۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و بیست و هشتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در فنای آنچه نزد آدمیان است و بقای آنچه نزد خداست» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶نحل﴾
آنچه نزد شماست پایان مییابد و فنا میشود اما آنچه نزد خداست باقی میماند و ما هر آینه صابران را پاداشی بهتر از آنچه به جای آوردهاند عطا خواهیم کرد(96).
چون تمام داراییها و لذتها و برخورداریهای این جهان روی در فنا دارد بهترین کار در جهان تبدیل کردن فانی و باقی است و شیوه این کیمیاگری آن است که آدمی هر چه دارد نثار راه خدا کند بدین معنی که در جهت اعتلای خوبی و شادی و دانایی و زیبایی صرف گرداند و این همه انواع خیرات و مبرّات را شامل میشود و چون همه را نزد خداوند فرستاد آنجا عالم بقاست و نزد خداوند چیزی گم نمیشود بلکه هر لحظه افزون میگردد که آنجا عالم فیض و رشد و برکت است.
تبدیل فانی به باقی محدود به صدقات و خیرات و سخاوتها و بخششها نیست بلکه وقتی شخص تمامی دل خود را در کار حق نهاد و با خود عهد بست که از راه معشوق و جلب رضای او خارج نشود و به این عهد عمل کند دیگر هر چه کند باقی میماند. هیچ خیری از او فوت نمیگردد و از گذشت عمر نیز او را باکی نخواهد بود.
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست (مثنوی)
کسی که مال و نفس خویش را به مشتری ثروتمند که غنی بالذات است بفروشد هیچ گاه زیان نمیکند و همه آنچه را که داده است به اضعاف مضاعب به او باز میدهند. این وعده الهی است و ثروتمندان حقیقی عالم کسانی هستند که از خود ثروتی ندارند و خود را کارگزار ثروت الهی میدانند و به عنوان نماینده و خلیفه پروردگارشان در عالم عمل میکنند و هیچ اضطراب و نگرانی از دزدان و اهریمنان و سیل و طوفان و رکود بازار و سقوط اقتصاد ندارند جز آنکه بکوشند تا خدمتی کنند و کارها را رونقی بخشند و یا با اهریمنی بجنگند و دیوی را از سر راه مردمان بردارند.
نقل است که بانویی النگوها و زیورهای طلای خود همه را به جز یک قطعه که از همه زیباتر بود به مدرسهای از نابینایان هدیه کرد تا خرج رفاه و آسودگی آنان شود. چندی بعد در خواب دید که به عالم دیگر رفته و او را به بهشت بردهاند و یک حوری بهشتی همه طلاهای او را در جعبهای نزد او میآورد که زیب خود کند. آن بانو خوشحال میشود و میپرسد من یک گردنبند قیمتی دیگر نیز داشتم، آن کجاست؟ گفتند «آن را برای ما نفرستادی. در همان عالم ماند و به وارثان رسید»
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آن کس که گوی نیکی برد
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس، تو پیش فرست (سعدی)
چون اعمال نیکوی ما نیز در این عالم روی در فنا دارد، ضرورت است که شیوه تبدیل فانی به باقی را در اینجا نیز به کار گیریم و آن این است که بکوشیم کارهای ما به ملکات نفسانی بدل شود و جزئی از روح و نفس قدسی ابدی ما گردد. عمل سخاوت، سخت نیکوست اما باید به ملکه سخاوت تبدیل شود تا با ما به عالم باقی سفر کند و نیز فروخوردن خشم باید به متانت و شرح صدر بدل گردد و خدمت مستمندان و عیادت بیماران و همه زندگی ما باید به جوهر عشق الهی رسد از آنکه به گفته حافظ:
عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده
بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست
بر عرض نباید ماندن
چون به جوهر رسی از تشویش نیستی خلاص یابی (مولانا، فیه ما فیه)