۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و بیست و سومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در پرهیز از بخل و اسراف و حفظ میانه روی» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹اسراء﴾
و نه هرگز دستهای خود را در احسان به خلق بسته دار و نه بسیار گشاده کن، که به نکوهش و حسرت خواهی نشست(29).
بسته بودن یا در زنجیر بودن دست بر گردن کنایه از امساک و منع عطا و فیض است و بازکردن آن به تمامی و گستردگی کنایه است از همان اسراف و افراط در کار بذل و بخشش و خداوند در قرآن مکرر آدمیان را به پیروی از میانه روی و پرهیز از اسراف و تبذیر فرا خوانده است. ارسطو میانهروی و رعایت حد وسط را اصل همه فضایل میداند و معتقد است که هر فضیلتی در میانه دو رذیلت یعنی دو صفت نامطلوب قرار دارد. چنان که شجاعت صفتی است در میانه جبن و تهوّر و یا بزدلی و بیباکی. خداوند در آیه 143 سوره بقره میفرماید شما ای امت اسلام امتی میانه رو هستید، و کلمه «وسط» را برای این معنی آورده است که افزون بر میانهرو به معنی عادل و منصف و خوب و صاحب فضیلت نیز آمده است. در قرآن کلمه «اوسط» را به معنی عادلتر و بهتر و خوبتر در آیه 28 سوره قلم میخوانیم.
در ادبیات فارسی نیز همه بزرگان بر این میانهروی تاکید کردهاند، از جمله شیخ محمد شبستری، میانه روی را اصل فضایل دانسته و آن را به پل صراط که همان صراط مستقیم است تعبیر کرده است که در دو جانب آن جهنم یعنی رذایل قرار دارد. او اصول خُلق نیک را در چهار صفت خلاصه کرده که عبارتند از عدالت، حکمت، عفت و شجاعت و این فضایل همه علاوه بر عدالت، جانب افراط و تفریط ندارد و فقط در مقابل آن ظلم میآید.
شمار رذیلتها هفت است و شیخ محمود گوید سرّ آنکه درهای دوزخ را هفت گفتهاند اشاره به همین رذیلتهای هفت گانه است:
به زیر هر عدد سرّی نهفت است
از آن درهای دوزخ نیز هفت است
ظهور نیکویی در اعتدال است
عدالت جسم را اقصی کمال است
جزای عدل نور و رحمت آمد
سزای ظلم لعن و ظلمت آمد
مولانا نیز طرفدار میانهروی است الا آنکه گفته است خط میانه امر ثابتی نیست و به نسبت افراد فرق میکند. ممکن است کاری برای یک کس میانهروی باشد و برای دیگران افراط تلقی گردد. این نکته در داستان آن صوفی است که بسیار خوار و بسیار گو و بسیار خسب بود و همه پیش شیخ از او گله داشتند:
شیخ روی آورد سوی آن فقیر
که ز هر حالی که هست اوساط گیر
در خبر خیر الامور اوساطها
نافع آمد ز اعتدال اخلاطها
آن صوفی عاشق در پاسخ:
گفت راه اوسط ار چه حکمت است
لیک اوسط نیز هم با نسبت است
آن یکی تا کعبه حافی میرود
وین یکی تا مسجد از پا میفتد
آن یکی در پاکبازی جان بداد
وین یکی جان کند تا یک نان بداد
این وسط در بانهایت میرود
که مر او را اول و آخر بود
بینهایت چون ندارد دو طرف
کی بود آن را میانه منصرف
مقصود صوفی این است که در عالم عشق که عرصه بینهایت است آنجا حد وسط وجود ندارد.
در فرهنگ انگلیس و غرب به طور اعم نیز میانه روی با لغاتی چون trmperance و moderation measure توصیه شده و اصطلاح حد وسط طلایی golden mean نیز به کار میرود که اشاره به ارزش معنوی این فضیلت است. اصل دیگر اخلاقی نزد غربیان قانون طلایی golden rule است و آن این است که با دیگری چنان رفتار کن که خواهی با تو رفتار کنند یا چنان رفتار مکن که نخواهی با تو رفتار کنند.
انتهای پیام