به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، یکی از تاکیدات رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر خود با مسئولان نظام که شب دوشنبه، 16 تیر 93 انجام شد بر نقش نظام بانکی در تحقق اقتصاد مقاومتی بود. ایشان درباره بانکها گفتند: «بانکها باید برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، نقش مثبت ایفا کنند و خود را با این سیاستها و برنامهریزیهای دولت برای اجرای آنها، تطبیق دهند».
برای بررسی این موضوع که نظام بانکی چه نقشی در تحقق اقصاد مقاومتی دارد؟ چگونه و با چه سیاستگذاریهایی میتواند در محقق ساختن این امر تاثیرگذار باشد؟ و احیانا چه تغییراتی باید در این راستا در نظام بانکی انجام شود؟ با محمدجواد توکلی، پژوهشگر اقتصاد اسلامی و عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتوگویی انجام دادهایم که بخش نخست آن در ادامه میآید:
ایکنا: به عنوان سؤال اول درباره نقش و جایگاه یک نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی توضیح دهید و اینکه نظام بانکی باید چه تصمیمات و سیاستهایی را اتخاذ کند که در تحقق اقتصاد مقاومتی دارای نقش باشد؟
بحث کاربردی در حوزه اقتصاد مقاومتی از موضوعاتی است که کمتر بر روی آن کار شده و تاکنون بیشتر مباحث کلی اقتصاد مقاومتی مطرح شده است و این موضوع، هرچند خوب است اما به صورت کاربردی، خیلی نمیتواند مفید بوده و باید مباحث، کاربردی شود و یکی از این مسائل، همین رابطه نظام بانکی با اقتصاد مقاومتی است و مقام معظم رهبری هم به خوبی اشاره کردند که نظام بانکی باید در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی عمل کند. اگر بخواهیم این ارتباط بین نظام بانکی و سیاستهای اقتصاد مقاومتی را تحلیل کنیم، ابتدا باید تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم.
به نظر من اگر بخواهیم به صورت ساده، اقتصاد مقاومتی را تعریف کنیم، اقتصاد مقاومتی، یک ساختار اقتصادی است که در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی، مقاوم است و من بر این بعد داخلی و آسیبپذیریهای داخلی، بیشتر تأکید دارم و اینکه بتوانیم آسیبپذیریهایی که مثلا در بخش تولید وجود دارد را برطرف کنیم؛ اما مشکلی که الان وجود دارد این است که ما در سیستم بانکی خود، نرخهای سود بالایی را از صاحبان صنایع تقاضا میکنیم. اکنون متوسط نرخ سود، بالای 27 درصد است و گزارشهایی درباره 30 درصد هم میرسد؛ درحالیکه اگر به واقعیات اقتصادی کشور توجه کنیم مشاهده میکنیم که بخشهای تولیدی واقعی، از جمله بخش کشاورزی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند و بخش صنعت و معدن که مورد تأکید قرار گرفت، نرخ سودی که میتوانند کسب کنند در حد 25 درصد نیست؛ بنابراین در این سیستم، نوعی دوگانگی به وجود خواهد آمد. هرچند ما تسهیلات تکلیفی را هم برای این بخشهای اقتصادی در نظر گرفتهایم اما این بخشها به این دلیل که نمیتوانند این میزان نرخ سود که بانک مطالبه میکند را برگردانند، این پولها به دیگر بخشهای اقتصادی تزریق میشود و آن هدفی که مد نظر ما بود، محقق نمیشود.
ایکنا: بهترین راه حل برای این مشکل چیست؟
به نظرم بهترین راهحل، این است که ما به سمت شناورسازی نرخ سود سپردهها و تسهیلات برویم. از یک طرف نرخ سود سپردهها را شناور کرده و به صورت علیالحساب نباشد و اجازه دهیم که نرخ سود بر اساس واقعیات اقتصادی و نرخ تسهیلات واقعی که بخشهای اقتصادی کشش آن را دارند تعیین شود و از طرف دیگر برای چنین کاری باید بخش نظارت در سیستم بانکی را تقویت کنیم و به تغییرات ساختاری در نظام بانکداری روی بیاوریم.
