهای است زیباتر و بدیعتر از آنکه حقیقت داشته باشد. باید گفت اگر زیبا و بدیع است عین حقیقت است و چیزی سزاوار به هستی و حقیقت از زیبایی نیست.
من آنچه اصحاب دیانت درباره خدا میگویند در نمییابم اما نیک میدانم که آفرینش را طراح و آفریدگاری داناست. (اینشتین، جهانی که من میبینم)
اگر آدمیان هر سال روزی را به عسل اختصاص دهند و در آن روز جشن و سرور بر پا کنند و طبیعتشناسان در کنگرهای از اسرار بیپایان این پدیده شگفت و فرآوردههای بسیار که از آن نشات میگیرد سخن گویند و همگان را از لطایف و اسرار این فرشته شیرین دهان باخبر کنند، کاری است که ذوق و درایت انسان را در قدرشناسی و شکر نعمتهای الهی نشان میدهد.
فرانسویان با هوشمندی روزی را که اول بار محصول محبوبی چون پیاز وارد شهر میشود جشن میگیرند و اگر این رسم جشن گرفتن برای نعمتهای استثنائی که حمد و سپاس خداست رواج باید هزار برکت و رحمت به مردمان خواهد رسید. یکی آنکه بکوشند به حرمت عسل، این شهد شفابخش الهی، هر گونه زهر کینه و دشمنی را از دل و تلخی را از نگاه و خشم و خشونت را از دست و زبان بزدایند و شب کوتاه عالم را با هم به مهر و دوستی بنشینند و بخوانند:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است دمی روی دوستان بینی (سعدی)
انتهای پیام