تقوا یعنی از نسبت بندگی خودت با خدا صیانت کن + صوت
کد خبر: 4177475
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۱
حجت‌الاسلام حاج‌علی‌اکبری:

تقوا یعنی از نسبت بندگی خودت با خدا صیانت کن + صوت

رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه ضمن اشاره به اهمیت تقوا در منظومه معارف دینی تصریح کرد: تقوا یعنی من نسبت خودم را در عبد بودن با او که رب و صاحب اختیار و خالق و مالک و سازنده من و البته دوستدار من است، صیانت و حفاظت کنم.

به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری؛ رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه اول آبان در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه می‌خوانید؛

«اللهم ‌و‌ انطقنى بالهدى، ‌و‌ الهمنى التقوى، ‌و‌ وفقنى للتى هى ازكى، ‌و‌ استعملنى بما هو ارضى؛ الهی زبانم را به هدایت گویا ساز، و تقوا را بر قلبم الهام کن، و به پاکیزه‌ترین روشم توفیق ده، و مرا به کاری وادار که بیش از هر چیز به آن خشنودی».

بحث ما درباره صحیفه سجادیه و در سیر مکارم الاخلاق بود. این دعا چقدر باعظمت و پر از حکمت و نورانیت است و مثل یک دریای نور است. موفق شدیم بخشی از این دعای نورانی را خواندیم و نکاتی از آن را بیان کردیم تا به یک قطعه خاصی از دعا رسیدیم که بحث شیرین تقوا است.  

امام در اینجا از خداوند تقوا را می‌خواهد و می‌فرماید خدایا به من تقوا در همه مراتب و وجوهش الهام کن. ما امشب درباره این حقیقت بزرگ صحبت خواهیم کرد. جلسه گذشته سعی کردیم توضیح دهیم در منظومه معارف قرآنی تقوا چه جایگاهی دارد و معلوم شد همه چیز تقواست و اگر کسی به تقوا برسد به همه خوشبختی‌ها رسیده است. کلمه جامع در زیست مومنانه تقواست. در روایات هست تقوا از ایمان برتر است یعنی جایی است که ایمان به صحنه می‌آید و ایمان به خدای علیم، ایمان به خدای حکیم، ایمان به خدای رحمن، ایمان به خدای رحیم، ایمان به خدای شاهد به میدان عمل می‌آید تقواست.

اگر شما گفتید من به خدای قادر و قدیر ایمان دارم رابطه من با چنین خداوندی چطور تعریف می‌شود؟ اگر شما گفتید من به خدایی ایمان دارم که عالم مطلق است، علیم علی الاطلاق است و هیچ چیز از نگاهش مخفی نیست، شاهد است، گواه است، تمام وجود ما در محضر اوست، اگر کسی به چنین خدایی ایمان داشته باشد رابطه‌اش با خدایی با این اوصاف چگونه باید باشد؟ اگر کسی ایمان آورد به خدایی که حکیم علی الاطلاق است، رابطه‌اش با فرامین و اوامر و نواهی او که اسمش دین می‌شود چگونه است؟ اگر کسی به خدایی ایمان آورده که مهر مطلق است، رحمت مطلق است، رابطه‌اش با چنین خدایی چگونه است؟ اگر کسی ایمان آورد به خدایی که در مقام عقوبت و حسابرسی اسرع الحاسبین است، با چنین خدایی چگونه رفتار خواهد کرد؟

تقوا یعنی جریان یافتن ایمان در زندگی

اگر بخواهیم بگوییم تقوا یعنی چه، در یک کلمه تقوا یعنی ایمان به خدای متعال با این خصوصیات در زندگی ما، در اندیشه ما، در اخلاق ما، در عمل ما جاری شود. این تقوا است. تقوا یعنی ایمان را تحقق عینی ببخشیم. اگر من به چنین خدایی ایمان دارم چگونه باید زندگی کنم؟ چگونه زندگی کردن یعنی تقوا. چگونه حرف بزنم؟ باید آنطور سخن بگویم که او می‌پسندد، باید آنطور نگاه کنم که او می‌پسندد، باید آنگونه قضاوت کنم که او می‌پسندد. دیدن، شنیدن، قضاوت، خیال، وهم، همه اینها وقتی در قاعده ایمان قرار گرفت اسمش تقوا است.

اگر تو بنده خدا هستی و هویتت این است، هویت بندگی این را می‌طلبد که از سوی خودت اختیاری نداشته باشی. هرچند خدا برای آزمایش من به من اختیار داده است تا راه را خودم انتخاب کنم ولی من می‌دانم عبد هستم و رسم بندگی، آن هم بنده‌ای که خدای خودش را به قدرت و عظمت و حکمت شناخته است این است که در برابر خدای متعال هیچ اراده‌ای نداشته باشد و صرفا ملتزم باشد به آنچه خدای متعال می‌پسندد.

تقوا در قرآن آنجایی است که می‌فرماید؛ «هو معکم». تقوا یعنی من نسبت خودم را در عبد بودن با او که رب و صاحب اختیار و خالق و مالک و سازنده من و البته دوستدار من است، صیانت و حفاظت کنم. حفاظت رابطه بندگی با خدا یعنی تقوا. اصلا خود کلمه تقوا به معنای حفاظت است یعنی تو خودت را در ارتباط با بندگی خدای متعال حفظ کنی. فکر نمی‌کنم از این شفاف‌تر و روشن‌تر بشود تقوا را توضیح داد. تقوا یعنی همین، یعنی نسبت خودم را با خدای متعال که عبارت است از نسبت بندگی و عبودیت صیانت کنم. آنجایی که تو کاری می‌کنی که خدا دوست ندارد بندگی نیست. پس کل زندگی انسان عاقل به ایمان برمی‌گردد و کل ایمان شما را به تقوا دعوت می‌کند.

تقوا؛ عصاره صراط مستقیم است

چرا از کلمه تقوا استفاده شده است که به معنای حفاظت است؟ رازش این است؛ عوامل باطنی و ظاهری فراوانی هست که می‌خواهد بین ما و خدای متعال قرار بگیرد و حائل شود. به عبارت دیگر عواملی هست که می‌خواهد بین ما و رضای خدای متعال فاصله بیندازد. هم عوامل درونی داریم هم عوامل بیرونی داریم درست مثل جاذبه‌ها که انسان را می‌کشد تا از جایگاهی که هست خارج کند. کلمه صراط مستقیم که دائم در نماز تکرار می‌کنید خلاصه و عصاره‌اش تقواست.

اگر تو خودت را با دعوت الهی هماهنگ کردی و آن را در جریان عمومی زندگی محقق کردی، اسمش تقواست. وقتی کسی این کار را کرد، وقتی پرده کنار زده می‌شود و انسان وارد عالم بعدی می‌شود، این تقوا بهترین زادوتوشه او خواهد بود و هر کس به میزان تقوایی که فراهم کرده است، سیر و عبور دارد.

کد
انتهای پیام
captcha