ایکنا: منظور از این تغیرات ساختاری چیست؟ و چگونه میتوان دست به اصلاح ساختار نظام بانکی زد؟
یکی از پیشنهادهایی که اخیرأ مطرح شده که ما مشکلات سیستم بانکی را حل کنیم، استفاده از سبکهایی همانند الگوی تفکیک است که ما بتوانیم بخشهای سرمایهگذاری را از بخشهای عقود مبادلهای، همانند فروش اقساطی و قرضالحسنه جدا کرده و بانکهای سرمایهگذاری تخصصی به صورت فعال در این حوزهها وارد شوند. البته ما الان بانکهایی به صورت تخصصی در حوزه صنعت و معدن و بخشهای دیگر داریم اما بیشتر حالت بانکهای جامع را دارند. به نظر میرسد یکی دیگر از وظایفی که بانکها در تحقق اقتصاد مقاومتی دارند این است سیستم تامین مالی خود را به سمت اقتصاد دانشبنیان ببرند؛ چون یکی از تکالیفی که ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی داریم بحث اولویت اقتصاد دانشبنیان است.
ایکنا: بانکها چگونه میتوانند پروژههایی که مرتبط با اقتصاد دانشبنیان هستند را تامین مالی کنند؟
در این زمینه باید در نظام بانکی سیاستگذاری شود؛ چون یکی از مشکلاتی که پروژههای اقتصاد دانشبنیان یا پروژههای صنعتیِ براساس دانش، با آن مواجه هستند، این است که اینها معمولا دیربازده هستند و ریسک آنها بالا است. در سیستم فعلی بانکی ما، مشکلی که وجود دارد این است که به سمت ریسکگریزی رفته و از طرف دیگر سیستم نرخ ثابت سود سپردهها و سود تسهیلات باعث شده بانکها کمتر به سمت مشارکتهای بلندمدت بروند و لازمه این امر، این است که بانکها بتوانند هم ریسکپذیری خود را بالا ببرند و هم در ارتباط با بخشهای تولید دانش باشند و طبیعتا تولید دانش در دانشگاهها و مؤسسات علمی صورت میگیرد. بانکها، مؤسسات تولیدی و دانشگاهها، سه ضلعی هستند که ما باید بر روی آنها سرمایهگذاری کنیم و به هرحال، این بخش اقتصاد دانشبنیان، یکی از مهمترین مسائلی است که میتواند مشکل بهرهوری را در نظام اقتصادی ما حل کند که البته کار سختی است که که نیاز به اصلاحات ساختاری و کارهای مطالعاتی دارد. همچنین ما باید بر روی اصلاح برخی الگوهای مدیریتی کار کنیم و مخصوصا با مدیریت جهادی در این زمینه عمل کنیم و ببینیم چه جاهایی را میتوان اصلاح کرد.
ایکنا: ایا ما در این زمینه تجربههایی هم داشتیم؟
بله. بحث شرکتهای زودبازده مطرح بود اما باید همین مسئله هم آسیبشناسی شود که چرا به ادعای برخی، آن شرکتها نتوانستند آنگونه که باید و شاید نتایج مورد نظر را حاصل کنند؟ چون با آسیبشناسی وضعیت گذشته و ورود بانکها به تقویت بنیان تولید داخلی و نگاه به رهیافتهای جدید است که میتوانیم سیاستهای جدیدی را پیریزی کنیم.
ایکنا: یکی از مهم ترین مشکلات کنونی نظام بانکی ما، موضوع معوقات بانکی است. در حال حاضر میزان معوقات بانکی به نسبت کل تسهیلات، حدود 25 درصد است که با در نظر گرفتن نقدینگیهای غیرمولد، و بعضا مخرب و تورمزا، مشکلات فراوانی را هم برای سیستم بانکی و هم کل اقتصاد کشور پدید آورده است. تعیین تکلیف معوقات بانکی چه کمکی به ایفای نقش بهتر نظام بانکی در تحقق اقتصاد مقاومتی میکند؟
بحث معوقات بانکی، موضوع بسیار مهمی است؛ چون اکنون بخش مهمی از منابع سیستم بانکی را از دسترس خارج کرده است و باید به گونهای این مشکل را ریشهای تر حل کرد. من احساس میکنم که مقداری از این بحث معوقات بانکی ناشی از سودطلبی کسانی است که تسهیلات را دریافت کرده و پس نمیدهند. به نظر من مشکل عمده، این است که ما ساختار پشتیبان خوبی در نظام بانکی نداریم. ما آمدهایم در بحث معوقات، تنها از سیستمی همانند جریمه تأخیر استفاده میکنیم که خیلی وقتها این جریمه تأخیر هم خوب کار نمیکند؛ چون با توجه به فضای تورمی که در کشور داریم، در بسیاری از موارد، برای کسانی که نمیخواهند تسهیلات را پرداخت کنند، ضرر جریمه تأخیر دادن، بیشتر از منافعی که میتوانند از طرفدیگر داشته باشند نیست.
ایکنا: آیا خود سیستم بانکی هم با طلبکاران عمده با مماشات برخورد نمیکند؟
بله همینطور است و آنها برخلاف گیرندگان تسهیلات خرد که معمولا محکوم به شکست هستند و اصل و جریمه را همیشه پرداخت میکنند، قدرت چانهزنی بالایی دارند؛ بنابراین ما باید دست به اصلاح ساختاری بزنیم. چون بعضی وقتها اگر مشکل معوقات بانکی را ریشهیابی کنیم، متوجه میشویم که خود سیستم بانکی در این معوقات موثر است. من به عنوان نمونه عرض میکنم که یکی از مسئولان بانکی مطرح میکردند که یکی از عواملی که باعث افزایش معوقات بانکی شده است خود بد وام دادن بانکها است. به صورت نمونه، موردی را اشاره میکردند که یک کارفرما تسهیلاتی را از بانک گرفته و اقدام به وارد کردن مقداری تجهیزات برای تولید کرده است، این فرد به بانک مراجعه کرده و میگوید من الان با کمبود نقدینگی مواجه هستم، شما به من تسهیلاتی بدهید تا من، هم بتوانم تولید را سریعتر انجام دهم و هم اینکه تسهیلات قبلی شما را بازگردانم. در این مورد، بانک مورد نظر این تسهیلات را با این عنوان که شما هنوز تسهیلات قبلی را به سیستم بانکی پرداخت نکردهاید، تسهیلات جدیدی را به آن شخص پرداخت نکرده است و بعد از چند سال، نه تنها سیستم بانکی نتوانسته تسهیلات قبلی او را بگیرد، بلکه دستگاههایی که برای تولید کالای خاص وارد شدهاند، کالاهایی قدیمی شده و عملا بانک، نه به تسهیلات قبلی خود رسیده و نه فرآیند تولید توانسته است شکل بگیرد. اگر اینگونه به ماجرا نگاه کنیم متوجه میشویم که خود مشکلات اجرایی در سیستم بانکی باعث شده است تا یک ظرفیت تولیدی، غیر فعال بماند و این جریمه تاخیر آن فرد هم مدام بیشتر شده و مدام بدهکارتر شود.
آیا واقعا همه معوقات بانکی، ناشی از یک نوع بداخلاقی مؤدیان است یا نه، گاهی اوقات به خاطر مشکلات ساختاری و ایراداتی است که در اقتصاد ما، مثلا در خود سیستم بانکی وجود دارد که این میزان معوقات مدام بالا رفته است؟
اتفاقا ما یک پایاننامه در این زمینه آغاز کردهایم و یکی از دانشجوان مشغول هستند که یک مطالعه میدانی انجام دهند تا بفهمیم ریشه این معوقات در کجاست؟ چون بسیاری از این ابهاماتی که درباره معوقات وجود دارد، ناشی از این است که ما اطلاعات کاملی نداریم که هم معوقات چه مقدار است و هم اینکه دقیقا از کجا ریشه گرفته است؟ مواردی که من عرض میکنم که مثلا معوقات ناشی از بد وام دادن بانک بوده است، اینها مواردی است که مشاهده شده است اما اینکه چقدر از این معوقات ناشی از بد وام دادن سیستم بانکی و چقدر ناشی از نوسانات اقتصادی و چقدر ناشی از سودجویی گیرندگان تسهیلات بوده است؟ مسائلی هستند که ما اطلاعات کاملش را در اختیار نداریم و تا این اطلاعات کامل را نداشته باشیم نمیتوانیم راههای جلوگیری از آن و حل مشکل معوقات در سیستم بانکی را برطرف کنیم؛ ولی اجمالا ما میدانیم که حداقل برخی از دلایل افزایش معوقات بانکی را باید در خود بانکها و ساختار بانکی جستوجو کرد.
ادامه دارد...